سریال دل، آقازاده و هم گناه در فیلیمو
تماشای سریال های ایرانی می تواند جزو تفریحات لذت بخش برای مخاطبان باشد. پلتفرم فیلیمو به عنوان بزرگترین VOD کشور سریال های متعددی را برای تماشا در دسترس مخاطبانش قرار داده است.
سریال «دل» یک عاشقانه جذاب
سریال دل به کارگردانی منوچهر هادی یکی از آثار پر مخاطب نمایش خانگی است که در فیلیمو در دسترس است.
دل یک مجموعه نمایشی به کارگردانی منوچهر هادی و به تهیه کنندگی جواد فرحانی، محصول سال ۱۳۹۸ در شبکه نمایش خانگی است. این سریال به قلم بابک کایدان و میثم کایدان نگاشته شدهاست.
دل یک ملودرام اجتماعی، عاشقانه است که در خلاصه داستان آن آمدهاست آرش (حامد بهداد) و رستا (ساره بیات) ، پس از فراز و نشیب فراوان خانوادههای خود به روز عروسی میرسند اما با پیدا شدن رقیب قدیمی آرش ،مهران معشوقه و عاشق سابق رستا در شب عروسی اتفاقاتی پی دَر پی پدید میآید و …
منوچهر هادی حالا از شناختهشدهترین نامهای سینمای ایران است. کارنامه منوچهر هادی پر است از عناوینی که هیچ ربطی به هم ندارند. برخی در سینمای جدیتر جای میگیرند و برخی هم بیهیچ تردیدی با عنایت به گیشه ساختهشدهاند. مثل یکی میخواد باهات حرف بزنه یا کارگر ساده نیازمندیم که لزوماً در گیشه حرفی ندارند و رحمان ۱۴۰۰ و آینه بغل که هر دو مستقیماً برای فتح گیشه ساختهشدهاند.
وجه مشترک تمام آثار هادی، از تلویزیون تا سینما، حضور بازیگران مطرح و چهرههای سرشناس است. هادی میتواند ترکیب غیرقابلپیشبینی از بازیگران را کنار هم بچیند و هر بار هم به یک تیم موفق برسد. او قصههای عاشقانه و ملودرامهای عاطفی را خوب میشناسد و میداند قصهاش را چگونه و با چه ضرباهنگی تعریف کند تا مخاطب مشتاق شود و تا پایان با او همراه شود. حالا میخواهد دو ساعت فیلم سینمایی باشد، چند قسمت سریال تلویزیونی یا چند فصل مجموعه شبکه نمایش خانگی.
در این میان اما دل جدیدترین اثر هادی در شبکه نمایش خانگی، پلی است میان عاشقانه و گیسو. یک روایت عاشقانه دیگر در چهل قسمت و سه فصل، که تواناییهای هادی را در ابعاد جدیدی محک می زند.
هادی در دل با بابک کایدان همکاری میکند. نویسندهای که از تجربههای سینمایی و تلویزیونی مشترک با هادی، به فرمول موفقی در نوشتن فیلمنامههای آثار هادی رسیده است. کایدان تجربه خودش در شبکه نمایش خانگی را هم دارد. مانکن به کارگردانی حسین سهیلی زاده فرصتی بود تا کایدان شبکه نمایش خانگی را تجربه کند و قصهگویی در این بستر جدید که در مرکز توجه مخاطب قرار گرفته است را بیازماید.
دل نسبت به عاشقانه کاراکترهای بیشتری دارد. کایدان برای آنکه روابط عاشقانه اصلی که بین رستا و آرش در جریان است را پرورش بدهد، شبکهای از کاراکترها را تعریف کرده است که دو شخصیت اصلی را احاطه کردهاند. همه روابط اما در نهایت به عشق بین رستا و آرش برمیگردد.
مثلثهای عشقی که همیشه جذابیت ویژهای نزد مخاطب دارد هم کلید دیگر روابط بین کاراکترهاست. هرکدام از این مثلثهای عشقی هم ویژگیهای منحصربهفرد خود را دارد. یکطرف عشق مهران به رستا است. عشقی بیمارگونه و یکطرفه که مثل سمی مهلک میماند. درست عین این رابطه بین رابی و آرش برقرار است. آنطرف عشق نکیسا به رستا است. عشقی که در سکوت میگذرد و هیچ نمود بیرونی پیدا میکند. در قسمتهای اخیر، عشق آوا به آرش هم هویدا شده است. در این میان با تعاریف گوناگونی از عشق سروکار داریم. جبر و خودخواهی فردی اما در مقابل تعریف رستا و آرش از عشق قرار میگیرد تا رابطه عاشقانه اصلی در میان این روابط مشخص شود.
همانطور که گفتیم تمام روابط بهگونهای به آرش و رستا ختم میشود.
در این میان نباید از بازی خوب بیژن امکانیان و نسرین مقانلو چشمپوشی کرد. هردو ویژگیهای متناقض کاراکترشان را درک کردهاند و در موقعیت مناسب، متناسب با همین ویژگیها ظاهر میشوند. سکوت و اطاعت بیچونوچرای اتابک در مقابل توران در تقابل با نفرت و کینهای که در دل نسبت به همسرش دارد با بازی خوب و یکدست امکانیان بروز پیدا میکند. استیصال و درعینحال قدرتطلبی توران هم با بازی جذاب مقانلو است که برای بیننده قابلدرک میشود و او را وادار میکند با این شمایل نیمه دیوانه اما محتاج عشق اتابک هم ذات پنداری کند.
«هم گناه» یک سریال پر ماجرا
همگناه یک مجموعه فیلم به کارگردانی و تهیهکنندگی مصطفی کیایی است که برای پخش در شبکه نمایش خانگی تولید شد. همگناه نخستین تجربه مصطفی کیایی برای حضور در شبکه نمایش خانگی است.
داستان سریال راجع به خانوادهای قدیمی در تهران به نام صبوری است که سالها است در کار پرورش گلهای تزئینی و گلهای مختلف هستند. خانواده صبوری متشکل از سه برادر و یک خواهر است، خانوادهای که همگی در این شرکت کار میکنند و شغل موروثی خانواده خود را دنبال میکنند، فقط پسر دوم، فریبرز(پرویز پرستویی) است که در حال حاضر ۵۸ سال سن دارد و افسر اداره آگاهی است و داستان زندگی خود را بیتأثیر از خانواده خود نوشتهاست. فریبرز در جوانی تصمیم میگیرد که پلیس شود و برای گذراندن دوره آموزشی به شهرستانی میرود و دستش به گناهی آلودهاست که خودش هم به دنبال حل این معما و کشف گناهش است.
خانواده صبوری همچنان در آرامش در خانهای قدیمی با هم زندگی میکنند، اما ورود جوانی به این خانواده زندگی همه خانواده را دستخوش تغییراتی میکند که…
مصطفی کیایی با اولین فیلمش بعدازظهر سگی سگی توجه زیادی را به خود جلب کرد. فضای انتقادی فیلم با لحن کمدی که داشت نام کیایی را بهعنوان یک فیلمساز مهم به اهل سینما معرفی کرد. سیمرغ بهترین فیلمنامه برای دومین اثر کیایی، ضد گلوله او را به فیلمساز مهمی تبدیل کرد. در کنار اینها، مجموع سیمرغهایی که بازیگرانش کسب کردهاند و استقبال مخاطبین از آثار او، نام کیایی را بهعنوان فیلمساز قابلتأملی در میان نسل جدید فیلمسازان ایرانی مطرح کرده است. مطرب آخرین ساخته کیایی که لقب پرفروشترین فیلم سینمای ایران را یدک میکشد، در کنار افتخارات حرفهای دیگر، او را به گزینهای تبدیل کرده که سرمایهگذاران از آثارش استقبال میکنند.
کیایی بعد از موفقیتهای زیادی که در سینما کسب کرده، حالا با سریال هم گناه شبکه نمایش خانگی را تجربه میکند. مجموعهای که از اولین روزهای پیشتولید، با انتخاب بازیگرانش کنجکاوی زیادی برانگیخت و بعد از پخش هم توانست رضایت مخاطبان را جلب کند.
