الیکا عبدالرزاقی: می گویند زیادی جلف و سبکسر هستم!
پشت صورت به ظاهر جدیاش یک دنیا مهربانی و سرخوشی وجود دارد، وقتی با صدای بلند میخندد و از خاطراتش حرف میزند، ناخودآگاه تو را در دنیای سرخوشانهاش سهیم میکند. میگوید این سرخوشی، ارثیه خانوادگی اوست چراکه در طول سالها یاد گرفته به تمام مشکلات ریز و درشت بخندد و با این رفتار خودش را در مقابل سختیهای زندگی بیمه میکند، او معتقد است ما زندگی را زیاد از حد جدی گرفتهایم و همین مساله باعث شده از آن لذت نبریم.
حتی در مقوله ازدواج هم بیشتر از آنکه خود واقعیمان را در نظر بگیریم، تسلیم شرایط میشویم و به همین خاطر آنطور که باید احساس خوشبختی نمیکنیم. صحبت از الیکا عبدالرزاقی است؛ کسی که راز خوشبختی را در نگاه خوشبینانهاش به زندگی میداند. او بر این باور است که حرفه افراد نباید باعث شود که آنها برخوردشان با دیگران عوض شود و خودشان را از آنها جدا کنند.
شاید به همین خاطر است که بازیگری و به دنبال آن شهرت باعث نشده در طول این سالها که میشناسیمش تغییر کرده باشد و از آن مهمتر با همان انرژی و خندههای همیشگی جواب محبت همه را میدهد؛ حتی طرفدارانش در فضای مجازی را. اگر میخواهید سر از زندگی سرخوشانه او در آورید و پی به راز خندهایش ببرید، این مصاحبه را از دست ندهید.
دلیلی برای تغییر نمیبینم
من الیکا عبدالرزاقی هستم و مهم نیست که در چه شرایط و جایگاهی قرار دارم و شغلم چیست؛ مهم این است که الیکا هستم و دوست ندارم هیچ چیزی مانع تغییر من شود. وقتی حرفه بازیگری را انتخاب کردم میدانستم در پی این انتخاب اگر موفق عمل کنم، شهرت و دیده شدن در راه است به همین خاطر برای رسیدن به این هدف لحظهشماری کردم.
شاید به همین دلیل است که هیچوقت محبتی که مردم نسبت به من دارند عادی نمیشود، اصلا مگر میشود شما در خیابان یا هر جای دیگر فردی را ببینید که با عشق به شما لطف کند و شما این لطف و محبت او را نادیده بگیرید. راستش را بخواهید برای من این چیزها معنا ندارد، چون بر این باورم که من هم مثل همه مردم حرفهای دارم و این حرفه نباید مرا نسبت به آنها متمایز کند؛ بلکه خاصیت شغل من دیده شدن است، پس دلیلی برای اینکه خودم را تغییر بدهم نمیبینم.
مراقب گم شدن خودم هستم
شاید بعضی افراد این حرفهای من را پای ژست مردمی بودن بگذارند یا بگویند او با این حرفهایش میخواهد ادعای متفاوت بودن بکند یا… درحالیکه واقعا این طور نیست، یادم است شقایق دهقان نازنین وقتی هنگام پخش سریال «قهوه تلخ» مرا دید، گفت میدانم این حرفها برایت عادی شده است اما تو فخرالتاج را واقعا خوب بازی کردی.
همانجا بود که با هیجان گفتم البته که عادی نشده، بعد از چند لحظه که این هیجان در من فروکش کرد با خودم گفتم الیکا، خطر در کمین است و ممکن است یک روز برسد که برایت محبت مردم و تعریف دیگران عادی شود پس همه تلاشت را به کار ببند تا این اتفاق برایت رخ ندهد. در طول این سالها به نوعی از خودم مراقبت کردم و سعی داشتم حسم نسبت به لطف مردم همیشه تازه و بکر باشد و از هر پیغام محبتآمیزی غرق سرخوشی شوم.
