انواع معلولیت ذهنی | علل و راه های درمانی
بیماریهای کودکان ، علائم و انواع معلولیت در خدمت شما هستیم. با ما همراه باشید.
طبقه بندی عقب ماندگی ذهنی ، انواع معلولیت ذهنی
انواع معلولیتهای ذهنی را بشناسید
اصطلاح کودکان با نیازهای ویژه یا استثنایی به کودکانی اطلاق میشود که به برنامههای آموزشی خاصی نیاز دارند و این آموزش خاص نیازهای یادگیری منحصر به فرد آنها را فراهم میآورد.عقبماندگی ذهنی، مشکلات ویژه یادگیری، نارساییهای زبان و گفتار، آسیبهای شنوایی، آسیبهای بینایی، نارساییهای حرکتی شامل ناهنجاریهای مربوط به اسکلت و عضلات، تأخیرهای تحولی، اوتیسم و چندمعلولیتی میتواند کودکان را به کودکان با نیاز ویژه تبدیل کند.
بیماری، ارث و تصادف، مرزی برای آسیب رساندن به کودکان نمیشناسد و هر کودکی در هر طبقه اجتماعی و اقتصادی، از هر ملیت و مذهبی ممکن است دچار یکی از آسیبهای جسمی، حرکتی یا ذهنی شود.
عقبماندگی ذهنی
عقبماندگی ذهنی ناظر است بر عملکرد عمومی هوش که بهطور معنیدار پایینتر از حد متوسط است و بهطور همزمان، همراه با نواقصی در رفتار سازشی است که در دوران رشد و تحول ظاهر شده است. دوره رشد را معمولا حدفاصل بین تولد تا ۱۸ سالگی میدانند بنابراین نارساییهایی که بعد از سن ۱۸ سالگی شروع میشوند، عقبماندگی ذهنی محسوب نمیشود. کودکان عقبمانده ذهنی بهواسطه پیچیدگی خاص هوش و عقبماندگی هوشی جایگاه قابلملاحظهای دارند.
با وجود آنکه تاکنون بیش از ۲ هزار علت برای عقبماندگی ذهنی عنوان شده اما هنوز بسیاری از علل عقبماندگی ذهنی ناشناخته مانده است. عقبماندگی ذهنی مانند همه اختلالات از شدت و ضعف زیادی برخوردار است. بسته به اینکه هوش کودک در چه حدی باشد، خصوصیات حرکتی، رفتاری، اجتماعی و هیجانی او شکل میگیرد. از اینرو مهمترین عامل قابلبررسی در عقبماندگی ذهنی عامل هوش است. براساس معیارهای سنجش هوش، چنین فرض میشود که هوش متوسط برابر با ۱۰۰ است.
افرادی که هوش آنها بین ۸۵ تا ۱۰۰ است در ردیف متوسط پایین قرار دارند. افرادی را که بین ۷۰تا ۸۴ هستند مرزی گویند، یعنی در مرز بین عقبماندگی ذهنی و حد متوسط (پایین) قرار دارند. کسانی که از این محدوده پایینتر بوده و بهرههوشی آنها کمتر از ۷۰ است عقبمانده ذهنی نامیده میشوند. براساس بررسیهای انجامشده در میزان هوش کودکان عقبمانده ذهنی این کودکان را به ۴دسته تقسیم میکنند: عقبماندگی ذهنی خفیف با بهرههوشی ۵۵- ۵۰ تا ۷۰،عقبماندگی ذهنی متوسط با بهرههوشی ۴۰-۳۵ تا ۵۵-۵۰،عقبماندگی ذهنی شدید با بهرههوشی ۲۵-۲۰ تا ۴۰-۳۵و عقبماندگی ذهنی عمیق با بهرهوشی کمتر از ۲۵- ۲۰. عقبماندگی ذهنی بر اثر بیماریهای مختلفی میتواند ایجاد شود. در اینجا ۳نوع از شایعترین بیماریهایی را که باعث عقبماندگی ذهنی میشود توضیح میدهیم.
سندروم داون
این سندروم که در گذشته منگلیسم نیز خوانده میشد بهعلت نقص کروموزومی ایجاد میشود. این کودکان به جای ۲ کروموزوم ۲۱، ۳ عدد کروموزوم ۲۱ دارند. در ۹۵درصد موارد سن بالای مادر باعث ایجاد این سندروم میشود و در ۵درصد موارد جابهجایی کروموزومی باعث این سندروم میشود. هوش این کودکان بین ۴۰تا ۵۰ است. این کودکان افرادی آرام، بامحبت و مهربان هستند. اکثرا بانشاط بهنظر میرسند و علاقه به موسیقی دارند.
با یکدیگر دارای خصوصیات ظاهری مشابه هستند (چهره این کودکان مانند مغولها میماند). علائم این سندروم در هر کودک متفاوت است، بهصورتی که تعدادی از آنها نیاز به رسیدگی پزشکی مداوم دارند اما عدهای دیگر از آنها زندگی سالم و مستقلی دارند. اما تمام آنها دارای عقبماندگی ذهنی خفیف تا متوسط هستند. سرعت یادگیری این کودکان نسبت به کودکان دیگر کندتر است؛ بنابراین نباید این کودکان را با کودکان دیگر مورد مقایسه قرار داد.
کرتینیسم (کمکاری غده تیروئید)
این اختلال بهعلت کمکاری غده تیروئید ایجاد میشود که میتواند از بدو تولد در کودک وجود داشته باشد و یا بعد از یک دوره رشد طبیعی ایجاد شود. غده تیروئید بهصورت معمول باعث رشد طبیعی اندامهای بدن میشود اما اگر در شرایط کمکاری قرار بگیرد باعث جلوگیری از رشد اندامهای بدن میشود. علائم این افراد شامل قد کوتاه، پوست خشک، خستگی و خوابآلودگی، مشکلات قلبی، اختلال در یادگیری و رشد هوشی، شکم بزرگ، زبان درشت، صدای خشن و کلفت، گردن کوتاه و پهن است.
اختلال فنیلکتونوریا
این بیماری یک بیماری متابولیک ارثی است. نبود آنزیمی که باعث سوختوساز فنیلآلانین میشود باعث میشود این آنزیم در بدن افزایش پیدا کند و باعث آسیب به سیستم عصبی شود. این کودکان از لحاظ رشد عموعی و جسمانی مشکلی ندارند حتی بسیار زیبا و سالم بهنظر میرسند (بیشتر آنها دارای موهای بور و روشن هستند) اما چیزی که مهم است عقبماندگی ذهنی آنهاست. این کودکان دارای حرکات عجیبوغریب و پرجنب و جوش هستند و مشکل در بیان گفتار دارند. بهرههوشی آنها از ۵۰تا ۷۰ بیشتر نمیشود. این کودکان باید زیرنظر متخصصان قرار گیرند و رژیم غذای بدون فنیلآلانین دریافت کنند، این رویه درمانی باعث از بین رفتن علائم میشود.
اختلالات ارتباطی
ارتباط برقرار کردن با دیگران بهصورت دوطرفه است؛ به صورتی که هم بیان برای دیگران قابلفهم باشد و هم توانایی فهم بیان دیگران وجود داشته باشد. بهصورت کلی برای ارتباط مؤثر با دیگران، کودک شما باید بر زبان تسلط داشته باشد؛ یعنی کودک بتواند اندیشه خود را بهصورت نمادهای زبانی بیان کند و نمادهای زبانیای که از سوی طرف مقابل ارائه میشود نیز بفهمد. اگر کودک شما مشکل در بیان و فهم گفتار دیگران داشته باشد میتوان گفت کودک شما بهاحتمال زیاد دارای اختلال ارتباطی است. اختلالات زبانی به ۴دسته تقسیم میشوند.
اختلال زبان بیانی
این کودکان بدون وجود عقبماندگی ذهنی، اختلال عصبی، نقص در شنوایی یا ناکافی بودن آموزش، مشکل در پدیدایی زبان دارند. این کودکان علاقه خوبی برای ارتباط برقرار کردن با دیگران دارند و با حرکات چشم و دست سعی در ارتباط برقرار کردن میکنند. ممکن است این کودکان اعتمادبهنفس پایین، افسردگی، شبادراری، مکیدن انگشت به همراه مشکل در بیان زبان داشته باشند. گسترش این اختلال تا نوجوانی ممکن است باعث سختترشدن درمان شود.
اختلال زبان بیانی و زبان فهمی
کودکان مبتلا به این اختلال کندتر از همسن و سال های خود زبان را میآموزند و در فهم زبان دیگران مشکل دارند. دستورات ساده را نمیفهمند و در صحبتهایشان اشتباهات متعددی بهصورت حذف کردن، جابهجا کردن حروف و تحریف حروف را دارند. بهصورت کامل این کودکان در بیان زبان و فهم زبان دیگران مشکل دارند. ممکن است تشخیص این اختلال در کودکان بهدلیل نسبت دادن این رفتارهای کودکان به اختلال رفتاری به جای اختلال ارتباطی از سوی والدین و معلمین به تعویق افتد.
اختلال واجشناختی
این کودکان یا حروف را در کلمات حذف میکنند (مثل مو به جای موش) یا جانشینسازی میکنند (مثل گلو به جای هلو) یا تلفظ را ناجور بیان میکنند و بهاصطلاح تکلم کودکانه دارند. تشخیص این اختلال بعد از ۳ سالگی صورت میگیرد. این کودکان بدون وجود عقبماندگی ذهنی، اختلال در سیستم عصبی حرکتی و شنوایی و داشتن رشد طبیعی زبان صوتها را بهصورت نادرست ادا میکنند. ممکن است این کودکان با کودکان کوچکتر اشتباه گرفته شوند.
لکنت زبان
این اختلال میتواند در اثر یک حادثه یا عوامل روانشناختی ایجاد شود یا بهصورت معمول در رشد طبیعی زبان شکل بگیرد. ویژگیهایی که این کودکان در بیان اصوات دارند بهصورت تکرار، وقفه در تکلم یا خاموششدن کلام (ساکتشدن حین صحبتکردن) یا پریدن سر حین صحبت است. این کودکان باید تحت نظر یک متخصص قرار گیرند تا از گسترش لکنت زبان جلوگیری و رشد طبیعی زبان ایجاد شود.
اختلالات رفتاری
یکی دیگر از مشکلات دوره کودکی رفتارهای کنترلنشده بیرونی است. این رفتارها موجب نقض حقوق دیگران، بیتوجهی به دیگران، آسیب به کودکان و بزرگسالان دیگر، لجبازی و حتی ایجاد مشکلات تحصیلی و یادگیری در کودکان میشود. کودکان بهصورت معمول بین ۲تا ۵/۲سالگی و ۶تا ۵/۶سالگی یک دوره منفیگری برای ایجاد استقلال در دوره تحول خود دارند اما زمانی که این دوره منفی بیشتر از سنهای بیانشده باشد میتواند ریشه در اختلالات رفتاری داشته باشد. اختلالات رفتاری براساس علائم و ویژگیهایی که دارند به چند دسته تقسیم میشوند.
اختلال کمتوجهی – بیشفعالی
این کودکان یک الگوی ثابت بیشفعالی و کمتوجهی دارند که فراوانتر و شدیدتر از آنچه کودکان با سطح رشد مشابه دارند است. این کودکان وقتی با آنها صحبت میشود بهنظر گوش نمیدهند، در انجام امور و تکالیف اشتباهات زیادی دارند، نمیتوانند توجه خود را برای انجام تکالیف حفظ کنند، حواسشان زود پرت میشود، اغلب فعالیتها را فراموش میکنند، اشیایی که مربوط به انجام تکالیف میشود را گم میکنند، دستها و پاهایشان بیقرار است و روی صندلی وول میخورند، در موقعیتهایی که انتظار نشستن وجود دارد صندلی را ترک میکنند، اغلب میدوند و از در و دیوار بالا میروند، اغلب زیاد حرف میزنند، حرف دیگران را قطع میکنند و تحمل انتظار برای نوبت را ندارند.اینگونه رفتارها در کودکان ممکن است قابل شهود باشد اما چیزی که در کودکان بیشفعال مطرح است شدت و میزان انجام این رفتارهاست که برای والدین غیرقابل تحمل است.
اختلال سلوک
این کودکان حقوق دیگران و قواعد اجتماعی را نادیده میگیرند و باعث تخریب اموال و آسیب زدن به دیگران و حیوانات میشوند. این کودکان زیاد دست به پرخاشگری میزنند و دروغگویی یکی از عادتهای نهادینه شده در آنهاست. این کودکان زمانی که نیازهای آنها با ناکامی روبهرو میشود شروع به گریه کردن، فریاد کشیدن و حتی شروع به دشنام دادن میکنند. این افراد از وضعیت موجود که باعث رنجش و ناراحتی اطرافیان میشود احساس پشیمانی نمیکنند. در مدرسه با همسالانشان سازگاری ندارند .