کیایی با رکورد زدن آمار تماشای مجموعه شبکه نمایشخانگیاش ثابت کرده که رگ خواب بیننده را خوب بلد است. ترکیب بازیگران، فضای قصهگویی و بیان معضلات اجتماعی در بستر یک قصه خانوادگی، هم گناه را به محبوبترین مجموعه شبکه نمایش خانگی این روزها تبدیل کرده است. آنقدر که به نظر میرسد بعد از دو فصل، شرایط ساخت فصل سوم هم فراهم است. بااینحال، کیایی با موفقیتهای اخیرش، انتخابهای زیادی پیش رو دارد و مخاطب ایرانی هم آنقدر به او اعتماد دارد که مسیر کاریاش را پیگیری کند.
از همان اولین قسمت، هم گناه روایتش را با لحنی معمایی و پر تعلیق شروع کرد. خانواده صبوری و ارتباطاتشان مرکز روایت بود و رازهایی که هرکدام از اعضای این خانواده داشتند، گره اصلی درام ماجرا بود.
کیایی بهخوبی و با هوشمندی، توانست این گرهافکنی و گرهگشایی را در طول روایتش حفظ کند. افشای تدریجی و تکامل سیر تحول کاراکترها در این مسیر به جذابیت قصه افزود و این روایت پر تعلیق از ابتدا تا انتها مخاطب را به دنبال خود کشید. بیننده هم گناه در مسیر داستان، حدس میزند، پرسش مطرح میکند و با کشف حقیقت شگفتزده میشود. درواقع روایت هم گناه مخاطب را با خود همراه میکند، او را جا نمیگذارد یا از او عقب نمیماند.
از سوی دیگر، تم عاشقانه هم گناه است که به جذابیت آن میافزاید. شخصیت فریبرز صبوری با بازی پرویز پرستویی، به دنبال عشق ازدسترفته خود است. این تم، بااینکه برای بیننده آشنا است اما همیشه جستجوی یک عشق قدیمی میتواند بیننده را سر ذوق بیاورد. گره خوردن این سفر عاشقانه به شغل فریبرز و تنگنایی که او بهواسطه پسرش در آن قرار میگیرد، نکته دیگری است که روایت عاشقانه هم گناه را دراماتیک و جذاب میکند. فریبرز از ابتدای قصه بهعنوان فردی مسئول و قابلاعتماد شناسانده میشود. یک شخصیت مثبت که در مقابله با خاطرات زندگی شخصیاش، باورها و قوانین اخلاقیاش به لرزه میافتد.
بهعلاوه باقی کاراکترها و شخصیتها هم ماجراهای عاشقانه خود را دارند. عشقهای نامتعارف، خیانت و دروغ، جدایی و وصال، همه الگوهایی هستند که روایت عاشقانه هم گناه را جذابیت میبخشند و بیننده را ترغیب میکنند تا با این روایت احساس نزدیکی کند.
بهجز روایت فریبرز و رابطه او با پسرش، هم گناه از دیگر کاراکترهایش استفاده میکند تا هم به پرورش قصه و درام کمک کند و هم نیمنگاهی به جامعه داشته باشد.
شخصیت سیما، با پرسشهای جنسیتی که درباره خودش در قسمتهای اولیه مطرح میکند، یکی از خرده روایتهای جذاب هم گناه است. مواجه سیما با خانوادهاش، پنهانکاری و فرارش از ازدواج و بحرانهای روحی که بهواسطه این شرایط با آن روبرو است، همه بر خواسته از تابویی هستند که جامعه ایرانی برنمیتابد و هم گناه بیآنکه پردهدری کند، به آن میپردازد.
رابطه میان آرمان (محسن کیایی) و زیبا (هدیه تهرانی) از دیگر خرده روایتهایی است که طرحشان در سینما و تلویزیون ایران چندان معمول نیست. آرمان در چند قسمت اول هم گناه شمایلی شبیه کاراکتر هومن سیدی در عاشقانه دارد. یک جوان خوشگذران که از پذیرش مسئولیت سر باز میزند در مسیر روایت و آشنایی با زیبا، تحول مییابد. رابطه آرمان با زنی که از او بزرگتر است، خانواده صبوری را تحت تأثیر قرار میدهد و روابط آنها را به چالش میکشد.
در بطن همه این خرده روایتها هم پایبندی خانواده صبوری بهرسم و رسوم گذشته خانوادگیشان است. با اینکه همین رسم و رسوم یکبار فریبرز را در مقابل خانواده قرار داده و سرنوشت او را رقمزده است، با اینحال اعضای خانواده صبوری همچنان به این سنتهای قدیمی چنگ زدهاند و سعی میکنند همین پایبندی را به نسل بعدی خود انتقال دهند.
از این رهگذر است که خانواده صبوری، نمونهای کوچک از یک جامعه بزرگتر است و کاراکترها و روابطشان هم بازتابی از روابط اجتماعی است.
سریال «آقازاده»
آقازاده یک مجموعه نمایش خانگی ۲۹ قسمتی ساخت ایران، به کارگردانی بهرنگ توفیقی، تهیهکنندگی و نویسندگی حامد عنقا است. فیلمبرداری آن از سال ۱۳۹۸ و پخش آن به صورت هفتگی از تیر ۱۳۹۹ آغاز شد و تا دی ۱۳۹۹ ادامه داشت.
خلاصه داستان
سریال آقازاده در ژانر درام اجتماعی و سیاسی داستان یک آقازاده به نام نیما بحری (امیر آقایی) است که تخلفات اقتصادی مرتکب شده و یک مأمور به نام حامد تهرانی (سینا مهراد) که او هم یک آقازاده است، البته با خصوصیاتی کاملاً مخالف تلاش میکند تا دست نیما را رو کند.
ترکیب حامد عنقا در مقام نویسنده و بهرنگ توفیقی در مقام کارگردان، قبلاً در پدر به نتیجه موفقی رسیده است و با در نظر گرفتن ستارگان آقازاده، موضوع جنجالی و خط قرمزهایی که تا اینجا آقازاده از آنها عبور کرده است، به نظر میرسد که این مجموعه بتواند موفقیت چند قسمت اخیرش را حفظ کند و تا پایان هم مخاطبان را راضی نگه دارد.
بهرنگ توفیقی، سابقه اصلیاش در سریال سازی است. توفیقی از سالهای پایانی دهه هشتاد یکی از پایههای ثابت سریال سازی در تلویزیون بود و با انقلاب زیبا به محبوبیت رسید. آخرین اثر توفیقی در تلویزیون، مجموعه پدر بود که با استقبال خوبی روبرو شد. در روزهایی که مخاطبان با دلسردی با رسانه ملی مواجه میشوند، پدر در مدت پخشش، توانست مخاطبان را پای تلویزیون بنشاند و بهخوبی سرگرمشان کند.
همین موضوع نشان میدهد که توفیقی با فرمت آثار چندقسمتی آشنا است. او میداند که چگونه باید قصهاش را در چند قسمت بسط دهد و به مخاطب عرضه کند. ریتم و ضرباهنگ سریال را میشناسد و میتواند روایت را تا آخرین قسمت سرپا نگه دارد.
حامد عنقا، بیشتر باسابقه روزنامهنگاریاش شناخته میشود. او سالها در بخشهای اجتماعی، حوادث و سیاسی قلم میزد و مدتی هم سردبیر هفتهنامه صبا بود.
عنقا در نوشتن فیلمنامه برای سریال هم سابقه درخشانی دارد. علاوه بر همکاری با توفیقی در مجموعههایی چون پدر و انقلاب زیبا، او طراح و نویسنده قلب یخی هم بود و از اولین هنرمندانی محسوب میشود که کار در شبکه نمایش خانگی را تجربه کردهاند.
مجموع این پیشینه است که عنقا را به مهرهای مهم در آقازاده تبدیل میکند. عنقا فیلمنامه و روایت تلویزیونی و چارچوب آن را بهخوبی میشناسد. بهعلاوه سابقه روزنامهنگاری و مطبوعاتیاش، به او کمک میکند تا روایتی پرحادثه، بهروز و واقعی بیافریند و کاراکترهایش ملموس و قابل هم ذات پنداری باشند. عنقا نویسندهای است که میتواند در یک درام چندقسمتی تعلیق خوبی پرورش دهد و با افشاسازی بهموقع بیننده را مجذوب کند.
