متن زیبا و لاکچری

متن زیبا و جذاب

امروز با متن های زیباو لاکچری جدید اومدیم که امیدوارم بتونید ، این مطالب زیبا رو برای هر کسی که دوستش دارید ارسال کنید ، یا این که در زیر تصویری کا در اینستاگرام خود قرار میدهید بنویسید یا در بیوگرافی خود از جملات زیبای عاشقانه استفاده کنید ، معمولا اگه دقت کرده باشید الان زندگی به طوری شده که لحظات غم و شادی عاشقانه و بیشتر در فضای مجازی با هم به اشتراک می گذارند . ما با متن های جدیدی که براتون آوردیم کار شما را آسان تر کردیم . . .

اگر به دنبال متن های زیبا هستید با ما همراه باشید ، یادتون نره که ما با شنیدن نظرات و انتقادات شما خیلی خوشحال می شویم .بریم تا داشته باشیم متن های زیبای و احساسی عاشقانه رو .

صبح بخیر عاشقانه

خدایا
همیشه کنارم باش

همه چیزاییکه باید میدیدمو دیدم. تا اینجا. یه دوره ای انگار زندگی دویدن و با دماغ روی زمین خوردن بود. بعد بلند میشدی، خون جاری روی لبت رو پاک میکردی و ادامه میدادی. جون داشتی یا انگیزه یا توهم وجود نقطه ای امن که یکی چایی به دست با بغل گرم و نرم منتظرته؛ نمیدونم ولی بود. حالا دیگه نیست. دیگه یه خیابونو دویدم، بغل کردم و بوسیدم و فهمیدم بوسیدن ها و بغل کردن ها تفاوت های فاحشی باهم دارن، درس خوندم و موفق نشدم، به در و دیوار زدم، حرفه تازه یاد گرفتم، دزدیدم و دزدیده شدم، زیر بارون ایستادم و سرما خوردم، با غریبه ها توی اتوبوس و مترو حرف زدم، دوست پیدا کردم و تنها موندم، عشق ورزیدم و فهمیدم برای درست کردن یه کیک خوشمزه همونقدر که آرد لازمه، چیزهای دیگه هم نیازه، خو کردم و باختم، کمک کردم، یک بام و دو هوا بودم، گریه کردم و چشم هام خشک نشدن، با کسانی آشنا شدم و فهمیدم زندگی دریچه های غریبی داره که رو به دیوانگی باز میشه، بی بال پرواز کردم، طلوع خورشید رو دیدم، متنفر شدم، مرز بین هذیان و عریانی رو پیدا کردم، دروغ بافتم، به کاهدون زدم، اونقدر پیاده روی کردم تا پاهام لمس شدن، رقصیدم، خواب دیدم ولی رویا ها برای زندگی بهم کمک کردن، زندگی دوگانه داشتم، دیوانه شدم و عقل رو جایی بیشتر از لغت نامه نیافتم، حسرت نخوردم، حسادت کردم، شروع کردم و به پایان نزدیک شدم، کتاب خوندم، کم اوردم، کوتاه اومدم، سکوت کردم، خندیدم، با سرما خو گرفتم، موهامو از ته زدم، به فاصله گرفتن دیگران عادت کردم، تحقیر شدم، به خودم لرزیدم ولی تاب آوردم، گوش کردم، خودم رو به زحمت انداختم، ایستادم. روی نقطه اکنون. اینجا، مرز بین من و گذشته، حالا میدونم تموم زمان هایی که مغز و دماغم به زمین کوبیده میشد ولی مثل یک بوکسور سر بالا می اوردم و ادامه میدادم، محفلی برای جستجو به دنبال خود واقعی ام بوده است. ما، بعد از به دنیا آمدن، گم می شیم. بین تموم افعال درج شده/نشده در این صفحه؛ گم شدم و هنوز هم دلم برای یکبار زمین خوردن و برخواستن جانانه تنگ شده.

حدیث احمدی

امان از نم جاده و بغض من
میبارم برای سبک تر شدن

متن زیبا و لاکچری

خیابان های تهران دیگر امن نیست، تو همه جا را مین گذاشتی
و به سادگی فرار کردی، و حالا من هر روز به جاهای خطرناک می روم،
چهار راه ولیعصر،کافه ی هایی که دوست داشتی، کتابفروشی های انقلاب،
نیمکت های تئاتر شهر، همه خیابان ها، گذرها، کوچه ها،
همه عطر تو را دارند. باغ فردوس، تجریش، دربند…
نه، تهران دیگر امن نیست، خاطرات من را به هوا می فرستند.
هنوز هم شب هایی که دلتنگ می شوم به بام تهران می روم،
خانه تان را پیدا می کنم و برایت دست تکان می دهم.
راستی حالا کجایی؟ کجاها را مین گذاری می کنی؟
جلفای اصفهان؟ ملک آباد مشهد؟ یا ارم شیراز؟
شاید هم برلین، پاریس، لندن…
اما باورت بشود یا نه، من هنوز هم منتظرم
تا بگویی قرارمان کجا، ساعت چند…

روزبه‌ معین

هی تو ! که طرح‌ کودکی‌در باد هستی

بیرون نزن از قاب ! چیزی در‌جهان‌ نیست

گاهی لبخند شو
بر صبحهای پریشانیَم ببار
امید شو
خورشید را بر چشمهایم بتابان
اصلاً زندگی شو
خودت را برایم بیاور

براتون کسیو آرزو میکنم که هر زمان دلگیری
به او پناه ببری و بگویی:
حال دلم خوب نیست
ومطمئن باشی اومی‌تواند باعث لبخندت شود..

شب بخیر عاشقانه

دیگه هیچی حال نمیده
اینایی‌ام که دارن حال میکنن یا سنشون کمه
یا تازه به دوران رسیده‌ان…

ما مناسب ترین
آدمهای ممکن بودیم برایِ هم،
که توی نامناسب ترین زمانِ ممکن برخوردیم به هم…
تو خسته بودی از زخم هایِ روی تنت،
من خسته از مرهم گذاشتن روی تنِ زخمیِ آدمها و نماندنشان…

تُ نباشی
من در تنهایى عظیم مچاله می شوم و شب هایم بی رحمانه صبح می شوند…
امشب هم بی قرارم!

‏.

این مهم نیست که کی به تـو صدمه زده، یا تورو شکسته، مهم اینه که کی بـاعث شده دوباره لبخند بـزنی…

جمعه ها
بی هوا چه درگیر می شوم
در تو و دوست داشتنت
جمعه ها
آرام و قرار ندارم از این حجم دلتنگی

مهدی رستم زاده

ماییم و شبِ تار و غم یار و دگر هیچ
صبرِ کم و بی‌تابیِ بسیار و دگر هیچ

وقتی به یکی
زیادی تو زندگیت اهمیت بدی ،
اهمیتت رو توی زندگیش
از دست میدی !
به همین راحتی …

اوریانا فالچی

دل هنوز گیر توست
عقل و هوش بیاد توست
مگر چه باید بکنم
که رها شوم
کافیست ،نشانی از تو پیدا بکنم
خیره خیره نگاه می کنم
نفسم تنگ می شود
پاهایم ُسست می شود
کاش این حس،این درد
مرا برهاند!
برهاند تو را سوی من
و من ،در آغوش تو آرام گیرم
کاش این آوار غم را
برداری از دوش من

مهدی رستم زاده

یک دوست
که با او غم دل بتوان گفت…

سَر و سامان بدهی
یا سَر و سامان ببری ،
قلبِ من سویِ شما
میلِ تپیدن دارد …

ناصر رعیت نواز

وسط مکالمه
گریش گرفت
میگم چرا؟؟
میگه از دلتنگیت
شما بودید عاشقش نمیشدین

تودوست داشتنی ترین
نسخه ای هستی که
می شود پیچید!
به دست و پای زندگی من…
تا هی قد بکشی توی لحظه هایم و
حالم را خوب تر کنی…

نسترن علیخانی