هنر

شعرهای عاشقانه باران

شعر عاشقانه, اشعار عاشقانه

 

ღآسمان بارانیست…

همگی میگذرند…

چتردارن به دست…

تانباردباران”برسروصورتشان…

اما………..

من تنهاورها

زیراین سقف سیاه

مینشینم بی تو…

وبه تو….می اندیشم…

 

 

شعر عاشقانه, اشعار عاشقانه

 

ღوای ؛

باران باران

شیشه ی پنجره را بَاران شست.

از دل من اما ،

چه کسی نقش تو را خواهد شست؟

آسمان سربی رنگ ،

من درون قفس سرد اتاقم دلتنگ.

می پرد مرغ نگاهم تا دور

وای باران باران

پرمرغان نگاهم را شست.

 

 

شعر عاشقانه, اشعار عاشقانه


ღمیخوردبر بام خانه…

خانه ام کو؟خانه ات کو؟

آن دل دیوانه ات کو؟؟؟

…..روزهای کودکی کو؟

فصل خوب سادگی کو؟

یادت آید روز باران

گردش یک روزدیرین؟

پس چه شددیگر”کجارفت؟

خاطرات خوب وشیرین…

درپس آن کوی بن بست

دردل تو”آرزوهست؟

کودک خوشحال دیروز

غرق در غم های امروز…

یادباران رفته ازیاد…

آرزوهارفته برباد…

بازباران”بازباران

میخورد بربام خانه

بی ترانه بی بهانه

شایدم ” گم کرده باشه….

منبع:nalebaron.blogfa.com

 گرد آوری مطالب : iranbanou.com

به این مطلب امتیاز دهید

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا