همسر خودشیفته | با همسران خودشیفته چگونه باید رفتار کرد؟
روانشناسی زناشویی ، راه هایی برای درمان افراد خودشیفته در خدمت شما هستیم. با ما همراه باشید.
درمان افراد خودشیفته , همسر خودشیفته
بهترین برخورد با همسر خودشیفته چیست؟
همه ما خودمان را دوست داریم و بدون اینکه متوجه باشیم سعی می کنیم در هر کاری منافع خودمان را در نظر بگیریم. این موضوع طبیعی است اما مشکل زمانی ایجاد می شود که بعضی از ما بیش از حد به فکر منافع شخصی و نفع خودمان هستیم به گونه ای که نمی توانیم به منافع دیگران هم فکر کنیم و ترجیح می دهیم همه چیز همیشه مطابق میل خودمان پیش برود.
وقتی چنین رفتاری داشته باشیم در گروهی از تیپ های شخصیتی به نام «خودشیفته» قرار می گیریم، اما خودشیفتگی چیست و چگونه باید با افراد خودشیفته رفتار کرد؟ در این خصوص با دکتر محمدرضا نجارزادگان، متخصص اعصاب و روان گفتگو کرده ایم.
لطفا خودشیفتگی را تعریف کنید.
– افرادی که خودشیفته هستند چند ویژگی دارند که مهم ترین آنها «خودمحور» بودن و «خودخواه » بودن است. آنها فکر می کنند فقط خودشان هستند که می توانند از پس حل مشکلات بربیایند. انگار فقط حرف آنهاست که درست است و نظرات دیگران از جمله همسرشان چندان اهمیتی برایشان ندارد. این گونه افراد به خواسته های طرف مقابل توجهی ندارند و بیشتر به فکر برآوردن خواسته های خودشان هستند و دوست دارند دیگران تحسین شان کنند. قدرت طلبند و می خواهند همیشه کنترل و قدرت در دست خودشان باشد.
چه عاملی باعث دوری دیگران از افراد خودشیفته می شود؟
– با توجه به اینکه افراد خودشیفته با دیگران حس همدردی ندارند، دیگران از معاشرت و مصاحبت با آنها احساس خوبی ندارند چون احساسات شان مانند احساس ناراحتی، خشم، سرخوردگی و… نادیده گرفته می شود.
خودشیفتگی اغلب به چه اشکالی ظاهر می شود؟
– خودشیفتگی در عصر حاضر یکی از معضلاتی است که در ارتباطات عاطفی و زناشویی باعث جدایی یا طلاق می شود. در مورد علت بروز و افزایش میزان ابتلا به آن در عصر کنونی هم نظریه های زیادی وجود دارد. یکی از نظریات مهم درباره خودشیفتگی به نحوه تربیت فرزند مربوط می شود. معمولا فرزندان امروزه تک فرزند هستند یا تعداد فرزندان در خانواده کم است. با توجه به اینکه نیازهای خود والدین هم در کودکی به درستی برآورده نمی شده، آنها سعی می کنند هر طور شده به خواسته های فرزندانشان پاسخ دهند و هر چه می خواهند در اختیارشان بگذارند. همین موضوع باعث می شود گیرندگی بچه ها بیشتر شود و احساس مسوولیتی که باید در آنها وجود داشته باشد به اندازه کافی نباشد.
متاسفانه در نسل جدید این گونه مسوولیت پذیری ها کمتر است و انتظاری که در کودکان و نوجوان به وجود آمده، برآوردن نیازهای شان توسط والدین شان است. این نوع تربیت، فرد را به سمت زیاده خواهی می برد. این زیاده خواهی باعث می شود فرد در زندگی اجتماعی، ارتباطات عاطفی و زندگی زناشویی آینده هم همین قدر زیاده خواه باشد و در مقابل مواردی که مطابق میلش نیست، پرخاشگری و تندی کند. متاسفانه این مسائل در نهایت باعث اختلافات دو طرف و جدایی آنها می شود.
هنگام برقراری رابطه با افراد خودشیفته چه مشکلاتی وجود دارد؟
– افراد خودشیفته به این فکر هستند که دیگران چه نفعی برایشان دارند، مثلا زنان خودشیفته توجهی ندارند که وقتی همسرشان از سر کار بر می گردد، نیاز به توجه و استراحت دارد یا مردان خودشیفته انتظار دارند وقتی همسر شاغل شان به خانه می آید، فورا شروع به کار کند و همه چیز برای شان مهیا باشد.
نظریه اجتماعی دیگری که در مورد خودشیفتگی وجود دارد این است که نظام های سرمایه داری افراد را بیشتر به سمت خودشیفتگی و زیاده خواهی سوق می دهند. این گونه نظام ها افراد را تشویق به سرمایه گذاری و ذخیره اموال می کنند و همین کار در واقع مسیری برای کسب قدرت است که باعث می شود فرد دیگران را تحقیر کند و دوست داشته باشد آنها را کنترل کند. بسیاری از افراد ابتدای ازدواج هیچ چیز ندارند ولی همین که به تدریج به جایگاه های بالاتر و بهتری رسیدند، شروع به بی اعتنایی و خیانت کردن به همسرشان می کنند و به ناراحتی و مشکلاتی که از این طریق برای او به وجود می آید، توجهی ندارند.
چرا بعضی افراد به زندگی کردن با افراد خودشیفته ادامه می دهند؟
– نخستین موردی که در برخورد با خودشیفتگی افراد خودشیفته به نظر می رسد این است که فرد مقابل همسر خودشیفته هم مشکلات زیادی دارد. چطور می شود فردی سال ها با فرد خودشیفته ای زندگی کند که توجه لازم را به او ندارد؟ حتما او هم مشکلاتی در شکل گیری و سازماندهی ذهنی و روانی خود دارد. معمولا همسران افراد خودشیفته، اعتماد به نفس کمی دارند و همیشه نگران طرد شدن هستند.
در واقع آنها افراد وابسته ای هستند که نمی خواهند تنها بمانند. آنها اغلب درگیر دلسوزی های بیمارگونه می شوند و همیشه توجیه شان این است که به خاطر بچه ها، آبرو با بهانه های دیگر نمی توانند همسر خودشیفته خود را که به هر نحو آنها را می رنجاند، ترک کنند. آنها در واقع ضعف خود را پشت این بهانه ها مخفی می کنند.
ویژگی افراد خودشیفته چیست؟
– همدلی نکردن، جدی نگرفتن احساسات دیگران و همچنین اهمیت ندادن به آنها از مشخصات بارز آنهاست و در یک جمله، رنج و درد دیگران برایشان اهمیتی ندارد. آنها وقتی کاری دارند، بدون توجه به همسرشان فقط به انجام آن کار می پردازند و برایشان اهمیتی ندارد که همسرشان هم نیاز به توجه و مراقبت دارد. بی اعتنایی و بی تفاوتی از خصوصیات بارز افراد خودشیفته است و این در حالی است که خودشان توقع دارند همسرشان همیشه کاملا به آنها توجه کند و همه امکانات و خدمات مورد نیاز را در اختیارشان بگذارد.
با همسران خودشیفته چگونه باید رفتار کرد؟
– مهم ترین نکته در رابطه همسران این است که وقتی می خواهیم با کسی ازدواج کنیم حتما او را از لحاظ اخلاقی و تناسب آن با خودمان مدنظر قرار دهیم و فکر نکنیم در آینده حتما قرار است بسیاری از این مشکلات حل شود.
لازمه این گونه شناخت ها این است که دو نفر زمان زیادی کنار هم باشند و ساعت ها برای هم وقت بگذارند و معاشرت داشته باشند. البته در بعضی خانواده ها محدودیت هایی در این خصوص وجود دارد. در چنین مواقعی می توان با رفت و آمدهای خانوادگی از بروز این گونه مشکلات پیشگیری کرد چون افراد تنها از این طریق می توانند متوجه بسیاری از رفتارها و خصوصیات اخلاقی همدیگر شوند.
هنگام ازدواج باید توجه داشته باشیم که قرار نیست کسی در آینده تغییر کند چون سازماندهی ذهنی و روانی ما در دوران کودکی و نوجوانی شکل گرفته و تغییر آن به راحتی امکان پذیر نیست. مهم ترین توصیه برای همسر فرد خودشیفته این است که روی توانمندی های خود بیشتر کار کند، به این ترتیب وابستگی به طرف مقابل کمتر می شود و فرد خودشیفته نمی تواند با توهین و تحقیر اعتماد به نفس فرد را نابود کند. همچنین میزان ایثار و فداکاری های خود را به حداقل برساند و تا حد امکان وابستگی خود را به فرد مقابل کمتر کند. ضمن اینکه حتما روی برآورده شدن خواسته های خود پافشاری کند و به راحتی از حق و حقوق خود نگذرد.
چگونه با افراد مغرور رفتار کنیم؟
خودخواهی چه تفاوتی با خودشیفتگی دارد؟
– خودخواهی در واقع یکی از علائم خودشیفتگی است. می توان گفت خودخواهی کم و بیش در همه موجودات وجود دارد ولی زمانی که بیش از حد شود و به صورت مطالبه گری در بیاید و تعادلی در این خصوص وجود نداشته باشد، به سمت خودشیفتگی سوق پیدا می کند؛ یعنی فرد به حدی خودخواه شود که طرف مقابل و احساساتش را نادیده بگیرد. چنین فردی اگر هم گاهی نیازهای همسرش را برآورده می کند در جهت کسب منافع خودش است، در واقع روابط عاطفی افراد خودشیفته بیشتر شبیه معامله است تا روابط صمیمانه و اصیل. بنابراین می توان گفت در خودشیفتگی، خودخواهی به بیشترین حد خود رسیده است.
خودشیفتگی و راه درمان آن
تعریف لغت خود شیفته ترجمه لغت Narcissism (نارسیسیسم) است که از یک افسانه یونانی گرفته شده است.
خودشیفتگی
تعریف لغت خود شیفته ترجمه لغت Narcissism (نارسیسیسم) است که از یک افسانه یونانی گرفته شده است. در این افسانه مرد جوانی به نام نارسیوس عاشق عکس خود که در آب افتاده بود شد. و وقتی به آب پرید تا آن را که فکر میکرد حوری دریایی است بگیرد، غرق شد.
بعدها با استعمال عمومی، این اصطلاح در روانشناسی برای توصیف طبقهای از اختلالات شخصیت مورد استفاده قرار گرفت. اگر میخواهید چنین افرادی را در برخوردهای ابتدایی بشناسید و در روابطتان با آنها با شناخت بهتر و بیشتری رفتار کنید، خواندن این نوشتار را از دست ندهید.
خودشیفته در اصطلاح به کسی گفته میشود که خیلی عاشق خودش باشد.
اگرچه «دوست داشتن خود»، ویژگی مطلوبی است ولی زیادهروی در «دوست داشتن خود»، باعث بهوجودآمدن مشکلاتی میشود که این نهتنها خود فرد بلکه اطرافیان او را هم میآزارد. خودشیفتگی(نارسیسیسم) میتواند یک مانعجدی درروابط و مناسبات میان فردی باشد. ویژگیهای یک شخصیت خودشیفته میتواند بهعنوان یک عاملمنفی بههر ارتباطی ضربه بزند.
اگرچه همه افراد تاحدی ویژگیهای خودشیفتگی را دارند و گاهی آن را بروز میدهند اما افرادی هم بهطور خاص مبتلا بهخودشیفتگی هستند، یعنی خودشیفتگی به یکرفتار بارز یا ویژگی شخصیتی در آنها بدل شده است، بیماران خود شیفته (narcissistic personality disorder) با احساس عمیق «اهمیت خود، خود بزرگ بینی و نوعی بینظیر بودن» مشخص میشوند.