اختلال یادگیری
این اصطلاح ممکن است برای افراد غیرمتخصص این فکر را ایجاد کند که کودک دارای عقبماندگی ذهنی است. بعضی کودکان نسبت به زمینه های یادگیری ازجمله خواندن، نوشتن و حساب کردن دارای مشکلاتی هستند. به این صورت که کودک برای یادگیری نیاز به کمک و راهنمایی هر چه بیشتر دیگران دارد اما ممکن است همین کودکان در بعضی از زمینههای فکری و عملی نسبت به همسالان خود عملکرد مطلوبتری داشته باشند. این اختلال بهصورت ذاتی است اما با آموزش مناسب و صبر و حوصله میتوان به یادگیری هرچه بیشتر این کودکان کمک کرد. اختلالات یادگیری به ۳ دسته تقسیم میشوند.
اختلال در خواندن
کودکانی که این اختلال را دارند با وجود هوش مناسب و عدمنقص حسی، در خواندن کلمات و فهم واژهها مشکل دارند یا دچار کندخوانی هستند. این کودکان در یادگیری به دیگران و راهنمایی آنان وابسته هستند. مشکل در بهخاطر آوردن مواد درسی دارند، دامنه واژگانشان محدود است و بهعلت شکستهای مکرری که تجربه کردهاند نگرش منفی نسبت به تکالیف درسی پیچیده و چالشبرانگیز دارند. عوامل ژنتیک، رشدی و محیطی زمینهساز این اختلال هستند.
بچه های معلول ذهنی
اختلال در نوشتن
کودکان مبتلا به اختلال نوشتن با وجود هوش مناسب و عدمنقص حسی، در املا نویسی، خوشخطنویسی و انشانویسی مشکل دارند. این اختلال ممکن است همراه با اختلال خواندن و اختلال حساب کردن باشد.
اختلال در حساب کردن
گرچه یک کودک ممکن است قادر به شمارش بیمعنا باشد و جدول ضرب را از بر بخواند اما ممکن است درک نکند این اعداد نشانگر چه هستند. با افزایش سن، کودک درک مناسبی از کمیت اعداد بهدست میآورد. اختلال در حساب کردن یک اصطلاح خاص ناتوانی در یادگیری ریاضی است. افرادی که در رابطه با مطالب ریاضی دچار حافطه شنوایی ضعیفی هستند، نشانهها و ویژگیهای زیادی دارند که متخصصان به آن سندروم اختلال در حساب کردن میگویند.
تعریف عقب ماندگی ذهنی :
عقب ماندگی ذهنی به معنای نقص هوشی در اوائل زندگی- در مقابل دمانس می باشد که با محدود شدن عملکرد اجتمائی همراه است.
با اقدامات آموزشی و اجتمائی می توان یک زندگی طبیعی در خارج از بیمارستان را برای این افراد فراهم کرد که شامل مدارس ویژه, انجام کار های خانه داری و صنایع دستی و حمایت از این افراد و خانواده آنان می باشد.
● آمار
در جمعیت ۱۵-۱۹ سال شیوع موارد متوسط و شدید حدود ۳-۴ مورد در ۱۰۰۰ است. معادل ۶-۸ مورد در ۲۰۰۰بیمار یک پزشک عمومی.
این شیوع از سال ۱۹۳۰ اندکی تغییر کرده اما بروز موارد شدید به علت مراقبت های خوب نوزادی و جنینی تا حد یک سوم تا یک دوم کاهش یافته است.
علت ثابت ماندن شیوع, زندگی طولانی تر افراد عقب مانده ذهنی است.
● عقب ماندگی ذهنی و مشکلات جنسی
شایعترین آن استمناء در معرض عموم است. برخی مثل بچه ها در مورد بدن سایرین کنجکاو هستند که ممکن است از آن تعبیر جنسی شود.
بسیاری از عوامل عقب ماندگی ذهنی ارثی نیست و آن دسته که ارثی است باعث ناباروری نیز می شود.
