سام درخشانی و همسرش از عشق شان می گویند
شروع یک زندگی مشترک آنقدر اتفاق هیجانانگیزی است که انرژی مثبت آن از زندگی زوج و اطرافیانشان فراتر رفته و به هر کسی که از این پیوند باخبر میشود، حال خوشی دست میدهد. اما در این بین، خبر عروسی ستارهها حکایت دیگری دارد. ازدواج چهرههای معروف دنیا یکی از محبوبترین سوژههای رسانهای است و اگر نگوییم همه، حداقل برای خیلیها جالب و هیجانانگیز است که بدانند ستاره محبوبشان با چه کسی ازدواج کرده است.
البته به یمن وجود رسانههای جمعی، سرک کشیدن به زندگی خصوصی ستارهها دیگر مثل سابق امری محال نیست اما هنوز هم بهترین و مطمئنترین راه برای دانستن حقایق، صحبت با خود آن ستارههاست؛ به همین علت تصمیم گرفتیم در این شماره سراغ زندگی مشترک تازه شکل گرفته سام درخشانی و عسل امیرپور برویم که در همین مدت حواشی متعددی را شاهد بودند.
سام درخشانی، بازیگری کهنهکار و محبوب است و قطعا شناخت زیادی روی او دارید ولی بد نیست درباره همسر او بدانید که عسل امیرپور نام دارد و متولد سال ۱۳۶۲ است؛ او به عنوان مربی بدنسازی مشغول به کار است ولی تحصیلاتش را در رشته نقاشی تا مقطع لیسانس پشت سر گذاشته؛ بنابراین نقاشی میکند و اتفاقا جالب است بدانید که خواهر سام درخشانی هم نقاش است و به گفته سام، حالا خانه آنها تبدیل به یک گالری نقاشی شده است. این اولین و تنها گفتوگوی رسمی و عکاسی مطبوعاتی سام درخشانی و عسل امیرپور است که ایمان انصافی نازنین و گروه کاملا حرفهایاش نیز زحمات زیادی را برای میکاپ و گریم آنها کشیدهاند. ایدهآلهای یک زوج ایدهآل را از زبان سام درخشانی و همسرش بخوانید. . .
زنگ آشنایی من و عسل
سام: من و عسل یک دوست خانوادگی مشترک داشتیم که ما را برای یک مهمانی خانوادگی دعوت کرد. در آن مهمانی با عسل آشنا شدم و این آشنایی ادامه پیدا کرد. بعد از مدتی خانوادههای ما نیز با هم رفتوآمد پیدا کردند و این باعث شناخت بیشتر ما نسبت به اخلاق و روحیات همدیگر و در نهایت منجر به ازدواج ما شد.
عسل: در ابتدا اصلا فکر نمیکردم آشنایی من و سام به مرحله ازدواج برسد ولی رفته رفته این حس در ما به وجود آمد که میتوانیم زندگی مشترکمان را در کنار هم تشکیل بدهیم.
گارد مخالفی که شکست
سام: یکبار تنهایی نزد پدر و مادر عسل رفتم و با آنها درباره ازدواجمان صحبت کردم. لطف داشتند و گفتند با شناختی که نسبت به من دارند، با این ازدواج موافقت میکنند. چون با توجه به شرایط کاری قشر ما، آن اوایل کمی نسبت به این موضوع گارد داشتند ولی با توجه به رفتوآمدهایی که بین دو خانواده شکل گرفته و باعث شناخت دو خانواده از هم شده بود، در نهایت بار این مسوولیت را به دوش من و عسل انداختند و تصمیمگیری نهایی را به عهده خودمان گذاشتند. بالاخره یک روز با خانواده به منزل عسل رفتیم، شامی خوردیم، گپی زدیم و در پایان تمام قرارها را گذاشتیم که منجر به عقد من و عسل شد.