با در نظر گرفتن موفقیتهایی که شبکه نمایش خانگی در جلب رضایت مخاطب داشته است، طبیعی است که سازمان فرهنگی هنری اوج هم بعد از سینما وارد این جریان شود. آقازاده اولین محصول اوج در شبکه نمایش خانگی است و همین موضوع، یعنی حمایت چنین سازمانی از این مجموعه امتیازات زیادی فراهم آورده است.
اولازهمه امکانات مالی و سرمایهگذاری سخاوتمندانه سازمان اوج است که باعث شده آقازاده ترکیبی از ستارگان مطرح سینما و تلویزیون را دور هم جمع کند. با دیدن یک قسمت از آقازاده متوجه میشوید که اساساً کیفیت ساختاری این سریال نسبت به سایر تولیدات شبکه نمایش خانگی متفاوت است. از بنزهایی که خورد و خاکشیر میشوند تا جلوههای بصری پرهزینه نشان میدهند، دست سازندگان آقازاده برای آنکه اثری پرهزینه تولید کنند باز بوده است.
از سوی دیگر، آقازاده یکسره در حال زیرورو کردن خط قرمزهاست. ورود به زندگی آقازادهها و نمایش آنچه در گوشی در تاکسی و مترو دهانبهدهان میگردد، بااینهمه جزئینگری، اتفاق عجیبی است که مسلماً اگر نام سازمان اوج مطرح نبود، باز هم در حد همان حرفهای در گوشی باقی میماند و هیچگاه به تصویر درنمیآمد. حضور اوج، به آقازاده فضایی ایمن میبخشد تا بتواند بهراحتی، یا حداقل راحتتر از سایر مجموعههای شبکه نمایش خانگی ( با توجه اصلاحات اعمال شده در قسمت قبلی)، انتقاداتش را مطرح کند و از خط قرمزها عبور کند.
آقازاده از اولین قسمت، با یک روایت غیرخطی بیننده را مجاب میکند تا مسیر قصه را دنبال کند و در میان حوادث پرشمار، خط روایی را پیدا کند. آقازاده بهجای آنکه همهچیز را حاضر و آماده در اختیار بیننده قرار دهد او را ترغیب میکند که خود در ماجرا غرق شود و در دنیای آشفتهای که آقازاده خوب در مقابل آقازاده بد قرار میگیرد حقیقت را دریابد.
از سوی دیگر، ریتم تند و پرحادثه آقازاده است که میتواند بیننده را راضی کند. تا اینجای کار آقازاده برخلاف سایر آثار شبکه نمایش خانگی بهجای آنکه با اسلوموشن، اطلاعات غیرضروری و سکانسهای اضافه حوصله بیننده را سر ببرد، او را با حوادث همراه میکند. ضرباهنگ مناسب در کنار لحن معمایی و اکشنی که آقازاده دارد، وقت تلف نمیکند و در هر قسمت در مسیر فیلمنامه حرکتی روبهجلو دارد.
آقازاده یکی از پرستارهترین تولیدات شبکه نمایش خانگی است. سینا مهراد، لعیا زنگنه و مهدی سلطانی در نقشهایی مشابه آنچه قبلاً در پدر ایفا کردهاند ظاهر میشوند. حضور ثریا قاسمی و بازیاش همیشه دیدنی است و جمشید هاشمپور هم با اینکه نقش اصلی نیست اما با حضور کوتاهش خود را در ذهن بیننده ثبت میکند.
امیر آقایی در نقش نیما بحری، بازی چشمگیری از خود ارائه میدهد. او که حالا یک سیمرغ در آستین دارد، آنچنان اوج و فرود عاطفی و روانی نیما را به تصویر میکشد که بیننده بهراستی از دیدن شمایل او به خود میلرزد. آمیزهای از جنون و زیرکی در شخصیت نیما وجود دارد که آقایی به زیبایی به تصویر درمیآورد.
امین حیایی هم چند سال اخیر مسیر رو به صعودی در بازیگری طی کرده است و بهخوبی از پس نقشش برمیآید. در این میان فقط نیکی کریمی است که بازیاش چندان قابلباور نیست و در مقابل دیگر بازیگران حرفی برای گفتن ندارد.