وقتی زندگی جلو می افتد
چقدر توانستهاید مهارتهای ارتباطی خود را به روز کنید؟ این سوالی است که امروزه پاسخ به آن بسیار برای سالمندان حیاتی به نظر میرسد.
روابط انسانی پیچیدهتر شده است و خیلی از سالمندان امروز از علم ارتباطات عقب ماندهاند.
نادر نائمی، بازنشسته و دبیر است. او لیسانس دارد و وارد ۷۰ سالگی شده است.
وقتی از مهارتهای ارتباطیاش میپرسم، میگوید: «من آدم کمسوادی نیستم، اما در مقایسه با نوههایم احساس بیسوادی میکنم. آنها پشت دستگاه رایانه خود مینشینند و با دنیا ارتباط برقرار میکنند. گفتگو میکنند، فیلم و عکس برای هم میفرستند و با دوستانی در آن سوی دنیا ارتباط برقرار میکنند. در حالی که هنوز وسایل ارتباطی مورد استفاده من از تلفن فراتر نرفته است.»
یک قطع ارتباط طبیعی
رشد تکنولوژی در جامعه از یک سو و نقصان طبیعی ابزارهای ارتباطی سالمند از سوی دیگر، روز به روز او را از جامعه دورتر و منزویتر میکند.
به طور کلی، سالمند شدن همراه است با تغییرات منفی در تواناییهای شناختی و دریافتی که میتواند فرآیند ارتباط را کاهش دهد. برای یک فرد، ناخوشی و معلولیت بهطور قابل ملاحظهای، با مسن شدن افزایش مییابد و اثرات فاجعهبار عمدهای مانند سکته میتواند به دلیل نقص جدی زبان و گفتار، منجر به قطع کامل سیستم ارتباطی شود. بیماریهایی همچون زوال عقل ممکن است شناخت را به اندازهای از بین ببرد که بخش عمده ارتباطات، غیرموثر شود. نبود کلاسهای بازآموزی در جامعه برای انطباق فرهنگی و ارتباطی، در این دوران بیش از هر دوران دیگری حس میشود.
نه به آن شوری شور، نه به این بینمکی
همه مشکلات متوجه نقصانهای سالمندی نیست. خود جامعه نیز در برخورد با سالمندان نیاز به توجیه و آموزش دارد.
ما باید بیاموزیم که با یک سالمند چگونه حرف بزنیم و چگونه با او برخورد کنیم. در برقراری ارتباط با یک سالمند، معمولا احترام حرف اول را میزند و سپس در نظرگرفتن توانایی برقراری ارتباط در فرد سالمند، البته به شیوه واقعبینانه.
بررسی چند نمونه از گلایههای سالمندان، نشاندهنده این موضوع است که گاه افراط و تفریط ملاحظات ما را در برقراری ارتباط تحت تاثیر قرار میدهد.
محمد طاهری، پدربزرگی ۷۴ ساله است. کمی گوشهایش سنگین شده اما از نظر عقلی و توانایی تجزیه تحلیل مطالب مشکلی ندارد. او میگوید: «وقتی نوه من میخواهد با من صحبت کند، طوری برخورد میکند که انگار من یک بچه ۵ ساله هستم. او خیلی بلند و شمرده شمرده حرف میزند و گاه در مقابل من با صدای آرامتر حرفهایی را میزند که انتظار دارد من نشنوم که البته میشنوم. او موضوعاتی را که فکر میکند سخت و پیچیده است با من مطرح نمیکند و وقتی از مسائل سیاسی از او سوال میکنم، میگوید همه چیز روبهراه است. همین! در حالی که با پدرش یک ساعت در مورد مسائل روز صحبت میکند. من هم میتوانم با آنها همکلام شوم. من فقط کمی گوشم سنگین است. خرفت که نشدهام»!