عسل: همانطور که سام هم گفت ناخودآگاه نسبت به حرفه او کمی حس تردید و گارد وجود داشت ولی آنقدر همه چیز سریع اتفاق افتاد که شاید باورتان نشود. سام آدمی است که خیلی فوری تصمیم میگیرد. بعد از اینکه به خوبی با یکدیگر و خانوادههای هم آشنا شدیم و دوران آشناییمان سپری شد، یک روز سام به من گفت: «دو روز دیگر برای خواستگاری میآیم» و واقعا همین کار را کرد و اتفاقات بعد از آن هم در عرض یک هفته رخ داد و. . .
عجله ولی با شناخت کافی
سام: اصلا اینطور نبوده که بخواهیم در تصمیم برای ازدواج یا حتی در تصمیم برای مسائل دیگر زندگیمان، احساساتی عمل کنیم. ما به شناخت کافی از یکدیگر دست پیدا کرده بودیم و به این نتیجه رسیدیم که میتوانیم زندگی خوبی را در کنار هم تشکیل دهیم. من حتی خواستگاری اصلیام را از عسل در روز تولدش انجام دادم و در مقابل دوستانم او را سورپرایز کرده، شخصا از او خواستگاری کردم و حلقهای به او دادم ولی به هرحال برای ما سنتها و مراسم مرسوم این کار نیز مهم بود و مراسم خواستگاری ما با حضور خانوادهها نیز برگزار شد و از آنجا که قبل از آن تصمیم اصلی را گرفته بودیم، کارها به سرعت انجام شد.
یک هنرمند برای یک زوج
سام: شغل ما سختیها، بینظمیها، استرسها و تنشهای زیادی دارد و به نظرم از یک خانواده همان یک نفر کافی است که در این حرفه حضور داشته باشد. اگر بخواهیم خانوادهای داشته باشیم که به زندگی و فرزند آیندهمان برسیم و برنامه مشخصی در زندگی داشته باشیم، لازم است که فقط یک نفر در این حرفه باشد چون اگر زن و شوهر هر دو در این حرفه باشند، رسیدگی به فرزند، تمرکز و برنامهریزی روی زندگی واقعا سخت میشود.
یک بازیگر به دلیل بینظمیهایی که در کارش وجود دارد نمیتواند برنامهریزی خوبی داشته باشد و این یکی از دلایلی است باعث شد از اهالی سینما کسی را به عنوان همسر انتخاب نکنم. اما مهمتر از آن این است که من اساسا هیچ تصمیمی درباره اینکه چه همسری با چه حرفهای را انتخاب کنم، نداشتم و همیشه دنبال قسمت خودم بودم و قطعا انتخاب عسل، قسمت من بوده و خیلی خوشحالم که همسری انتخاب کردهام که میتواند زمان کافی و درستی را در زندگیمان بگذارد.
تکیهگاهی برای زندگی
عسل: اینکه سام چقدر شبیه مرد موردنظر من برای ازدواج بوده، واقعا سوال سختی است. . .
سام: بگو فراتر از حد انتظارم بود. (خنده)
عسل: بالاخره هر انسانی یکسری معیارها و تفکرات برای زندگی مشترک خود دارد و با این هدف وارد یک زندگی مشترک میشود. سام خصوصیات مثبت زیادی داشت که خیلی از آنها برایم مهم بود. زمانیکه با سام آشنا شدم خیلی به این موضوع فکر نمیکردم که او چقدر به مرد مورد نظر من برای زندگی نزدیک است بلکه به خصوصیات خوب سام دقت میکردم. در طول مدت آشناییمان بیشتر به این موضوع فکر میکردم که آیا ما به درد هم میخوریم که بتوانیم یک عمر در کنار یکدیگر زندگی کنیم؟ به مرور به این نتیجه رسیدم که سام فردی است که میتوانم در زندگی به او تکیه کنم و این از همه چیز مهمتر بود.
کنترل یک بازیگر معروف
عسل: تا به حال پُز همسر سام درخشانی بودن را ندادهام. اتفاقا زمانیکه برای آشنایی بیشتر با سام در ارتباط بودم، از اطرافیان من و همکارانم تعداد محدودی از این موضوع باخبر بودند. بعد از اینکه عقد کردیم و سام عکس مراسم عقدمان را در اینستاگرام گذاشت، از فردا همه زنگ میزدند که وای چرا به ما نگفتی!؟ خیلی اهل حاشیه نیستم و ترجیح میدهم در مورد همه مسائل زندگیام با دیگران صحبت نکنم.
سام: بعد از اینکه همه شناختها انجام شد و ارتباط بین من و عسل شکل گرفت و به این درک رسیدیم که از همدیگر خوشمان میآید، عسل با برخی از دوستان و اطرافیانش در مورد ازدواج صحبت کرده بود و همه به خاطر بازیگر بودن من مخالفت کرده بودند!
عسل: معتقدم در هر مرحلهای که باشی نظرات زیادی – چه موافق و چه مخالف- وجود دارد. به این نظرات فکر میکردم ولی درنهایت به این نتیجه رسیدم که حس درون قلب آدم، او را راهنمایی میکند. سام برخلاف برخی از نقشهایی که بازی کرده، آدم با وجدانی است و اصلا خشن نیست. یکبار حتی اتفاقی افتاد که آنجا متوجه شدم او فرد مهربان و باوجدانی است و کلا با چیزهایی که میگویند فرق میکند. از طرفی پدر و مادرم به نظر من خیلی احترام گذاشتند و خودم ازدواج با سام را انتخاب کردم و الان از این اتفاق بسیار راضی هستم.
ازدواج بعد از ۳۵ سالگی
سام: ۱۰ سال پیش زمانی که سریال «سالهای برف و بنفشه» را بازی میکردم، وقتی در مصاحبهها نظرم را درباره ازدواج میپرسیدند، جوابم این بود که ازدواج اتفاقی است که باید در زندگی آدمها پیش بیاید و هیچ ربطی به سن و سال ندارد. هنوز هم همین حرف را میزنم و به نظرم برای ازدواج، آدم باید قلابش گیر کند. من متولد ۱۳۵۴ هستم و عسل متولد ۱۳۶۲. به نظر خودم اختلاف بین ۵ تا ۸ سال اختلاف سنی خوبی برای یک ازدواج است. البته از همان ابتدا تصمیم من برای ازدواج از سن ۳۵ سالگی به بعد بود. از ۳۵ سالگی به بعد نگاه من یک نگاه جستوجوگرایانه بود و نیمنگاهی به این موضوع داشتم که فرد مورد نظرم را برای ازدواج پیدا کنم ولی هیچ وقت این موضوع را بروز نمیدادم و چراغ خاموش پیش میرفتم!
فرار از یک ازدواج سنتی
سام: شرایط امروز دیگر شرایطی نیست که خواستگاریها خیلی به صورت سنتی برگزار شود؛ یعنی بشخصه ازدواج سنتی را برای خودم در نظر نداشتم. دوست داشتم وقتی قرار است ازدواج کنم، همراه با شور و عشق و علاقهمندی باشد. اینکه فرد مورد نظرم را پیدا کنم، اشتراکات و تفاهمها را بین خودمان پیدا کنیم و با علاقهای که بینمان به وجود میآید، ازدواج کنیم.
استرس من، آرامش همسرم
سام: وقتی عسل را دیدم و با او آشنا شدم، متوجه ویژگیهایی در او شدم که واقعا برای من خیلی مهم بود؛ مثلا شرایط کاری ما فضایی پرهیاهو و پراسترس دارد که روی من هم اثر گذاشته اما عسل عکس این شرایط، فردی آرام و صبور است. آرامش او در زندگی واقعا به من کمک میکند و میتوانیم همدیگر را پوشش دهیم. ضمن اینکه خانواده عسل خانوادهای واقعا محترم هستند؛ البته عامیانهاش این است که او سر سفره پدر و مادرش بزرگ شده است و واقعا خانوادهدار است. در مدتیکه برای آشنایی بیشتر با هم بیرون میرفتیم، عسل بدون هیچ بهانه و تعارفی باید سر ساعت به منزل باز میگشت و خانوادهاش روی این موارد تاکید زیادی داشتند و اتفاقا این موضوع برایم خیلی مهم بود.
عسل: سام خصوصیات خوب زیادی دارد. . . احترام گذاشتن سام به خانواده برایم خیلی جالب توجه بود. اینکه به قوانین خانواده خیلی احترام میگذاشت و خدا را شکر یک رابطه واقعا محترمانه بین ما وجود دارد. همه آدمها وجدان دارند ولی اهمیت دادن به این وجدان در آدمها متفاوت است. سام قلب خیلی پاکی دارد و این پاکی، هم در قلب سام است و هم در رفتارش.
علاقهای مشترک به نام بچه
سام: در کنار همه مسائل، روحیات و اخلاقیاتمان با هم سازگار بود و مهمتر از همه اینکه عسل هم مانند من به بچه علاقهمند است. چون در اجتماع امروزی خیلی باب شده که بچه دوست ندارند یا اصلا تصمیم به بچهدار شدن ندارند. این موضوع را در بین خیلی از دوستان خودم هم میبینم!
عسل: در مورد تصمیم ازدواج با سام، او را از حیطه بازیگریاش جدا کردم چون بازیگری سام موضوعی است که باید از دور به آن نگاه کرد و هیچ ارتباطی به یک زندگی مشترک ندارد. به تفاهمها و اشتراکهایم با سام نگاه کردم و متوجه شدم در خیلی از مسائل با همدیگر تفاهم داریم و اینکه سام عاشق بچه است و من هم علاقه زیادی به بچه دارم.
سام: من واقعا عاشق بچه هستم؛ وقتی دوستانم را میدیدم که ازدواج کردهاند و بچهدار شدهاند، تصور میکردم بچه من چه شکلی میشود و اینکه فرزند خودم را چه زمانی در آغوش میگیرم و این حس همیشه در من وجود داشت و گاها باعث آزارم میشد؛ البته خیلی اوقات خواب بچهام را میبینم و حتی سالهاست برای او نام انتخاب کردهام ولی به این موضوع معتقد هستم که نباید عجله کرد و باید زمانش فرا برسد.
انگیزه مضاعف برای والدین
سام: قطعا حضور بچه در زندگی یک هنرمند میتواند تاثیرگذار باشد ولی من به دلیل عشق و علاقهای که به بچه دارم از این شرایط استقبال میکنم و خوشحالم از اینکه همسرم میتواند زمان و تمرکز بیشتری را روی مسائل بچه بگذارد اما در عین حال من دوست دارم شرایط طوری باشد که هم بتوانم کارم را به خوبی انجام دهم و هم اینکه زمان و وقت کافی را در کنار فرزندم بگذرانم. این روزها احساس میکنم اگر صاحب فرزند شوم مخصوصا اگر فرزندم دختر باشد، تا ماهها از خانه خارج نشوم و دایما در کنار او باشم؛ ضمن اینکه من حس میکنم بچهدار شدن میتواند یک انگیزه مضاعف برای پدر و مادر باشد تا تلاش بیشتری در زندگی داشته باشند. از طرفی معتقد هستم که بچه با خودش برکت را هم به زندگی انسان میآورد و خیلیها را میشناسم که به لطف همان برکت بچهدار شدن، در کارشان پیشرفت زیادی هم داشتهاند و من صددرصد به این موضوع اعتقاد دارم.
پدر شدن با ۴۰ سال اختلاف
سام: همیشه به این موضوع اعتقاد دارم که سه چیز وجود دارد که دست خود آدم نیست: زن گرفتن، خریدن خانه و مرگ… وقتی قرار باشد پیش بیاید، پیش میآید. اما در عین حال به این موضوع هم فکر کردهام که در این شرایط با فرزندم ۴۰ سال اختلاف سنی خواهم داشت. هرچند کودک درون من هنوز سرحال و قبراق است. چون خیلی از دوستان خودم را میبینم که میگویند وای خستهایم، حوصله خودمان را نداریم؛ چه برسد به بچه…! ولی من همیشه سرحال هستم و همه بچهها رابطه خوبی با من دارند. خیلی برای بچهها انرژی میگذارم. در کنارش خودم از هر نظر اصلا احساس نمیکنم ۴۰ ساله هستم!
انتخاب یک همراه خوب
سام: اصلا احساس نمیکنم که با ازدواج، عاملی بازدارنده را وارد زندگیام کردهام. درست است که زندگی را تحتتاثیر قرار میدهد ولی در وهله اول من یک همراه برای زندگی انتخاب کردهام؛ کسی که همراه من است؛ همانطور که من در همه شرایط همراه او هستم و خواهم بود. به هر حال هر شغلی، مصائب و مشکلات خودش را دارد. یک پزشک هم همیشه باید آماده باشد و روز و شب ندارد. یک پلیس هم جدا از سختیهایی که کارشان دارد باید همیشه آماده خدمت باشد یا عزیزانی که در شهرستان دور از خانواده کار میکنند و. . .
عسل: بحث کار بدون نظم و برنامه سام به کنار، خود او هم طوری است که تصمیمات آنی میگیرد؛ مثلا یک روز میآید میگوید برویم مسافرت. منظورم این است که ما خیلی برنامه روتینی در زندگی نداریم. از وقتی زیر یک سقف رفتهایم زندگی ما به این صورت شکل گرفت که سام تا دیروقت سر کار باشد و من در خانه تنها باشم. بالاخره هر چیزی یک بهایی دارد؛ وقتی یک نفر را دوست دارید تمام شرایط را تحمل میکنید. اتفاقا گاهی اوقات این دوری حس خیلی خوبی در من به وجود میآورد؛ مثلا وقتی سام زنگ میزند که به خانه میآید حس خیلی خوبی به من دست میدهد.
عجول بودن در مقابل آرامش
عسل: واقعا باید خداوند را شکر کنم که یک خصوصیت ویژه در من قرار داده و آن هم این است که من آرامش خوبی دارم و تصمیمات یک دفعهای سام، تاثیر منفی زیادی روی من نمیگذارد چرا که خیلی سریع میتوانم با آرامشی که دارم، خودم را با شرایط وفق بدهم؛ مثل تصمیم سریعی که برای برگزاری مراسم عروسیمان داشتیم که باید در مدت یکهفته همه کارها را انجام میدادیم… در واقع این عجول بودن تا حدودی در سام وجود دارد ولی چون میدانم که در نهایت نتیجه کار بسیار خوب خواهد بود، سعی میکنم خیلی دچار استرس نشوم و اتفاقا این باعث میشود که زندگی روتین و یکنواختی نداشته باشیم.
دردسرهای یک زوج معروف
سام: درست است که کار ما سختیهای خودش را دارد ولی به همان اندازه در کنارش لذت و جذابیت هم دارد. هیچ وقت نمیشود منکر جذابیت حرفه ما شد. یکی از همین جذابیتها مورد توجه مردم قرار گرفتن است؛ اینکه مردم دوستت دارند و جویای احوال تو هستند. بیاغراق جدای از عشق بازیگری، یکی از دلایلی که این حرفه را انتخاب کردم رسیدن به شهرت و محبوبیت بود. چه کسی است که دوست نداشته باشد مشهور باشد!؟
عسل: اینکه با سام بیرون میرویم و مردم درخواست عکس انداختن با سام را دارند اذیتم نمیکندچون از اول از این موضوع آگاه بودم که سام بازیگری است که طرفداران خودش را دارد. اتفاقا خیلی هم خوشحال میشوم چون مردم آنچنان انرژیهای پاک و روشنی را به تو انتقال میدهند که باورش سخت است. بعضا پیش آمده که گوشی را گرفتم و خودم از سام و طرفدارانش عکاسی کردهام.