بنابراین نگرانی اصلی از مقاربت این افراد تولد کودکان عقب مانده نیست بلکه توانائی آنان به عنوان یک پدر یا مادر برای نگهداری یک کودک طبیعی است. استفاده از روش های جلوگیری مفید است.
● بیماریهای جسمی:
شایعترین حالت در موارد شدید و بسیار شدید عقب ماندگی ذهنی دیده میشود که اکثرا ناتوانائی های حسی یا حرکتی و یا صرع دارند.
فقط یک سوم این افراد تحرک دارند و یک چهارم به دیگران وابسته هستند. مشکلات شنوائی و بینائی مانع دیگری برای توانائی شناختی است.
ناتوانی های حرکتی که شایع نیز می باشد عبارتند از: اسپاستیسیتی-اتاکسی-آتتوز
● اثر عقب ماندگی ذهنی بر خانواده
به محض تشخیص عقب ماندگی ذهنی در نوزاد والدین دچار دیسترس می شوند. برخی کودک را نمیپذیرند. گرچه این طرد کردن مدت طولانی دوام ندارد معمولا تشخیص پس از سال اول گذاشته می شود.
والدین مجبورند امید ها و انتظارات خود را تغییر دهند که گاهی باعث افسردگی طولانی والدین همراه با احساس گناه و شرم و خشم می شود.
تعداد کمی کودک را نمیپذیرند. در حالی که بقیه در مورد مشخصات سایر فرزندان شدیدا احساس می شوند.
سرانجام اکثر والدین تطابق پیدا میکنند. این والدین نیازمند حمایت طولانی مدت هستند.
● مشکلات هیجانی و رفتاری
▪ واکنش ها به وقایع استرس زا
واکنش آنان مشابه افراد عادی است. با این حال آنان دیسترس را بیشتر در رفتار خود نشان می دهند تا در کلمات. تحریک پذیری , آژیتاسیون ترس یا رفتار های دراماتیک ممکن است نشانه یک اختلال حاد استرس باشد.
همیشه باید این نکته را در نظر داشت که گاهی این واکنش به یک بیماری جسمی تشخیص داده نشده است.
▪ مشکلات رفتار
این مشکلات , نسبت به کودکان عادی در سنین بالاتری رخ داده و بیشتر طول میکشند گرچه طی زمان بهبود می یابند.
بسیاری از عقب ماندگان ذهنی, پرفعالیت و حواس پرت تکانشی (impulsive) هستند. مشکلات جدی تر عبارتند از خود آزاری و رفتار های اوتیسمی (مثل فعایتهای تکراری بی هدف و استرئو تایپی خم شدن به عقب جلو کوبیدن سر به دیوار).
این مشکلات جدی در عقب ماندگان ذهنی شدید شایعتر است (۴۰% کودکان و ۲۰% بزرگسالان). در تعداد کمی از بیماران رفتار های تهاجمی به حدی شدید است که احتمال آسیب به خود بیمار و مراقبت وی وجود دارد که به آن رفتار های چالشی برانگیز (challenging) میگویند.
▪ تظاهرات بالینی:
نمای کلی عبارت است از کاهش کارائی در همه انواع کار های هوشمندانه مثل یادگیری, حافظه کوتاه مدت, استفاده از مفاهیم و حل مشکل.
گاهی یک عملکرد بیشتر از بقیه مختل میشود مثل زبان
● عقب ماندگی ذهنی خفیف: ۷۰-۵۰
۸۰ درصد افراد عقب ماندگی دهنی در این گروه هستند. از نظر ظاهری طبیعی هستند و نقایص حسی و حرکتی آنان خفیف است.
بنابراین عقب ماندگی ذهنی آنان تا شروع مدرسه تشخیص داده نمیشود. در سنین بزرگسالی می توانند زندگی مستقلی داشته باشند.
گرچه در مواردی مثل خانه داری, اشتغال و مواجه با موقعیت های استرس زا نیازمند کمک هستند.
● عقب ماندگی ذهنی متوسط: ۴۹-۳۵
۱۲ درصد کل بیماران را تشکیل می دهند , یادگیری زبانی در حد برقراری ارتباط کافی است و اکثرا می توانند نحوه مراقبت از خود را یاد بگیرند. در دوران بزرگسالی اکثرا قادرند کارهای روزمره را انجام بدهند.
