جملات جالب و زیبا

متن برفی قشنگ | متن درمورد برف

متن برف

هر سال پاییز اولین برف پاییزی که می بارد همه به نظاره آن می روند انگار که برای اولین بار است که برف می بینند برف آنقدر زیباست که هر چه قدر تکرار شود باز هم تکراری نمی شود

متن اولین برف پاییزی

نعمت فقط برف و بارون نیست که

گاهی خدا دوتا رفیق برات میفرسته

که تموم غصه هاتو با اون فراموش می‌کنی

 

متن برفی قشنگ

 

برایم زمستانی را آرزو کن
که کوچه هایش پر از برف باشد
مردمانش ساده
و خانه هایش گرم و بی ریا….

برف ده سالگی بخاطر آدم برفی هایش
برف چهارده سالگی بخاطر اخبار و تعطیلی هایش
برف هجده سالگی را درست یادم نیست
در میان افکار یخ زده بودم
برف بیست سالگی قدم زدن های عاشقانه
و رد پاهایم
برف بیست و پنج سالگی به بعد
فقط سرد بود و سرد بود و سرد…

پشت پنجره
نه برف زیباست نه باران.
پشت پنجره تنها تو زیبایی
زیر برف، زیر باران!

ممنوع ترین زیباى زندگیم هستى
مثل خوردن سیب در بهشت براى آدم
مثلِ طنین اذان در کلیسا
مثل ِ بارش برف در چله ى تابستان
همینقدر عجیب و همینقدر دور…
اما باز قلبم براى داشتنت بى قرار میشود…

متن برفی

متن اولین برف پاییزی

کاش برف بیاد

تا بشه آدم ساخت

تو که رفتی دیگر باد نوزید
باران هم فقط خاک را کمی تر می کرد
رمق نداشت
تو که رفتی
پاییز برگ ریز نشد
درخت ها یکباره عریان شدند
و هیچ شاخه ای زیر سنگینی برف خم نگشت
و من در هیچ گشتی چتر همراه نبردم
تو که رفتى
دل اندوهگینم را برداشتم
تمام خیابان ها را با او قدم زدم
و در نگاه رهگذران جستجویت کردم…

‏” اگه یه روزى نبودم؛ “

من و تو چیزایى که دوسداشتم پیدا کن…
تو بهار ،
تو موهاى فرفری ،
تو اسمون پُر ستاره،
تو شب بارونی
تو رنگین کمون همون وقتایى که خورشید یهویى بارون و غافلگیر میکنه،
توی برف …
تو عطر محبوبه شب و شمعدونی
تو چیزاى گل گلى،
تو طبیعت
تو دریای خزر
تو حافظیه شیراز
تو شاه گلی تبریز
تو دربند و درکه تهرون…

برف بارید

به این شهر

کجایی بی من؟

کاش سردت نشود

دل نگرانم برگرد…..

متن درمورد برف

عشق من
فصل دیگری رسیده است
و زیر برف،
مغرورانه و سختکوش
زندگی
ادامه دارد…

شعر برف

خراب شد تصویرش…
حتی اگر خدا فرستد
باران اسیدی برای تطهیرش
برف و پاکی برای تشبیهش
یا که شیطان را برای تقصیرش
تمام شد،
خراب شد تصویرش…

مثه برف آروم اومد ولی

یه شومینه هیزم توی دستاش بود

به عقب تر برمیگردم . به روزهای پیش از ” عشق ” ، پیش از ” زنده باد زندگی ” .
روزهای تنهایی ام را آهسته مرور میکنم .
هرچه ورق میزنم ، زیبایی را در نگاه هیچ روزی نمی بینم . نه ، کار آفتاب و باران و برف نیست !
روزهایم زیباییشان را مدیون چیز دیگری هستند . یکی که هر صبح دلبرانه زمزمه می کند :
” امروز بیشتر از همیشه دوستت دارم … “

و ما فراموش می شویم،
مثل تمام زمستان هایی که برف نبارید…

متن برف پاییزی

متن برفی قشنگ

 

آبان ؛
ماه با شکوه و خیال انگیز پاییزی …
انگار که فرشته‌ی آب ها با گردونه ی زرین و اسب های سفید و افسانه ای اش “ابر و باران و برف و تگرگ” از آسمان های دور، به قصر پاییزی اش بازگشته و به فرمان اهورا مزدا، برف و باران و عشق را به روح خسته و ناامید زمین و پیکر بی جان درختان خشک و بی بار و برگ، می ریزد .
باید “آب” را ستایش کرد، که زیستن بدون آن ، ممکن نیست،
و زمین ، بدون بخشش آسمان و خروش رود، ویرانه ای متروکه خواهد بود.
به راستی که چه زیباست خداگونه مهربان بودن و خداگونه بخشیدن ؛
وقتی که دیگران با مهربانی ات، جان و انگیزه ای دوباره می‌گیرند،
وقتی که با دستان بخشنده ات؛ بانی لبخند دل های بی پناه می شوی .
آبان، یاد آور زلالی و صداقت آب هاست .
یاد آور بارندگی و بالندگی،
یاد آورِ اینکه هیچ سقوط و افتادنی، پایان کار نیست !
که روزهای خوب در راهند ،
که بهار، خواهد آمد …

آذر باید بانویی باشد با گیسوان طلایی
که هر روز و هر شب
دامن نارنجی اش را
می تکاند بر زمین تشنه
باران می بارد ،
برف می بارد ،
عشق می بارد …

عکس پروفایل برفی

ما اگر حالمان خوب نیست،
پاییز های مداومی را به انتظار نشسته ایم؛
زمستان های زیادی را لرزیده ایم؛
به تنهایی،
یعنی که خودمان بودیم و خودمان بودیم و خودمان.
حداقل اگر کسی بود،موقتی بود!
یعنی آمد،مکثی کرد و بعد هم دیگر نبود؛
یعنی که رد یک دست روی شانه ای که خیس باران شد.
میدانی؟
عشق مثل انتخاب در یک روز برفی است،
یا فنجان چایت را بر میداری میروی کنار پنجره،جرعه ات را مهمان تماشا میکنی؛
یا لباس گرم میپوشی و میگذاری برف تو را به آغوش بگیرد.
یعنی یک جاده که از هر مسیری بروی فقط لذت خواهی برد.
اما،اما خیلی از ماها،
انگار که صبح یک روز برفی،خوابمان سنگین بوده و تمام روز را خواب بوده ایم!
چیزی ندیده ایم؛
بنابراین گوش هایمان،چشم هایمان،نگاهایمان،لمس هایمان،عشق نمی فهمد…

 

متن در مورد برف پاییزی

 

بگذار ببارد…

فرقی ندارد…

چه باران،

چه برف،

چه برگ…

تو که نباشی…

عالم و ادم بر سر من میبارند.!

عکس پروفایل زمستانی

لذت داشتن یک دوست خـوب تو دنیای بـد
مثل خوردن یڪ فنجان چـای گـرم توی برف و سرماست
درسته کہ هوا رو گـرم نمی کنه ولے آدم رو دلگرم می کنه.

محبوب من

دل بستن به تو
مثل شادمانی نفس کشیدن است
در یک درخت زار پوشیده از برف….

زندگی با من کنار نیامد
من نیز با مرگ کنار نیامدم
شده ام
برگ زرد چسبیده بر شاخه
لحاف سرد برف را
روی سر کشیده ام
در تنهایی
می لرزم
می گریم …

متن عاشقانه برفی

برف
همان دوستت دارم‌های باران است
که روی دستان سرد ابرها
باد کرده است!

رو لیوان قهوه برف نشسته، ولی هنوز گرمه!

کسی که ماندنی نباشد
تمامت را هم به پایش بریزی
باز نمی ماند
به مانند پرنده ای مهاجر
که طبیعتش دل کندن و رفتن است، چند صباحی مهمان خانه دلت میشود
وقتی عادت کردی
و دلت به بودنش گرم شد
بسادگی و بی هیچ دغدغه ای تنهایت میگذارد و می رود دنبال بی وطنی اش
اما امان از ماندنی
همچون گنجشکی است
که زیر آوار برف و سرمای زمستان،
قلب کوچکش در حال یخ زدن هم که باشد،
باز پنجره دلتنگی اش را گُم نمی کند
چون رفتن را بلد نیست
در گوشه ای از قلبت لانه میکند، عشق میسازد
و می ماند
و امان از آن عزیز ماندنی …

هم از سکوت گریزان، هم از صدا بیزار
چنین چرا دلتنگم؟ چنین چرا بیزار
زمین از آمدن برف تازه خشنود است
من از شلوغی بسیار رد پا بیزار
قدم زدم! ریه هایم شد از هوا لبریز
قدم زدم! ریه هایم شد از هوا بیزار
اگر چه می‌گذریم از کنار هم آرام
شما ز من متنفر، من از شما بیزار
به خانه‌ام بروم؟! خانه از سکوت پر است
تمام خانه سکوت و تمام شهر صداست!
از این سکوت گریزان، از آن صدا بیزار

متن برفی قشنگ

۳/۵ - (۱ امتیاز)

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا