زندگی زیباست (۳۲)
مراقب آدمهاى زندگى مان باشیم، همانهایى که آرام کنارمان مى نشستند و وقتى نگاهمان مى کردند چشمانشان برق مى زد. آنها که وقتى حرف مى زدى مى دیدى محو تماشاى تک تک اعضاى صورتت هستند و در دل فتبارک الله مى گویند، آنها که حرفت را با گوش جان مى شنیدند و به تو پاسخ مى گفتند.
مراقب آدمهاى زندگى مان باشیم، همانهایى که دلشان را به ما امانت دادند و وقتى حرف مى زدیم و مى خندیدیم ضربان قلبشان بالا مى رفت… آنها که براى حفظ رابطه تلاش مى کردند و وقتى نیستند تازه میبینیم اى دل غافل چیزى از زندگیمان کم شد انگار روزهایمان کم نور شد… گاهى خدا فرشتگانى را در زندگى ما قرار مى دهد خدا کند خدا کند خدا کند که بالشان را نشکنیم؛ خدا کند که بفهمیم آنها خوبى شان ذاتى است، خداکند بفهمیم که وجودشان چقدر برکت به زندگیمان مى آورد… مراقب آدمهاى زندگى مان باشیم
به عشق که گاهی همچون آبشار از در و دیوار دلت فرو میریزد اعتماد کن، شک نکن.
به خدایی که ساکن دل توست و گاهی حضورش را احساس میکنی، اعتماد کن، شک نکن.
بدن و ذهن خود را آرام کن، و با پذیرش همهی وجود خود – همینطور که هست – خود را از شرّ دغدغهها و ترسهایت رها کن. رها شو.
وقتی دلت پر میشود از احساس شکر و سپاس و امتنان و شادمانی، غمها و غصهها از دلت بیرون میروند.
کودک که بودم می خواستم دنیا را تغییر دهم.
بزرگ تر که شدم متوجه شدم دنیا خیلی بزرگ است، من باید کشورم را تغییر دهم.
بعدها کشورم را بزرگ دیدم و تصمیم گرفتم شهرم را تغییر دهم.
در سالخوردگی تصمیم گرفتم خانواده ام را متحول کنم.
و اینک که در آستانه ی مرگ هستم، می فهمم که اگر روز اول خودم را تغییر داده بودم، شاید می توانستم دنیا را تغییر دهم…!
تا ما تغییر نکنیم، دنیا تغییر نخواهد کرد.
باید برای حال زندگی کرد، نباید افسوس گذشته را خورد،
باید از همین لحظه بهترین استفاده را برد.
بیشتر مردم زندگی نمی کنند، فقط باهم مسابقه دو گذاشته اند.
می خواهند به هدفی در افق دور دست برسند
ولی در گرما گرم رفتن آنقدر نفس شان بند می آید و نفس نفس می زنند
که چشمشان زیبایی ها و آرامش سرزمینی را که از آن می گذرند نمی بینند
و بعد یک وقت چشمشان به خودشان می افتد
و می بینند پیر و فرسوده هستند و دیگر
فرقی برایشان نمی کند به هدفشان رسیده اند یا نه
گردآوری:بخش سرگرمی بیتوته
گرد آوری مطالب : iranbanou.com