انواع متن عشقولانه ناب
بروزترین متن های عاشقانه
اگر می خواهید به دنیای همسرتان وارد شوید اما نمی دانید چه بگویید و از کجا شروع کنید، بهتر است از این متن هایی که امروز براتون آماده کرده ایم و از بین هزاران متن عاشقانه براتون جمع اوری کردیم استفاده کنید … در زندگی مشترک زنان به محبت بیشتری نیاز دارند مردانی که می خواهند همسر خود را خوشحال کنند می توانند با گقتن جملات عاشقانه زنانه به آن ها محبت و ابراز علاقه کنند… و چه بهتر که از متن های خاص و جدید استفاده کنید تا با خواندنش همسرتون لذت ببره … لطفا بعد از مطالعه ی متن های عاشقانه نظرات و انتقادات و پیشنهادات خودتون رو راجع به متن های عاشقانه برامون بفرستین.
صبح بخیر عاشقانه و متن شب بخیر عاشقانه را بخوانید
متن عشقولانه
بیا واژه ها را عوض کنیم
“شبت بخیر”
دیگر حلاوتِ قبل را ندارد
بیا آرزوى دیگرى کنیم براى هم
مثلاً بگوییم
“شبت بى فکر”…
علی قاضی نظام
قاف هایت را زیر پیراهنت گرفته ای
سفت و محکم
محکم تر از آنکه
پرنده ای هوس
دیدن سیمرغ به سرش بزند
باید یاد بگیری
جایی که نمیتوان سیمرغ شد
ققنوس باشی
فردا صبح زود
منتظر لحظه ی تولد لبخندت هستم!
فائزه توکلیان
باید یک مکانی باشد
هر مکانی …
حتی یک مکان خیالی!
تا بتوانیم به آنجا برویم
و از نو زاده شده ، برگردیم
کارلوس فوئنتس
شب که از پشت
چشم هایم را می بندد
میشناسمت
و تمرینت می کنم
آنقدر تمرینت می کنم
تا…
ساعت دیواری
خبر از روز می دهد
با تو سپید می دیدم
خورشید روی آرزوهایم
زغال کشید!
فائزه توکلیان
متن عاشقانه برای همسر
از سخنچینان شنیدم
«آشنایت نیستم…»
خاطراتت را بیاور
تا بگویم کیستم!
فاضل نظری
فکر میکنی من دیوانهام؟! خب، اگر دیوانه باشم هم تازه برای این است که به قدرِ احتیاجم فریاد نکشیدهام. همیشه توی سینهی من یک فریاد هست که برای کشیدن حاضر است، اما من قورتش میدهم، زیرِ پیراهنم قایمش میکنم!
فدریکو گارسیا لورکا
نوشتن هر جمله و یا شعر، همانند رها کردن قایقى کاغذى در آب هاى آرام ست که نمیدانیم دریا به کجا خواهدش برد! دریاست که تصمیم میگیرد آن شعر یا کتاب چقدر دور برود و چند چشم آن سطرها را بخواند! آنکه مینویسد، خوب میداند کجاى دریا قایق را رها کند. زیرا که قایق هاى رها، هیچوقت غرق نمیشوند.
سیامک تقیزاده
چشم هایش…
معجزه میکند…
همه میگویند خیلی معمولیست!
یکی نیست به این مردم بگوید؛
اگر آن چیزی که من در چشمانش میدیدم شما هم می دیدید،
شاید برای لحظه ای جنون را تجربه میکردید
دل باختن که دیگر چیزی نیست…
صبور پورزارع
عکس پروفایل
متن ععشقولانه خاص
یجا خوندم که موقعی که برف می باره همه جا ساکت میشه چون دونه های برف امواج صوتی رو جذب میکنن.
میدونی من فکر میکنم آدمی هم که دوسش داری مثل برف میمونه وقتی میاد دیگه هیچ صدایی نمیشنوی و چشمت دیگه هیچ جا رو نمیبینه فقط و فقط همون آدمو میبینی و توش غرق میشی.
یه اتومبیل تو راه پنچر شده بود؛
ماشین رو نگه داشتم و فهمیدم زاپاس نداره، برا خودمو دادم بهش و شمارمو ازم گرفت که بعدا پَسم بده اما هیچوقت زنگ نزد
ولی من از کارم پشیمون نیستم چون من وظیفهی انسانیمو به جا اوردم
در ضمن عذاب وجدان پیچوندن کیف پولشم رفع شد
عشق شبیه پاییزه. اومدنش آدمو ذوقزده میکنه، اما دلگیره. دل آدمو درگیر خودش میکنه، اما دلگیره. دلانگیزه اما بدون اندوه معنا نداره. عشق نمیتونه مثل گلای رنگارنگ بهار یا بیدغدغگی و خنده و آب بازیِ تابستونِ بچهها باشه. عشق همون حال بارون و لرزیدن از سرما و ریختن پر و بالا آدماست.
عاشقها پاییزو دوست دارن چون حس میکنن طبیعتم توی پاییز حال اونارو داره، که انگار دیگه تنها نیستن.
عشق شبیه پاییزه. شبیه همون نیمکت خیسه که از دور نگاهش میکنی، یاد خاطرههات میفتی، چترتو محکمتر میگیری و راهتو میکشی و میری. عشق اندوه تک تک برگهای درختهاست توی پاییز. اشتیاق تک تک قطرههای بارونه واسه باریدن.
عشق اندوه و اشتیاق توأمه، توو اون لحظه که با شوق به سمتش پر میکشی و حواست نیست مثا بارون داری سقوط میکنی روی زمین و مثل برگهای زرد پاییز، زیر پاهاش میمونی.
عشق شبیه پاییزه. همینقدر زیبا. همینقدر حزنآلود.
مانگ میرزایی
متن عشقولانه
متن دلتنگی عشقولانه
اگر میخواهید رشد کنید و بزرگ شوید
قدم به قدم باید از گذشته خود دور شوید
گذشته را رها کنید…
از شکست ها،نا امیدی ها،نتوانستن ها،اتفاقات بد درس بگیرید؛
بعد با انها خداحافظی کنید
آنها جزئی از زندگی شما بودند اما قرار نیست تا ابد با شما باشند
نترسید!
رهایشان کنید…
به زمان حال بیایید و آینده ای روشن بسازید
آینده ای که متعلق به شماست
آینده ای که حق شماست و سهم شماست
نامش برف بود
تن اش، برفی
قلب اش از برف
و تپش اش
صدای چکیدن برف
بر بام های کاهگلی ..
و من او راچون شاخه ای
که زیر بهمن شکسته باشد
دوست می داشتم
بیژن الهی
در تکاپوی تو بودم
میل ز عالم ُبریدم
هر لحظه بیادت بودم
کوچه نشین پس کوچه های این شهر بودم
درونم تیره و تار
بس سراغت را گرفتم ز این و آن
میلی ز جهان نیست
دنیایم ُتهی هر چه غیر از توست
بی تاب مانده ام
ز حجم این بی قراری !
مهدی رستم زاده