این افراد خود را آدمهای خاصی میپندارند، درباره تواناییهای خود اغراق و غلو میکنند، محتاج توجه و تایید، شعف، تعجب، مهربانی زیاد هستند و انتظار دارند بطور خاصی نیز با آنها رفتارشود. تحمل انتقاد بر ایشان سخت است و در مقابل آن خشمگین شده، فرد مورد نظر را به «نادانی، حماقت و عدم درک واقعیت» متهم میکنند.
خود را قوی، مشهور، داناترین و … قلمداد کرده، انتظار اطاعت و پیروی دیگران را دارند.
چون دیگران نمیتوانند خواستههای آنها را برآورده سازند. چون بزرگ بینی او در تضاد با واقعیت است، روابط اجتماعیشان شکننده بوده و مسائل بین فردی، شغلی و فقدانهای زیادی دارند که با رفتارخود آنها را بوجود میآورند، در حالی که هیچ بینش و آگاهی نسبت به آنها ندارند.
ویژگی افراد خودشیفته:
دیگران را نادیده میگیرند: از نظر فردی که مبتلا بهاختلال خودشیفتگی یا نارسیسیسم است دیگران تنها وسیله و ابزاری هستند که به او کمک میکنند تا به اهدافش برسد. بنابراین طرز تفکر افراد خودشیفته به دیگران این است که چگونه میتوانند از آنها استفاده و برای هدفی که دارند از حمایت آنان بهرهبرداری شخصی کنند. شخصی که بهخواستههای اینگونه افراد تن ندهد، کسیکه موافق اینگونه افراد نباشد یا کسیکه آنها را آنگونه که خود میپندارند برتر و خاص ندارند، از نظر آنها افراد وجود خارجی ندارند و بهقول معروف به چشمشان نمیآید. به همین دلیل خودشیفتهها گاهی با مردم بیادبانه یا نامناسب رفتار میکنند زیرا از نظرشان دیگران تنها ابزاری هستند که باید مورداستفاده قرار گیرند و چنانچه دیگر بهکارشان نیایند یا بعد از آنکه به واسطه آنها به هدفشان رسیدند، طوری با آنها رفتار میکنند که انگارنهانگار این افراد زمانی یار غار و همنشین قافله آنها بودهاند
حیا را قورت دادهاند: شخصیکه تاحد بیمارگونه مبتلا به خودشیفتگی(نارسیسیسم) است کمکم احساس شرم و حیا را از دست میدهد یا کمتر از دیگر افراد احساس شرموحیا میکند. به عبارت دیگر رفتارهایی که باعث میشود دیگران بهطورطبیعی از انجام آنها احساس شرمساری کنند براین افراد تاثیر مشابه ندارد. بنابراین بازی با احساسات دیگران، سوءاستفاده از سایر افراد و دست انداختن آنها هیچگونه عذاب وجدان یا ناراحتی برای خودشیفتهها به همراه ندارد و احساس شرمساری نمیکنند. برای آنها بهبازی گرفتن احساسات طرف مقابل باعث شرمساری نیست زیرا آنها همیشه خود را بالاتر از دیگران میبینند. آنها چیزی را میخواهند، پس آن را بهدست میآورند، صرفنظر از این که این کار چه تاثیری بر دیگران دارد.
از خودشان تصویر ذهنی تحریف شده دارند: فرد سالم از نظر شخصیتی قادر بهدرک و شناخت عیوبوایرادهای خود هست، هرچند ممکن است پذیرش این عیوب برایش ساده نباشد. مثلا ممکن است بداند که باید قدری صبورتر باشد چون زود عصبانی میشود یا باید تواضع بیشتری داشته باشد چون خودخواه است یا قدری مودبانهتر صحبت کند چون کمی بیملاحظه است و باعث ناراحتی دیگران میشود، اما بههرحال بهاینعیوب واقف است. در حالیکه افراد خودشیفته، بهحدی خودشان را کامل میبینند که تصور ایراد را هم از خود دور میدانند.
بهدلیلکامل دانستن خود، این افراد هیچ انگیزهای برای بهبود ندارند و هرگونه تغییر در رفتار دور از انتظار آنان است.
تحقیر دیگران برایشان عادی است: معمولا افراد خودشیفته احساس برتری و فوقالعاده بودن میکنند لذا اگر ارزش و اعتبارشان بهخطر بیفتد به قیمت نابودکردن و حتی متلاشیکردن زندگی دیگران سعی در اصلاح امور خود دارند. آنها دیگران را لگد مال میکنند، مقام و منزلت آنها را تنزل میدهند و آنها را پست و زبون میکنند تا خود احساس برتری کنند. این موضوع بهخصوص در ارتباطات مشترک نیز دیده میشود.
اگر شما با یک شخص خودشیفته ازدواج کنید، اولا باید بدانید که همسرتان هیچ ایرادی ندارد، پس نباید ایرادی از او بگیرید، ثانیا این فرد بهطور مرتب با تضعیف اعتمادبهنفس شما و خوار و حقیرکردن شما خودش را خشنود خواهد کرد و این یعنی اینکه شما باید سالها با این تفکر که موجودی پست و بیارزش هستید و تنها هدف شما ارایه خدمات و سرویس به همسر خودشیفتهتان است، با او زندگی کنید.
از همه طلبکار هستند: افراد خودشیفته خودشان را افرادی خاص و برتر تصور و احساس میکنند، باید خواستههایشان بهخودیخود و بدونهرگونه پرسشی برآورده شود. آنها نسبت به چنین رفتاری احساس طلبکارانه، حق بهجانب و مدعی دارند لذا هنگامیکه اینامر محقق نشود به عصبانیتهای بیدلیل یا خشم و غضب خودپسندانهای دچار میشوند. از آنجایی که تصور تحریف شدهای درباره اهمیت خود دارند و فکر میکنند همیشه حق با آنهاست، چنانچه کسی خواستههای آنان را برآورده نکند، تمام تلاش خود را برای تحقیر همهجانبه آن شخص، بدون هیچ احساس عذابوجدانی، بهکار میگیرند.
نوچه پرور هستند: همیشه دور و بر این افرادکسانی وجود دارند که خودشیفتگی آنها را تقویت میکنند. همیشه کسانی هستند که جذب این افراد میشوند و با رفتارهای خود در کوره خودشیفتگی آنها میدمند. معمولا افرادی جذب یک فرد خودشیفته میشوند که اعتمادبهنفس کمی دارند، خود را حقیر میدانند و در ارتباط با یک خودشیفته تمایلات خودآزارانه یا مازوخیسمی خود را برآورده میکنند. از طرف دیگر، خودشیفتهها نیز با تحقیر مداوم این افراد هم برتری خود را حفظ میکنند و هم ناخواسته با اینکار باعث اطاعتپذیری آنها میشوند.
روش درمان خودشیفتگی(نارسیسیسم)
- روان درمانی اختلال شخصیت خود شیفته بینهایت مشکل است. چون برای پیشرفت درمان این افراد باید دست از تمایلات خود شیفتگی بردارند تا بتوانند با درمانگر رابطه برقرار نمایند. و این مستلزم بینش و آگاهی بیمار نسبت به رفتار وتفکر خود است. این بینش در اصل وجود ندارد و اگر هم به مشکل خود بینش پیدا کنند به دنبال آن تصویر متلاشی شده خود باعث میشود که دوباره رفتار و تفکر خود بزرگ بینی را در پیش بگیرند.
- دارو درمانی همراه با روان درمانی استفاده از ضد افسردگیها و کربنات لیتیوم برای تحمل بهتر احساس طرد شدن و نوسانات خلقی مفید است.
درمان افراد خودشیفته
همسر خودشیفته | با همسران خودشیفته چگونه باید رفتار کرد؟
منابع: شبکه ایران / پزشکان بدون مرز / برترین ها / هفته نامه سلامت / بیتوته