جملات جالب و زیبا

جمله های عاشقانه و رمانتیک

جملات عاشقانه

‌اگر به دنبال متن های عاشقانه ی جدید هستید امروز ما با متن های زیبای عاشقانه اوپمدیم امیدوارم کا این متن ها براتون مفید باشه و هر آنچه که در دل دارید رو به بهترین شکل و با بهترین جملات برای همیر خود یا مخاطب خاص خود انتقال بدید، این مطالب، رو میتونید برای هر کسی که بهش للاقه دارید دوستان و اعضای خانواده ی خود ارسال کنید این متن ها را به آسان ترین شکل ابراز علاقه رو انتقال میدن … امیدوارم این متن ها رو دوست داشته باشید … ما با شنیدن نظرات شما خوشحال میشیم و سعی میکنیم در مطالب بعدی کمبود ها و کاستی ها را جبران کنیم.

متن عاشقانه بلند

جملات عشقولانه

 

عشق نیرویى وحشى است !
اگر بکوشیم مهارش کنیم نابودمان مى‌کند ، اگر بخواهیم اسیرش کنیم ما را به بردگى مى‌کشاند ، و اگر سعى کنیم آن را بفهمیم در سرگشتگى و حیرانى بر جایمان مى‌گذارد !
این نیرو در جهان است تا به ما شادى ببخشد ، تا ما را به خدا و به هم نزدیک‌تر کند …

پائولو کوئلیو

چه برای پرنده ها
چه برای انسان ،
تنهایی
بهانه ی آن هایی است
که دوست داشتن را بلد نیستند !

ادیب جانسور

ﺗﻮ ﻧﯿﺴﺘﯽ
ﺍﻣﺎ ﻣﻦ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﭼﺎﯼ ﻣﯿﺮﯾﺰﻡ
ﺩﯾﺮﻭﺯ ﻫﻢ ﻧﺒﻮﺩﯼ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺑﻠﯿﺖ ﺳﯿﻨﻤﺎ ﮔﺮﻓﺘﻢ
ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﯼ ﺑﺨﻨﺪ!
ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﯼ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﻦ!
ﻭ ﯾﺎ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﯼ ﻣﺜﻞ ﺁﯾﻨﻪ ﻣﺒﻬﻮﺕ ﺑﺎﺵ
ﻣﺒﻬﻮﺕ ﻣﻦ ﻭ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﮐﻮﭼﮑﻢ
ﺩﯾﮕﺮ ﭼﻪ ﻓﺮﻗﯽ ﻣﯿﮑﻨﺪ
ﺑﺎﺷﯽ ﯾﺎ ﻧﺒﺎﺷﯽ
ﻣﻦ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ..

ﺭﺳﻮﻝ یونان

ﺁﺳﻤﺎﻥ، ﭼﺸﻢﻫﺎیِ ﺗﻮ ﺑﻮﺩ .
ﭘﻨﺠﺮﻩ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩﯼ
ﻭ ﻣﻦ ،
ﭘَﺮﭘَﺮ ﺯﺩﻡ …
ﺑﺮﺍیِ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻨﺖ ،
ﭘﺮﻧﺪﻩ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻮﺩ

سید محمد مرکبیان

صبح ، فرصتی برایِ “آغاز” است !
و ایرادِ کارِ ما ، دقیقا همینجا بود ؛
که بارها ، آغاز شدیم و هر بار ؛
“تکرار” خودمان بودیم …

نرگس صرافیان

نگرانِ حرفِ مردم اگر نبودیم
مسیرِ زندگیمان طورِ دیگرى رقم میخورد
دوست داشتن هایمان را راحت تر جار میزدیم
لباسى را بر تن میکردیم که سلیقه ى واقعیمان بود
آرایشى میکردیم که دوست داشتیم
دلمان که میگرفت،مهم نبود کجا بودیم،
بى دغدغه اشک میریختیم
صداى خنده هایمان تا آسمانِ هفتم میرفت
با پدر و
مادرمان دوست بودیم
حرفِ یکدیگر را میخواندیم
نگرانِ حرفِ مردم اگر نبودیم،
خودمان براى خودمان چهارچوب تعریف میکردیم
روابطمان را نظم میدادیم
دخترها و پسرهایمان،
حد و مرزِ خودشان را میشناختند
نیمى از دوست داشتن هایمان،
به ازدواج منجر میشد
نگرانِ حرفِ مردمیم اما
که چگونه رفتار کنیم که مبادا پشتِ سرمان حرف بزنند
که مبادا از چشمشان بیفتیم
که مبادا قطع شود روابط خانوادگیمان
ما در دورانى هستیم
که نه براى خودمان
براى مردم زندگى میکنیم!.

