داستان زندگی
-
داستان كوتاه
جوراب هایی که زندگی مرا تغییر دادند
در آن صبح پاییزی سال ۱۹۹۰ وقتی داشتم جوراب هایم را میپوشیدم، هیچ فکر نمیکردم یک جفت جوراب کتان ناقابل…
ادامه... -
جملات جالب و زیبا
آن بالا که بودم ، روایت مصطفی مستور
آن بالا که بودم، فقط سه پیشنهاد بود. اول گفتند زنی از اهالی جورجیا همسرم باشد. خوشگل و…
ادامه... -
جملات جالب و زیبا
بــازی روزگـــار
بــازی روزگـــار از دلنوشته های پروفسور حسابی (پدر فیزیک ایران) بازی روزگار را نمی فهمم!من تو را دوست…
ادامه...