● عقب ماندگی ذهنی شدید: ۳۴-۲۰
حدود ۷% کل بیماران هستند. رشد آنان در دوران پیش دبستانی شدید کاهش یافته است و بنابراین یادگیری آنان در مدرسه نیز همینطور است.
البته بسیاری از آنان میتوانند نحوه مراقبت از خود را بیاموزند و با جملات ساده ارتباط برقرار کنند.
در بزرگسالی می توانند وظایف ساده ای را انجام دهند و فعالیتهای اجتمائی محدودی دارند. بسیاری مشکلات جسمانی همراه دارند.
تعداد اندکی از آنان توانائی شناختی ویژه ای دارتد که در حالت طبیعی نیازمند هوش بالاست مثل محاسبات ریاضی ذهنی یا حافظه قوی . این افراد احمق دانشمند نامیده میشوند.
● عقب ماندگی ذهنی بسیار شدید : کمتر از ۲۰
یک در صد عقب ماندگان ذهنی در این گروهند. تعداد اندکی از آنان می توانند کاملا از خود مراقبت کنند و نیز تعداد کمی می توانند رفتار های اجتمائی یا توانائی سخن گفتن داشته باشند
● کودکان استثنایی
همواره یکی از دلایلی که ما نمی توانیم اطلاعات کاملاً مربوط و جامعی در مورد کودکان و دانش آموزان استثنایی بدست بیاوریم اینست که معمولاً وقتی با کودک استثنایی مواجه می شویم ذهن ما بخاطر انباشته شدن ، از غیر عادی بودن ذهنی یا جسمی کودک پیش داوری می کند و غالباً ویژگیهای خاصی که کودکان استثنایی دارند ( نابینایی – ناشنوایی – عقب ماندگی و ) مشخصه اصلی آنها می شود .
متاسفانه اکثر والدین از داشتن چنین فرزندانی احساس شرمندگی می کنند و در قالب موارد سعی در مخفی کردن کودکشان در انظار عمومی دارند .
▪ تعریف کودک استثنایی :
کودک استثنایی اول یک کودک است ( انسان است با همه خصوصیات و صفات یک انسان و بعد کودکی است با خصوصیات و تفاوتهای استثنایی نسبت به سایر کودکان و همین ویژگیها و خصوصیات است که معلمان و اولیا باید خودشان را با آن سازگار کنند .
در واقع بین تمام خصوصیات روانی و جسمانی و تمام استعدادهای مختلف هر فرد تفاوتهای مشهودی موجود است پس می توان گفت که هر فرد نسبت به افراد دیگر استثنایی است و کلمه استثنایی بطور اعم و به معنای دقیق علمی خود نمی تواند فقط به گروههای خاصی از افراد جامعه اطلاق شود .
بنابراین آنچه که ما اصطلاحاً « کودک استثنایی » می گوئیم بدین معناست که کودک از نظر هوشی و جسمی و روانی و اجتماعی بمیزان قابل توجهی نسبت به دیگر همسالان خود متفاوت می باشد و نمی تواند بنحو مطلوب حداکثر استفاده از برنامه های آموزش و پرورش عادی ببرد .
در اینگونه کودکان واکنشها ، ویژگیهای خاص دارد بدلیل اینکه کودک رشد فکری کامل ندارد و بدلیل اینکه نمی تواند بر رفتارهای خود کنترل داشته باشد و یا اگر عمل خلافی از او سر زد احساس گناه و تقصیر کند ، چون از نظر شخصیتی نارس و نابالغ است ، ناگزیر نیازمند به توجه خاص و آموزش و خدمات فوق العاده ای است .
عنوان کودکان استثنایی در مکاتب امریکا و انگلستان فرق می کند . در امریکا به تمام کودکانی که بنحوی با کودکان طبیعی و همسن خود از نظر فکری ، جسمی ، عاطفی.
عقلانی ، رفتاری و … فرق داشته باشد استثنایی گفته می شود و مسلماً با قبول این تعریف یک کودک نابغه ، نابینا ، ناشنوا و عقب مانده ذهنی همه استثنایی هستند.
معلول ذهنی
انواع معلولیت ذهنی | علل و راه های درمانی
منبع : روزنامه شهروند/ پارسی طب / برترین ها