علی قاضی نظام

متن های موفقیت

مانده بودیم
بی آنکه رسیده باشیم
و دیگر شوقی بر رسیدنمان مانده باشد
و دیگر شوقی نه بر رفتنمان مانده باشدو تنها مانده بودیم دیگر
بی هیچ اندوه و شادی و قرار و بی‌قراریی، سکونی لذت بخش
که هیچ لذتی از آن هم‌ دیگر نمی‌بردیم….

رابطه یِ فکری
مهم تر از رابطه یِ خونی است !
بعضی آدم ها در ذهنِ آدم
یک بار برای همیشه خلق می شوند …

فریبا وفی

متن عاشقانه دونفره

دلنوشته های عاشقانه

روزگاریست که دهانِ بعضی ها حسِ تلخِ “مهم نبودن ” را می چشد. حسی که اگر زیرنویس بخواهد شاید بتوان برایش نوشت: من تو را دوست دارم و برایت می جنگم اما تو مرا دوست نداری انگار که برایم نمی جنگی.
این جنگ نیازی به سلاح و ابزار امروزی ندارد
کافیست دستی دراز کنی و قدمی برای حالِ خوب من برداری.
حالا که دستت کوتاه و پاهایت سست است من چگونه دست و پایم نلرزد؟
رابطه اگر دو طرفش من و تو نباشیم که ” ما ” نمی شود. یک زخمی می شود که هر بار یک طرفش را بخیه کنم آن طرفش باز می ماند.
وطن، کاش حالا که من در آغوش توام کمی مرا دوست بداری.
هموطن، کاش حالا که به ناچار در یک آغوش نفس می گیریم کمی “مهم بودنم ” را حس کنی
یا بهتر است بگویم کمی دوستم بداری آن وقت برایم می جنگی تا کنارت بمانم تا دوباره حال خوب مرا ببینی. لطفا دوستم بدار.

پریسا خان بیگی

آسانتر نگاهم کن ..
من تا عشق بیشتر نخواندم ..

فروغ فرخزاد

باید امروز حواسم باشد
که اگر قاصدکی را دیدم ،
آرزوهایم را بدهم تا برساند به خدا …
به خدایی که خودم می‌دانم
نه خدایی که برایم از خشم ،
نه خدایی که برایم از قهر ،
نه خدایی که برایم ز غضب ساخته‌اند !
به خدایی که خودم می‌دانم
به خدایی که دلش پروانه‌ست …

سهراب سپهری

متن تولد مادر

مانده بودیم
بی آنکه رسیده باشیم
و دیگر شوقی بر رسیدنمان مانده باشد
و دیگر شوقی نه بر رفتنمان مانده باشدو تنها مانده بودیم دیگر
بی هیچ اندوه و شادی و قرار و بی‌قراریی، سکونی لذت بخش
که هیچ لذتی از آن هم‌ دیگر نمی‌بردیم….

نمى خواهم فکر کنم
نه امروز ،
نه هیچ زمانِ دیگرى !
از امروز مى خواهم
با آغوشِ تو زندگى کنم …

جمانه حداد

‍ یک روز حس می کنی که در حال مرگ هستی و روز بعد می فهمی
که تنها کاری که باید می کردی
این بود که چند پله پایین می رفتی
تا چراغی را برای روشن کردن پیدا کنی تا همه چیز را کمی شفاف تر ببینی…

آنا گاوالدا

 

متن عاشقانه زیبا

به این مطلب امتیاز دهید

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا