همسر کنترل گر | زندگی با زن یا مرد کنترلگر
روانشناسی زناشویی ، نکاتی درباره همسران کنترلگر در خدمت شما هستیم. با ما همراه باشید.
برخورد با افراد کنترل گر ، همسر کنترل گر
نحوهی رفتار با همسر کنترل گر
خصیصه ی اخلاقی همسر کنترل گر ،از کمبود عزت و اعتماد به نفس و عدم حس امنیت که ممکن است به بروز حسادت، خشم، ناامنی و به طور کلی عدم اعتماد به طرف مقابل منجر شود؛ به وجود می آید.
همسر کنترل گر را با این نشانهها شناسایی کنید
– اهمیت قائل نشدن به نظر شما:
اینکه همسر شما، همیشه یک غذای عالی برای شما درست کند و یا شما را به یک رستوران فوق العاده ببرد، یک موهبتی والا به شمار میرود بااین حال، اگر همیشه اوست که بدون درنظرگرفتن و یا مشورت با شما، گزینه ای برای شما انتخاب میکند، همسر شما یک کنترل گر است بعضی اوقات، این گونه رفتارها و یا قسمتی از آن، ممکن است برگرفته از فرهنگ همسر شما باشد.
– خسته شدن از ادامه بحث با او:
یکی از راه هایی که کنترل گرها برای سلطه پیدا کردن بر شریک زندگی شان استفاده میکنند، تکرار رفتارهای فرساینده است. برای مثال، آن ها همیشه در زمانی که یکی از حقوقتان را مطالبه می کنید، بحث را به تنش و دعوا می کشند، صدایشان را بالا می برند و برای شما وحشت و اضطراب ایجاد می کنند.
– سوال کردن های مدام درباره جلسات شما و یا محل فعلی حضور شما:
افراد کنترل گر ،هرگز نمیتوانند از کنترل کردن همسر خود و کارهایی که او انجام می دهد، غافل باشند بنابراین، اگر شریک زندگیتان یک شخص کنترل گر است، ممکن است هر چند ساعت یک بار به شما تلفن بزند یا پیام هایی بفرستد تا بداند کجا هستید، با چه کسی هستید و چرا آنجا هستید.
ممکن است این رفتار بسیار ساده و بی ضرر انگاشته شود، اما این در واقع یک رفتار ناسالم است. این که به شریک زندگی خود بگویید که می خواهید دوستانتان را ببینند یا از شهر بیرون بروید، خوب است تا آنجایی که هرگز نباید احساس کنید که بیش از آنچه که نیازاست برایش توضیح می دهید در حالت متقابل نیز، شما نیز حق ندارید همسرتان را تحت فشار قرار داده که علی رغم میل باطنی اش، به بیان مطالب و جزئیاتی از کارهایش به شما بپردازد.
– نقد مخرب:
نقد مخرب، یکی دیگر از خصیصه های اخلاقی همسر کنترل گر است آنها همیشه به دنبال راهی برای احساس رضایت خود هستند حتی به قیمت اذیت وآزار دادن دیگران. در حالت نقد و ایراد گیری های مخربانه به این نکات توجه داشته باشید :
از جملات یا کلماتی استفاده میکنند که به شدت برای شما ناراحت کننده خواهد بود.
تصمیمات شما را به راحتی نقد میکنند، موفقیت های شما را به سخره میگیرند و حتی شکل ظاهری بدن شما را نیز مورد نقد و توهین قرار می دهند.
– بی توجهی به حریم خصوصی شما:
یکی دیگر از علائم شخصیت کنترل گر، این است که برای شریک زندگی خود، هیچ چیزی تحت عنوان “حریم خصوصی” قائل نمیشوند؛ یکی از مهم ترین خصوصیتهای اخلاقی این گونه افراد، نیاز به چک کردن و جستجو کردن در امور شخصی دیگران، مانند تلفن همراه، رایانه ی شخصی و دیگر وسایل شخصیه مربوط به دیگران است و دراکثر موارد، این گونه چک کردن ها بیشتر به منظور مچ گیری در زمینه های مختلف صورت میگیرد.
– تهدید کردن آشکار یا پنهان:
شناخت کنترل گری که به محض سرپیچی از خواسته هایش، صدایش را بالا می برد و شما را تهدید می کند، کار سختی نیست. اما همه کنترل گرها را به همین سادگی نمی توانید بشناسید. تهدیدکردن همیشه آشکارا صورت نمی گیرد بلکه گایه خود را به شکل قطع امتیازها، قطع توجه و محبت و حتی سرپیچی کردن از خواسته های به حق شریک زندگی هم نشان می دهد.
نحوهی رفتار با همسر کنترلگر
شاید پیش آمده باشد که برای پیشگیری از تنشها، تن به خواستهی او بدهید. اما او هربار آن موارد را به عنوان شواهدی از ضعف و ناتوانی شما یادآوری میکند و همچنان سعی در مجبور کردن شما به خواسته خودش دارد. شما ضعیف و غیرقابل قبول نیستید، این فرد مقابلتان است که بیمنطق و سلطه جو است.
معمولا افراد کنترلگر دو شخصیت متفاوت دارند؛ در روابط اجتماعی آنها بسیار محبوب، شاد و سرزنده و مهربان هستند اما فقط کسانی که با آنها زندگی کرده باشند خشم، پرخاش و خشونت آنها را میشناسند. در واقع این نقابی است که او استفاده میکند تا شما را متقاعد کند هیچ کس با او مشکلی ندارد جز شما و این شما هستید که نمیخواهید قبول کنید تا چه اندازه حق با اوست.
– زود تصمیم نگیرید:
یادتان باشد احساسات غالباً درهم هستند. حذف یک کنترلگر و جدایی از او، میتواند مشکل را حل کند ولی همیشه این طور نیست و بهتر است در زمینه این تصمیم عجله نکنید و همه جوانب را در نظر بگیرید، نباید به صفر یا صد اعتقاد داشته باشید، باید معدل طرف مقابل را در نظر بگیرید، پس صحبت کنید، بنویسید و فکر کنید و بعد به تصمیم برسید. شاید تشخیص شما درست نباشد و راهی غیر از جدایی وجود داشته باشد.
– گفتوگو همیشه یک راه حل است:
در علم روانشناسی وسواس کنترل نشانه شخصیت ناکارآمد است. اگر نشانههای این وسواس تازه شروع و یافت شدهاند، در صورت بررسی و حل آن احتمال زیادی برای تغییری مثبت وجود دارد. از شریک زندگیتان بخواهیدتا برای یک گفتوگو موثر وقت بگذارد. در این گفتوگو سعی کنید به روشهای کنترل اشاره کنید و بگویید که چطور تمایل به کنترل زندگی و انتخابهایش شما را محدود کرده و مورد آزار قرار میدهد.
نحوه برخورد با همسر کنترل گر
– روی پای خودتان بایستید:
روی خواستهها و علایق منطقیتان بایستید، درباره آنها صحبت کنید و از آنها نگذرید. تا زمانی که به هر خواسته نا معقول او تن میدهید تابع او هستید و او به رفتارش ادامه میدهد. مخالفت شما میتواند تلنگری باشد که او برای تغییر به آنم نیاز دارد.
سامانه حمایت خود را فعال کنید، ممکن است در طول زمان بر اثر کنترلهای بیش از اندازه حمایت خانواده و یا دوستان و نزدیکانتان را از دست داده باشید، خجالت را کنار بگذارید سعی کنید اعتمادشان را دوباره به دست آورید و با آنها رابطه برقرار کنید، از حمایت روانشناسها هم غافل نشوید.
ازدواج با زنان و مردان سلطه جو و کنترل گر
اغلب ما انسانها دوست داریم مهار و کنترل همه چیز را در دست داشته باشیم و هنگامی که اختیار امور از دستمان خارج میشود ناراحت میشویم. در واقع نیاز به تسلط بر اوضاع داشتن تا حدی طبیعی است اما برخی از افراد میخواهند به هر قیمتی که شده اداره امور در دست خودشان باشد و دیگران را نیز تحت کنترل داشته باشند. سوال اینجاست که آیا ازدواج کردن با زنان یا مردان سلطه جو میتواند موفقیت آمیز باشد؟
ازدواج با افراد سلطه جو
ازدواج کردن و داشتن رابطه با زنان و مردان سلطه جو میتواند موفقیت آمیز باشد به شرطی که شما نیز از موضع ضعف و ناتوانی برخورد نکنید و خودتان را فراموش نکنید. هنگامی که با فردی معتاد به سلطه جویی بر دیگران ازدواج میکنید سازوکار رابطه تبدیل به برد و باخت میشود و از عشق و محبت و برابری و تساوی فاصله میگیرد. تا زمانی که همسر شما احساس کند برنده همیشگی اوست، تنها او احساس خوشحالی و خوشبختی میکند.
در واقع دستور جلسه پنهان روابطش هم همین است. اینکه برنده باشد نه اینکه همسری مهربان باشد که به فکر خوشبختی زنش است. تنها چیزی که او میخواهد این است که قدرت خود را تداوم بخشد. شما نیز ممکن است هرکاری که همسرتان میگوید انجام دهید و همیشه خودتان را راضی و خوشحال نشان دهید و در نتیجه هیچ کس او را به مبارزه نمیطلبد تا با کاستیهایش روبرو شود.
سلطه جویی زنان و مردان سلطه جو مشکلاتی جدی در روابط آنان ایجاد میکند. مشکلاتی از قبیل:
افراد معتاد به سلطه جویی به سختی میتوانند احساسات خود را ابراز و از آسیبپذیریهای خود با شما صحبت کنند.
آنان دوست ندارند اعتراف کنند که به کسی احتیاج دارند.
یا برعکس، چنان خود را محتاج شما نشان میدهد که در عمل میخواهد تمام وقتتان را صرف او کنید و در این زمینه احساس مالکیت و حسادت فراوان می کند.
معتاد به سلطه جویی به آسانی افسرده میشوند و خشم خود را بروز میدهند، به ویژه وقتی احساس کنند سررشته اوضاع از دستشان درآمده است.
معتاد به سلطه جویی به همه کار آدم کار دارد؛ عادتها و رفتارها و مسائل شغلی و… زندگی کردن با زنان و مردان سلطه جو سخت است.
فرد سلطه جو به کار همه کار دارد؛ همکاران، رفقا، فرزندان و شما
معتاد به سلطه جویی دوست ندارد بشنود چه باید بکند و چه نباید بکند، چرا که باعث میشود احساس کند اختیار امور را از دست داده است.
معتاد به سلطه جویی در برقراری روابط جنسی مشکلات عمده دارد، از یک طرف میخواهد به شما بگوید چه باید بکنید، از طرف دیگر میترسد خویشتنداریاش را از دست بدهد.
فرد سلطه جو به سختی میتواند استراحت کند و آرام بگیرد؛ چه در انتهای روز و در پایان کار و چه در تعطیلات آخر هفته یا مرخصی، شاید معتاد به کار قابلی بشود.
معتاد به سلطه جویی به احتمال خیلی کم طاقت، بیحوصله و تحریکپذیر است.
زنان و مردان سلطه جو اغلب پدر یا مادری بسیار خودکامه، ایرادگیر و سرزنشگر میشوند چرا که نوزادان و خردسالان را در اصل نمیشود مهار کرد و این آنان را دیوانه میکند.
چه باید کرد؟
افراد سلطه جو به احتمال زیاد تحت سلطه پدر و مادر یا مقتضیات زندگی بودهاند و برای همین احساس عجز و درماندگی میکردند. آنان در گذشته به طرزی ناخودآگاه تصمیم گرفتهاند وقتی بزرگ شدند اجازه ندهند کسی یا چیزی بر زندگیشان تسلط یابد. به همین دلیل سلطه جویی یکی از آسیب های عاطفی – روانی جدی محسوب میشود و التیام آن ممکن است کمی مشکل باشد.
روش درمان و التیام سلطه جویی این است که فرد در قدم اول به مشکلش اعتراف کند و در اصل این دسته از افراد هیچ میانهای با آن نداشته و این درمان برایشان ناخوشایند است.
چنانچه نامزد/همسر فرد سلطه جو به او اخطار دهد باز هم در اغلب موارد بیفایده است چرا که پذیرفتن این اخطار به این معناست که او موضع خود را رها کرده و دیگر سررشته اوضاع را در دست ندارد.
زندگی کردن با زنان و مردان سلطه جو هر احساسی به شما می دهد جز خوشبختی. اما شما به منظور ترک نامزد/همسر خود نیاز به کمک و حمایت دارید. حتی اگر همسر شما موافقت کند از کمک حرفهای بهرهمند شود و به راستی هم تغییر کند و دستخوش تحولاتی عمیق و حیرتانگیز شود، شما باید هنوز به لحاظ جسمانی و نیز احساسی – عاطفی از او فاصله بگیرید تا این چرخه معیوب را بشکنید. قبل از اینکه به رابطه و ازدواجتان فرصت مجدد بدهید باید خودتان را دوباره پیدا کرده و این توانایی را پیدا کنید تا دیگر نقش یک قربانی که نیاز دارد کسی زندگیاش را برایش اداره کند را بازی نکنید.
یادتان باشد که عشق سالم عشقی است که به شما توان، اقتدار و اعتمادبهنفس ببخشد نه اینکه شما را زندانی کند.
زن کنترلگر
همسر کنترل گر | زندگی با زن یا مرد کنترلگر
منبع: از باربارا بپرسید / ستاره / بیتوته