سام: کلا عسل به این دیدگاه رسیده است که به تنهایی بیرون رفتنهای او با زمانیکه با من است زمین تا آسمان تفاوت میکند و دیگر آن آرامش وجود ندارد. (باخنده)
عسل: بارها شده که با سام بودیم و مردم لطف داشتند و مثلا کارمان زودتر انجام شده و این هم خودش خیلی خوب است. چند وقت پیش بازار گل رفته بودیم، هوا خیلی گرم بود و عکس انداختن سام با مردم خیلی طول کشید؛ طوریکه دیگر به کارهای خودمان نمیرسیدیم و من دیگر خسته شده بودم ولی میدیدم که سام با همه با لبخند برخورد میکند. همان برخوردی را که با نفر اول داشت تا آخرین نفر ادامه داد و وقتی برخورد سام را دیدم خیلی خوشحال شدم.
سام: وقتی عسل خودش به مرور وارد این عرصه شد، شرایط را دید، خوبیها و بدیهایش را دید، با بازخوردهای مثبت مردم روبهرو شد، لطف مردم را دید و بعضا در کنارش در تعداد کم، فحشهایش را هم شنید. به هر حال این شبکههای اجتماعی که به وجود آمدهاند باعث شده است که شما دایم در معرض دید باشید و نظرات مردم را مستقیم دریافت کنید. به هر حال همیشه در یک اجتماع همه خوب و درجه یک نیستند.
متاسفانه بعضیها هستند که عکسالعملهای بدی از خود نشان میدهند و به راحتی حرفهای رکیک و زشتی را بیان میکنند که البته تعدادشان خیلی کم است. در هر صورت همه این موضوعات بخشی از زندگی ماست و عسل در این مدت همه اینها را مشاهده کرده است؛ به عنوان مثال وقتی در اینستاگرام عکسی میگذاریم، ۹۹درصد آرزوی خوشبختی برای ما میکنند و یک درصد حرفهایی میزنند که خوشایند نیست ولی هر دو، این موضوع را پذیرفتهایم و آن نظرات ناخوشایند را حذف هم نمیکنیم.
کنجکاوی حق مردم است
سام: به نظر من اینکه یکی در صنف ما نخواهد موضوع ازدواجش را علنی کند اصلا شدنی نیست. آن دوستانی که اصلا دوست ندارند این موضوع علنی شود یا اینکه دوست ندارند در موردش صحبت کنند، شاید یک هدف شخصی دارند که آن را دنبال میکنند. ولی در تمام دنیا این اتفاق میافتد که مردم عاشق اخبار زندگی کسانی هستند که مورد توجهشان است. این موضوع در مورد من سام درخشانی هم صدق میکند.
برای خود من هم جذاب است که مثلا بدانم براد پیت و آنجلینا جولی چه اتفاقاتی در زندگیشان رخ داده است؟ یا مثلا اینکه فرزند دوم شهاب حسینی چه شکلی است؟ همراهی با رسانه بخشی از شغل ماست. شاید از این به بعد خیلیها طرفدار من شوند به صرف اینکه یک فرد متاهل و خانوادهدار هستم. بچهدارشدنم را که نمیتوانم از کسی پنهان کنم؛ مگر اینکه هدف دیگری در ذهن داشته باشم. اینکه مردم همیشه دوست دارند در مورد ما اطلاعاتی داشته باشند جزو لاینفک زندگی ماست و چه بهتر که خود ما این اطلاعات درست و صحیح را در اختیارشان قرار بدهیم.
استقبال از نظرات مردم
سام: شخصا وقت زیادی را برای حضور در شبکههای اجتماعی نمیگذارم ولی قطعا وقتی صفحهای را راهاندازی کردهام تا با مردم در ارتباط باشم، حتما از نظرات و مشورتها و انتقادهای آنها استقبال میکنم و در این بین هستند طرفداران پر و پا قرصی که به آدم انرژی میدهند و اخبار مختلف هنرمند محبوبشان را رصد میکنند و این برایم مهم است که کارهایی را انجام دهم و فیلمهایی را قبول کنم که موردپسند مردم و هوادارانم قرار بگیرد. به نظر من هیچ هنرمندی نمیتواند بگوید که نظرات مردم برایم مهم نیست و اهمیتی به آنها نمیدهم چون روحیات من و اکثر هنرمندانی که میشناسنم طوری است که حتی نظرات یک کودک هم میتواند روی ما تاثیر بگذارد.
حلکردن مشکلات بین خودمان
سام: با توجه به شناختی که از عسل دارم تنها چیزی که ممکن است مرا آزار دهد این است که در برخورد با یک اتفاق عجولانه عمل کند و بدون اینکه درک کاملی از آن اتفاق به دست آورده باشد، تصمیمی عجولانه بگیرد. خیلی دوست دارم سعه صدر داشته باشد، سریع قضاوت نکند و به همه اتفاقاتی که رخ میدهد با دید کامل نگاه کند و بعد در نهایت تصمیم بگیرد چون زندگی کاری من پر از حواشی است و ممکن است روزی این حواشی، گریبان زندگی خصوصی ما را هم بگیرد. دوست دارم این حاشیه امن در زندگی ما شکل بگیرد.
عسل: موضوعی که برای من ناراحتکننده است، دروغ گفتن است چون حتی اگر یک دروغ کوچک هم بگویید بعد از آن مجبورید باز هم دروغ بگویید و این ادامه پیدا میکند و به نظرم در رابطهای که در آن دروغ باشد، حضور نداشته باشید، خیلی بهتر است. امیدوارم آنقدر با هم دوست باشیم که هیچ وقت شرایطی پیش نیاید که دروغ در زندگی ما وارد شود.
سام: موضوع دیگری که مرا آزار میدهد این است که مردم از مشکل زندگی ما با خبر شوند. منظورم از مردم، همه هستند؛ حتی مادر خودم و حتی مادر عسل. اگر در یک زندگی مشترک مشکلی به وجود بیاید این مشکل فقط برای زندگی ما دو نفر است. متاسفانه شرایط امروز زندگی خیلی سخت شده است، همه منتظر این هستند که شما در زندگی با یک مشکل مواجه شوید و آن را بزرگ کنند. بشخصه به چشمزخم خیلی اعتقاد دارم و باور دارم که چشم شور وجود دارد. خیلیها ممکن است چشم دیدن زندگی آرام و خوب دیگری را نداشته باشند، انرژی منفی بفرستند یا برایت حاشیهسازی کنند. در کل آدمی هم نیستم که خیلی رویایی فکر و صحبت کنم. ما هم مثل همه یک زندگی را شروع کردهایم، زندگی ما هم مشکلات خودش را خواهد داشت اما من و عسل باید با آرامش و در کنار هم مشکلاتمان را حل کنیم.
تاثیرگذاریهای سام درخشانی
عسل: هر کسی که سام را از نزدیک دیده باشد حتی در یک مدتزمان کوتاه، این را به خوبی متوجه میشود که سام تا چه اندازه آدم تاثیرگذاری است چون همیشه لبخند بر لب دارد و با اطرافیان خود با تواضع و خوشرویی رفتار میکند و همین موضوع باعث میشود که تاثیر زیادی روی اطرافیان خود بگذارد که این موضوع قطعا شاملحال خانواده و نزدیکان من هم میشود؛ مثلا چند وقت پیش سرما خورده بود و حتی دایی من زنگ میزد و دایم جویای احوال سام بود! او در بین اعضای خانواده من جایگاه ویژهای پیدا کرده و تاثیر زیادی داشته است.
اخبار فرهنگی – مجله زندگی ایده آل
گرد آوری مطالب : iranbanou.com