بیشانطباقی نسبت به سالمندان، میتواند منجر به آن شود که افراد سالمند در مشارکت ارتباطی، خود را منفی ارزیابی کنند و در سراشیبی مارپیچ محدودیتهای اجتماعی ادراکی قرار گیرند
در مقابل این رویکرد، برخوردهای دیگری وجود دارد که پیچیدهتر است و آن را در اغلب ادارات میتوان یافت؛ برخوردی که در راهاندازی کار مراجعان سالمند میشود.
نسترن طالبی، یک بانوی ۸۰ ساله و فاقد بیمه است. او میگوید: «نه فرزند پسری دارم که مرا بیمه کند و نه قوانین اجازه دادهاند تحت پوشش بیمه نوهها و دامادم قرار بگیرم.
من بیماری قلبی دارم و مراجعات زیادی به پزشک دارم. به همین دلیل برای زیر پوشش بیمه قرار گرفتن به بهزیستی و کمیته امداد مراجعه کردهام.
فرآیند وقتگیر و پیچیدهای حاکم بود که آخر هم به نتیجه نرسید. هم به عنوان زن سرپرست خانوار و هم به عنوان سالمند حق داشتم تحت سرپرستی دولت باشم، اما کسی به مشکلات من اهمیتی نمیدهد. فقط قوانین را به رخ من کشیدند که برای من زیادی مشکل بود. دست آخر از همه اینها منصرف شدم. دامادم مرا زیر پوشش بیمه ایرانیان قرار داد. او هم مردی سالمند است و برای این کار دردسر زیادی متحمل شد.»
بهکار بردن لحن خاصی از گفتار، سخن گفتن به شیوه کودکانه یا شبیه افراد پیر هنگام تعامل جوانان با سالمندان، سرعت پایین حرف زدن، زبان ساده، محدودیت لغتی و تلفظهای اغراقآمیز به بیش انطباقی تعبیر میشود؛ یعنی انطباق با سالمند بیش از حد لزوم.
گفته میشود که بیشانطباقی، حاکی از رفتار رئیسمآبانه و بیاحترامی است، زیرا پیشفرض آن بر این است که فرد سالمند، نقص ادراکی دارد. بیشانطباقی نسبت به سالمندان، میتواند منجر به آن شود که افراد سالمند در مشارکت ارتباطی، خود را منفی ارزیابی کنند و در سراشیبی مارپیچ محدودیتهای اجتماعی ادراکی قرار گیرند.
کمانطباقی با سالمندان همانقدر ضرر دارد که بیشانطباقی. با وجود درخواستهای زیاد برای نگارش روشن و زبان ساده، هنوز متون سختی در زمینههای مختلف نوشته میشود. نوشتههای غیرقابل فهم، مانند مدارک بیمه، دفترچههای راهنمای سلامت و دیگر متون پزشکی و قانونی، نه تنها در اطلاعرسانی به خواننده موفق نیستند، بلکه افراد سالمند را به دلیل نیاز به کمک گرفتن از دیگران، سوژه کلاهبرداری و سوءاستفاده میکنند.
تحقیقات زیادی در طول این سالها، درباره زبان و سالمند شدن صورت گرفته، اما به نظر میرسد کار اندکی برای حل این معما انجام شده است. در حالی که پرستاران و ارائهکنندگان خدمات رفاهی هنوز اصرار دارند هنگام برقراری ارتباط با افراد سالمند، برای ارتقای کیفیت ارتباط، از زبان سالمندی استفاده کنند، وکلا، نویسندگان پزشکی و طراحان اقتصادی همچنان برآنند که در مواجهه با افراد سالمند، اسناد و مدارک غیرقابل فهم ارائه کنند.
هر دو شکل تطبیق یعنی بیشتطبیقی و کمتطبیقی، ناشی از شکست در تشخیص دقیق ویژگیهای ارتباطی افراد سالمند است. بیشتطبیقی ناشی از شکست در تشخیص نقاط قوت ارتباطی و کمتطبیقی ناشی از شکست در تشخیص محدودیتهای ارتباطی آنهاست.
منبع : چهاردیواری
گرد آوری مطالب : iranbanou.com