حکایت اینستاگرام من
اینستاگرام، فضایی را برایم ایجاد کرد که با مخاطبان، بیواسطه در ارتباط باشم، با آنها از موضوعاتی که دوست دارم یا حتی دوست ندارم حرف بزنم و در مورد کارهایم اطلاعرسانی کنم. این صفحه برای تبادل اطلاعات و ارتباط بیشتر ایجاد شده، به همین خاطر دلم نمیخواهد از صبح تا شب بدون اینکه جواب کامنتی را بدهم پست بگذارم؛ چراکه دوست ندارم مخاطبانم فکر کنند من آنها را نادیده گرفتهام و نظراتشان برایم اهمیتی ندارد، به همین خاطر اگر فرصت کافی در اختیارم باشد جواب همه کامنتها را حتی شده با فرستادن یک استیکر گل میدهم.
به خاطر مخاطب نباید خودمان را خط بزنیم
در اینکه نظر مخاطبانم برایم مهم است هیچ تردیدی وجود ندارد، اما نباید این اهمیت باعث شود یک هنرمند خودش را خط بزند و مدام در حال رتوش کردن باشد؛ چون وقتی شما خود واقعیتان را فراموش میکنید و سعی دارید با ساز دیگران هماهنگ شوید، آن وقت است که نقاب به چهره میزنید. در همه جای دنیا میگویند هنرمندان الگوهای جامعه هستند و جوانها از آنها پیروی میکنند اما واقعیت این است که جامعه نباید فکر کند آنها هنرمندانشان را تغییر دادهاند و تبدیل به الگو کردهاند بلکه آن هنرمندان با خصوصیات اخلاقی که داشتهاند تبدیل به الگو شدهاند.
بعضیها فقط ساز مخالف میزنند
در بین کسانی که در زیر پستهایم کامنت میگذارند، افرادی هستند که نسبت به من لطف دارند و مدام با عشق و محبت رفتار میکنند اما کسانی هم هستند که مخالفند و انتقادهایی نسبت به بازیهایم و حتی نوع رفتار و پوششم دارند، من کامنتهای آنها را هم میخوانم و جوابشان را زودتر از پیغامهای تشکرآمیز میدهم؛ اما عده دیگری هم وجود دارند که فقط ساز مخالف کوک میکنند و برای آنها مهم نیست که من چه پستی میگذارم و چه اظهارنظری میکنم؛ آنها فقط مخالفند. تا اینجای کار باز هم ایرادی ندارد اما مشکل من با کسانی است که فرهنگ استفاده از فضای مجازی را ندارند.
بدون هیچ عکس و اسم واضحی صفحات مجازی را به جایی برای عقدهگشایی بدل میکنند و راه فحاشی و تحقیر کردن را در پیش میگیرند؛ پاسخ من به این افراد بلاک کردن است، اما گاهی با خودم فکر میکنم چاره فقط بلاک کردن نیست؛ ای کاش وقتی ما وارد فضایی میشویم و از برنامهای استفاده میکنیم فرهنگ استفاده کردن از آن را هم یاد بگیریم. گاهی اوقات فضای اینستاگرام من را یاد دورانی میاندازد که تلفنها شمارهانداز نداشت و به همین خاطر برخی از سر تفریح یا. . . مزاحم یکدیگر میشدند، ظاهرا در فضای اینستاگرام هم چون هویت واقعی برخی افراد آشکار نیست، آنها به خودشان اجازه میدهند تا هر موضوع ناروایی را مطرح کنند.
جلفبازی یا تصویر واقعی
بعضی از دوستانم به من میگویند چهرهات را نمیتوانیم بدون خنده تصور کنیم؛ حق با آنهاست من در کل آدم سرخوشی هستم و یاد گرفتهام به همه مشکلات و مسائل بخندم هرقدر هم که مشکلاتم بیشتر باشد صدای خندههایم بلندتر است. بعضی وقتها در شرایطی قرار میگیرم که عصبانی میشوم اما وقتی عصبانیتم فروکش کرد، خودم ادای خودم را در میآورم و میخندم. این خصوصیات به من کمک کرده تا با مسائل و مشکلات زندگی راحتتر کنار بیایم و از پس گرفتاریها عبور کنم.
هر چند برخی افراد به من میگویند، «تو زیادی جلف و سبکسری و چه معنا دارد یک نفر همیشه بخندد». شاید به همین خاطر هم بود که حضورم در برنامه «خندوانه» عکسالعملهای متفاوتی به دنبال داشت. هر چند بیشتر افراد حضورم را میپسندیدند اما برخی هم به من گفتند«در آن برنامه خیلی جلف بودی و شورش را در آوردی». اما واقعیتش این است که این مسائل برایم اهمیتی ندارد؛ من از اینکه خودم باشم بیش از هر چیز دیگری لذت میبرم.
