داستانک
-
داستان كوتاه
قصه کودکانه سگ ولگرد و استخوان
قصه کودکانه روزی از روزها، یک سگ ولگرد به دنبال غذا می گشت که به یک مغازه قصابی رسید.…
ادامه... -
داستان كوتاه
طوطی و حضرت سلیمان
داستان طوطی و حضرت سلیمان مردی یک طوطی را که حرف میزد در قفس کرده بود و سر گذری…
ادامه... -
داستان كوتاه
داستان کوتاه: مونتاژ دوچرخه به وسیله همسایه بیسواد
داستان کوتاه مونتاژ دوچرخه مردی از روی کاتالوگ، یک دوچرخه برای پسر خود سفارش داده بود. هنگامی که دوچرخه…
ادامه... -
داستان كوتاه
داستان جالب:قدر همین شاه را باید دانست
داستان جالب:قدر همین شاه را باید دانست پادشاهی از وزیر خود خشمگین شد به همین دلیل او را به…
ادامه... -
داستان كوتاه
داستان جالب راننده اتوبوس
داستان جالب راننده اتوبوس مایکل، راننده اتوبوس شهری، مثل همیشه اول صبح اتوبوسش را روشن کرد و در مسیر…
ادامه... -
داستان كوتاه
داستان کوتاه برادران گلدشتین
داستان برادران گلدشتین دو گدا در یکی از خیابان های شهر رم کنار هم نشسته بودند. یکی از آنها…
ادامه... -
داستان كوتاه
قصه ی تولد لاک پشت ها
سارا خیلی خوشحال و هیجان زده بود. آن ها روزهای زیادی منتظر بودند تا بچه لاک پشت های کنار ساحل…
ادامه... -
داستان كوتاه
ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺧﻠﻘﺖ ﺯﻥ (ﺣﺘﻤﺎ ﺑﺨﻮﺍﻧﯿﺪ )
ﺍﺯ ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺧﻠﻖ ﺯﻥ ﺑﻮﺩ، ﺷﺶ ﺭﻭﺯ ﻣﯽﮔﺬﺷﺖ. ﻓﺮﺷﺘﻪﺍﯼ ﻇﺎﻫﺮ ﺷﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ” : ﭼﺮﺍ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ…
ادامه... -
داستان كوتاه
داستان جالب شمع قرمز
مردی در بستر مرگ افتاده بود. همسرش را فراخواند تا نزدش بیاید و به او گفت: «دیگر زمان وداع ابدی…
ادامه... -
داستان كوتاه
حکایت جالب قضاوت بهلول
هارون الرشید درخواست نمود کسی را برای قضاوت در بغداد انتخاب نمایید اطرافیان او همه با هم گفتند عادل تر…
ادامه...