داستان حضور من در جشن حافظ
در «جشن حافظ» برای اولین بار یک استنداپ کمدی را با همه ریسکهایش اجرا کردم. بعد از برنامه «خندوانه» بود که علی اوجی، کارگردان هنری این مراسم به من پیشنهاد داد تا یک استنداپ کمدی را برای روز «جشن حافظ» آماده کنم.
این برای اولینبار بود که چنین نماشی در جشن مراسم رسمی آن هم توسط یک خانم اجرا میشد به همین خاطر میدانستم دست به چه ریسک بزرگی زدهام ولی این موضوع برایم اهمیت چندانی نداشت؛ چراکه در طول سالها از همسرم «امین زندگانی» یاد گرفتم هر کاری که از دستم بر میآید برای ارتقای حرفهام انجام دهم. امین وقتی میخواهد کمکی کند هیچوقت دنبال چرایی برای آن نیست، کارش را بدون توقع انجام میدهد و پای همه چیزش هم میایستد. من هم با خودم گفتم حال که فرصت فراهم شده، پس نباید به آن نه بگویم و با شجاعت باید آن را انجام دهم.
چشمم را روی ترسهایم بستم
بالاخره در فرهنگ ما راحت نیست که خانمی در نمایش استنداپ کمدی که درواقع خاطرهگویی با اغراق از وقایع است خودش را دست بیندازد؛ آن هم در حضور چهرههای مطرح سینما، تلویزیون و اهالی صاحبنام موسیقی، اما من تصمیم خودم را گرفته بودم به همین خاطر چشمم را مقابل ترسهایم بستم و کاری که فکر میکردم درست است را انجام دادم. خوشبختانه نمایشم با وجود ضعفهایی که در آن وجود داشت مورد توجه قرار گرفت. هر چند در حین اجرا میدیدم آقایان بیشتر به موقعیتهای طنزی که تعریف میکنند میخندند و برخی از خانمها تصورشان این است که کارم نوعی سبکسری است اما در کل بازتاب بسیاری خوبی از این اجرا گرفتم.
با این کار میخواستم جرات خانمها را بیشتر کنم
غمانگیز است که فرهنگ ما باعث شده خانمهایمان حتی چهرههای مطرح عرصه هنری، دست به خودسانسوری بزنند و مدام تلاش کنند تا مردم از آنها چهرهای بدون نقص و اتو کشیده ببینند. در جشن حافظ یا مراسمهایی نظیر آن، طی دورههای گذشته وقتی آقایان و خانمها به بالای استیج میرفتند، رفتارهای متفاوتی از آنها میدیدیم.
معمولا آقایان صحنه را مال خود میکردند و با تکهپرانی و تسلط به زبان طنز سعی میکردند توجهات را به سمت خودشان جلب کنند اما خانمها به همان جملات کلیشهای تشکرآمیز اکتفا میکردند ولی اجرای من در این برنامه باعث شد تا این تابو شکسته شود. بعد از آن اجرا بسیاری از خانمها وقتی روی صحنه رفتند با لبخند بیشتری حرف زدند و سعی کردند پیرامون مسائل مختلف با زبان طنز اظهارنظر کنند.
طراحی لباس من
وقتی حضورم در این جشن قطعی شد، با خودم گفتم من حتما باید یک لباس رسمی و طراحیشده ویژه این مراسم بپوشم. متاسفانه هنرمندان ما آنطور که باید این مراسمها را جدی نمیگیرند و با لباسهای غیررسمی در آن حضور پیدا میکنند؛ درحالیکه اگر به مراسمهای خارجی دعوت شوند، لباس رسمی میپوشند.
با خودم گفتم تا زمانی که ما برای مراسمهایمان ارزش قائل نباشیم و بهترینها را بر تن نکنیم، چطور میتوانیم انتظار داشته باشیم دیگران برای مراسممان ارزش قائل باشند، به همین خاطر از طراحم، ماریا بشریان خواستم لباسی مناسب برای این برنامه طراحی کند که ایشان هم لطف کردند و این طراحی زیبا را برایم انجام دادند.
اخبارفرهنگی – مجله زندگی ایده آل
گرد آوری مطالب : iranbanou.com