ازدواج و همسرداری

مشکلات بعد از طلاق | بعد از جدایی چه میشود؟

طلاق ، مشکلات متعددی که بعد از جدایی اتفاق می افتد ، در خدمت شما هستیم. با ما همراه باشید.

 

 

مشکلات بعد از طلاق برای خانمها

بعد از طلاق چه کنم؟ ، مشکلات بعد از طلاق

 

 

بعد از طلاق با چه مشکلاتی مواجه می‌شویم؟
طلاق پیامدهای منفی دارد که می تواند برای هر دو جنس، ولی به طور متفاوت مشکلاتی ایجاد کند. پیامدهای اجتماعی، روانی، امنیتی، مالی، عاطفی، جنسی و … زیادی با وقوع طلاق در انتظار افراد است.

 

در این مطلب قصد داریم به مشکلاتی که زن و مرد بعد از طلاق تجربه می کنند، اشاره کنیم. با این امید که همه افراد هنگام ازدواج با درایت بیشتری همسر خود را انتخاب کنند تا بتوانند زندگی شان را حفظ کنند. کمتر کسی است که بعد از طلاق بتواند زندگی عادی و روزمره خود را از سر گیرد. لااقل مدتی از نظر روانی، اجتماعی و … درگیر خواهد بود. برخی از مهم ترین مشکلات بعد از طلاق از جنسی هستند که در ادامه می خوانید.

 

حس گناه

بحث مهمی به نام احساس گناه وجود دارد که تقریبا در همه افرادی که از همسرشان جدا شده اند، دیده می شود. حس گناه ممکن است نسبت به خود یا فرزند باشد. احساس گناه نسبت به قربانی شدن فرزندان در این رابطه که خوشبختی آنها دستخوش تغییر خواهد شد و آینده از نظر ازدواج، تحصیل و … دچار مشکل می شوند، وجود دارد.

 

از طرفی فرد احساس گناه نسبت به خود دارد که چرا وارد این رابطه شده است. گاهی لجبازی هایی از سوی مرد مشاهده می شود که اجازه دیدن فرزندان را از خانم می گیرد. چنین حرکتی از نظر عاطفی برای زنان مشکلات زیادی ایجاد می کند و احساس گناه را چند برابر خواهد کرد. مادری که نمی تواند حس مادرانه خود را ابراز کند و به دلیل شرایط نامساعد از فرزندان خود دور افتاده، دچار مشکلات زیادی می شود.

 

ترس از آینده

مبهم شدن و ترس از آینده برای هر دو جنس نیز مشکلی است که بعد از طلاق دیده می شود. البته این حالت بیشتر در زنان مشهود است. مثلا این که در مورد مسائل اقتصادی چه کار باید انجام دهند؟ یا اگر فرزند و فرزندانی هم وجود داشته باشند، چگونه قرار است از آنها نگهداری شود؟

 

دوگانگی نقش

نگهداری از فرزندان به صورت تک والدی کار دشواری است. مردان و حتی زنان نمی توانند به تنهایی از پس فرزندان بربیایند. مردان باید زمان بیشتری را برای حل مسائل اقتصادی و معیشتی خانواده بیرون از خانه به سر ببرند. هر دو جنس نقش خاصی برای فرزندان ایفا می کنند. هیچ کدام قادر نیستند نقش دیگری را برای فرزند بازی کنند.

 

دوگانگی نقشی است که مرد یا زن بعد از طلاق باید به اجبار بازی کند. یعنی وقتی پدر دور است، مادر باید نقش پدر را برای فرزندش بازی کند و برعکس. چنین کاری عملا ممکن نیست و بسیار دشوار است. مثلا وقتی پدر فرزند را تقبل می کند، چگونه می تواند هم ماموریت کاری خود را انجام دهد و هم به غذا و درس و مشق فرزندش رسیدگی کند؟

 

ناامیدی و افسردگی

ناامیدی و افسردگی از شکست در یک رابطه که زمان زیادی برای آن صرف شده نیز یکی از مسائل مهمی است که بعد از طلاق برای هر دو طرف اتفاق می افتد.

 

قطع ارتباط عاطفی

قطع ارتباط عاطفی با جنس مخالف نیز یکی از آسیب هایی است که در طلاق افراد دیده می شود. ممکن است ازدواج دوباره تکرار نشود و در این موقع احتمال شکل گیری رابطه های خارج از عرف وجود دارد که زمینه را برای مشکلات بعدی مهیا می کند. مردان ممکن است اصلا تمایلی برای ازدواج بعدی نداشته باشند و با پیدا کردن دوست و … بخواهند نیازهای جنسی خود را برطرف کنند ولی زنان عمدتا سعی دارند مردی را پیدا کنند تا مسائل عاطفی آنها را پوشش دهد.

 

وقتی برای برطرف کردن نیازهای عاطفی دوستی اتفاق می افتد، ناخودآگاه روابط زناشویی هم برقرار می شود که راه را برای فساد اخلاقی هموار می کند. گاهی هم ازدواج های شتاب زده صرفا برای جلوگیری از تنهایی دیده می شود که این نوع از ازدواج ها می تواند موجب طلاق بعدی شود و تبعات آن هم برای افراد بسیار سنگین است.

 

حس تعارض

مورد بعدی احساس تعارضی است که بعد از طلاق برای هر دو جنس اتفاق می افتد. مثلا زن یا مرد بعد از طلاق به خوبی های یکدیگر فکر می کنند. گاهی هم تنفری نسبت به هم پیدا می کنند و فقط مشکلات و بدی ها را مرور می کنند. دو نظر متضاد این کشمکش ذهنی را پدید می آورند که آیا واقعا طلاق درست بوده یا نه؟ چون زن یا مرد نمی توانند این دو وجه را یکپارچه کنند.

 

اختلال در مدیریت خانواده

اختلالی که در مدیریت زندگی ایجاد می شود نیز می تواند به تغییرات روانی شدیدی در هر دو طرف منجر شود. درگیری های لفظی خانوادگی، اقتصادی و … باعث می شود افراد روحیه خود را از دست بدهند. فرض کنید مرد مهریه سنگینی پرداخت کرده یا قرار است پرداخت کند. این موضوع فشار مالی زیادی روی دوش مرد خواهد گذاشت. این که فرزندان قرار است کجا بمانند و با کدام والد زندگی کنند نیز فشار زیادی به هر دو طرف وارد می کند. مدیریت چنین شرایطی کار بسیار دشواری است و این حس را به طرفین طلاق می دهد که زندگی کاملا از دست آنها خارج شده است.

 

اختلال در الگوگیری فرزندان

الگوگیری فرزندان هم دچار اختلال می شود. همان طور که می دانید پسرها از پدر خود الگو می گیرند و دخترها از مادرشان. وقتی مادر حضانت فرزند را بر عهده می گیرد و فرزند پسری هم دارد، همانندسازی پسر با پدری که حضور ندارد دچار اختلال خواهد شد یا فرض کنید دختر با والد پدر زندگی می کند. قطعا چنین دخترانی هنگام رسیدن به سن بلوغ دچار مشکل خواهند شد.

 

دختران مسائل بلوغ خود را با پدر مطرح نمی کنند. اگر هم مطرح کنند، کاری از دست پدر بر نمی آید. در یک خانواده از هم گسیخته بعضی از یادگیری ها، به خصوص یادگیری های جنسیتی به خوبی مسیر خود را طی نمی کند. فرزندان نیز از این موضوع شاکی هستند و اغلب آنها از این که یک والد وجود ندارد، ابراز نارضایتی می کنند. مسائل مربوط به دوران نوجوانی پسرها را پدرها و مسائل مربوط به دوران نوجوانی دختران را مادرها می دانند. فرزندان سعی می کنند مسائل عاطفی خود را با مادر بازگو کنند.

 

دشواری ازدواج مجدد

ازدواج مجدد به خصوص با فرزندان نیز بعد از طلاق مشکلات زیادی ایجاد می کند داشتن فرزند طرف مقابل و ادغام فرزندان با یکدیگر، اختلاف نظرها و حضور نامادری و ناپدری در خانه جدید ممکن است مشکلات عدیده ای با خود به همراه آورد.

 

حتی گاهی دیده می شود فردی که سابقه طلاق دارد، اگر حرف حقی هم بزند این طور قلمداد می شود که اشتباه می گوید و چون نتوانسته با همسر قبلی زندگی کند حتما مشکلی دارد.

 

افزایش دخالت خانواده ها

در جامعه ما خانم ها بیشتر از آقایان از طلاق آسیب می بینند. خانواده ها در ایران به دخترها با دید دیگری نگاه می کنند. آنها در این موارد سعی می کنند دختری را که طلاق گرفته، حفاظت کنند. در واقع تصمیم گیری از سوی والدین و برادرها گاهی باعث دخالت در امور زندگی دختر می شود. این که مکان زندگی او را تعیین یا هنگام رفت و آمد، او را کنترل کنند و … باعث می شود قدرت حرکت و ورود به زندگی اجتماعی از یک زن سلب شود. زنی که سال ها زندگی به سبک خودش داشت، دوباره باید به گذشته برگردد و از سبک و سیاق خانواده خود اطاعت کند.

 

تنهایی آزار دهنده

تنها زندگی کردن خانم ها نیز آزار دهنده است. تنها ماندن در یک خانه یا آپارتمان ممکن است باعث ناراحتی، ترس و … شود. همچنین هزینه تنها زندگی کردن و اجاره یا خرید یک جا برای خانم هایی که شاغل نیستند، بسیار دشوار است. چه کسی قرار است از نظر مالی خانم مطلقه را حمایت کند؟ طبیعی است که چنین فردی باید دوباره به خانه پدری خود برگردد. حال اگر فرزندی هم داشته باشد، مشکل بیشتر است و در واقع حریم خصوصی او تخریب خواهد شد. حتی دیده می شود که خانواده پدری ممکن است از نظر مالی اصلا توانایی پذیرش فرد دیگری را نداشته باشند و دختری که طلاق گرفته بر آنها تحمیل شود.

 

عاطفه قوی تر؛ مشکلات روانشناختی و جسمانی بیشتر

احتمال ابتلای خانم هایی که عاطفی تر و حساس تر هستند به مشکلات روانشناختی و جسمانی بیشتر می شود. مشکلات روانشناختی و جسمانی در تعاملات و ارتباطات بعدی خانم در محیط خانه و جامعه مشکل ایجاد می کند.

 

دشوار شدن تفریح برای خانم ها

تنها بودن خانم ها در تفریحات او هم اثرگذار است. فرض کنید خانم تنها قرار است به شهر دیگری سفر کند. در کشور ما معمولا هتل ها از پذیرش خانم تنها امتناع می کنند. حتی اگر بتواند اتاقی هم رزرو کند، شرایط ایمنی مکان برای یک خانم مورد سوال است.

 

کاهش فرصت ازدواج

فرصت ازدواج بعد از طلاق کاهش می یابد. در جامعه ما فرصت ازدواج برای دخترها بسیار پایین آمده و سن ازدواج نیز بالا رفته، چه رسد به خانمی که طلاق گرفته و فرزندی هم دارد. فرصت ازدواج برای چنین افرادی به شدت پایین می آید.

 

دیدگاه عامیانه و آزار دهنده مردم

دیدگاه مردم نسبت به مرد یا زن طلاق گرفته منفی است، ولی نسبت به خانم ها بیشتر است. اگر از خانواده شروع کنیم، می بینیم که زنان فامیل سعی می کنند چنین خانمی را از جمع هایی که همسران شان در آن حضور دارند، دور کنند. بدین معنا که ممکن است خانم مطلقه قصد سوئی داشته باشد. این دیدگاه منفی برای مردان هم ممکن است وجود داشته باشد ولی برای زنان بیشتر است.

 

افزایش افسردگی و ناامیدی

مردان هم ممکن است به دلیل فشار مالی و اقتصادی ناشی از طلاق، ناتوانی و درماندگی در کنترل فرزندان و … دچار ناامیدی و افسردگی شوند. اصولا مردها کمتر در مورد این مسائل با دیگران صحبت می کنند و حتی تمایلی هم به مشاوره ندارند و همین موارد می تواند از نظر روانی و جسمی تاثیر منفی داشته باشد.

 

 

ارامش بعد طلاق

زندگی بعد از طلاق برای زن

 

 

افزایش میزان بدبینی

بدبینی در هر دو جنس بعد از طلاق مشاهده می شود ولی این عارضه در مردان شدیدتر است. در خانه ای که خانم حضور ندارد، کسی که محور عاطفی خانواده است، خاموشی چراغ خانه رخ می دهد و خانه سرد و بی روح است.

 

افزایش میزان بروز سوگ

در هر دو جنس ممکن است سوگ اتفاق بیفتد و هر دو در طلاق آسیب می بینند، ولی این آسیب بیشتر متوجه خانم هاست. به همین دلیل است که در مشاوره ازدواج تاکید می شود دو نفر یکدیگر را به خوبی بشناسند تا جلوی چنین پدیده های نابسامان و مخربی برای بنیان خانواده گرفته شود.

 

* روانشناس و مشاور خانواده، عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی

 

حال و روز زوجین پس از طلاق

اکثر کسانیکه طلاق گرفته اند و متارکه کرده اند از نظر روحی و روانی افت شدید می کنند و توانایی مدیریت زندگی خود را ندارند و اعتماد بنفس و اراده خود را نسبت به قبل از دست می دهند.

 

اگرچه طلاق یک ناهنجاری اجتماعی است اما با گسترده شدن زندگی شهری لزوم پرداختن به مسائل بعد از طلاق و مدیریت اتفاقات بعد از آن مخصوصا در میان جوانان بیش از پیش احساس می شود. ، آسیب شناسان و روانشناسان اجتماعی معتقدند احساساتی نظیر ناامیدی، یاس، افسردگی، کاهش اعتماد به نفس، اعتیاد، فساد اخلاقی و … مشکلاتی است که ممکن است بعدازطلاق به سراغ زوج هایی بیایید که زندگی مشترک خود را از دست داده اند.

 

بر اساس مطالعات جامعه شناختی، طلاق فرآیندی است که ابتدا دارد، اما انتهایی ندارد، به این معنا که طلاق صد درصد اتفاق نمی افتد و صرفا این مسئله به شکل حقوقی پایان می پذیرد، اما مسائل عاطفی ناخودآگاه در ذهن طرفین می ماند.

 

بسیاری از افرادی که متارکه کرده اند خود را فردی ناتوان و فاقد توان کافی برای ازدواج مجدد می دانند. مردان و زنان از لحاظ واکنشی که در برابر طلاق از خود نشان می دهند با یکدیگر فرق دارند. مردان طلاق را یک حادثه ناگهانی می دانند و زنان آن را به عنوان نقطه پایانی بر یک فرایند طولانی قلمداد می کنند . شاید به همین دلیل است که زنها کمتر احساسهای منفی را درباره طلاقشان دارند اما این اتفاق برایشان تنش زا تر است .

 

آسیب های زنانه طلاق چیست ؟

علی بنی اسدی، روانشناس بالینی، استاد دانشگاه و مشاور خانواده در یک تقسیم بندی کلی آسیب های طلاق را به دو بعد فردی و خانوادگی تقسیم می کند و به مهر می گوید: ترس از تنهایی پس از طلاق، احساسی است که زنان بیش از مردان ابراز می کنند. این ترس بیشتر ناشی از این نگرانی است که آیا شریک زندگی دیگری خواهند داشت؟ ترس از این که نتوانند بدون یک مرد زندگی کنند و فرزندان خویش را به تنهایی بزرگ کرده و شغلی بیابند و از نظر مالی خود و فرزندانشان را تامین کنند.این ترس ها ناشی از نگاه واقع بینانه در زندگی فردی و اجتماعی است.

 

این استاد دانشگاه دومین آسیب فردی را احساس گناه می داند و می گوید: گاهی زنان مطلقه با احساس گناه زیادی درباره متلاشی شدن خانواده دست به گریبان هستند. به اعتقاد برخی از صاحب نظران مهم ترین احساسی که پس از طلاق در پدر و مادری که متارکه کرده اند پدید می آید، احساس گناه و خیانت نسبت به خوشبختی فرزندان است. به علاوه بیم از آینده ای مبهم برای خود و فرزندان، واکنش های گوناگونی را در آنان پدید می آورد و این وضعیت، احساس گناه را افزایش می دهد.

 

این روان شناس بالینی از مشکلات روحی و جسمی، به عنوان سومین آسیب فردی طلاق یاد می کند و می گوید: نبود همسر و تنهایی پس از طلاق موجب می شود که بیشتر زنان پس از جدایی به ناراحتی های روحی و جسمی دچار شوند و همچنان نیازهای عاطفی خود را در شوهر سابق خود جست وجو کنند.

 

کمبود معاشرت و تفریح ها به علت مسائل شهرنشینی در کلانشهرها، بر مشکلات عاطفی زن می افزاید. البته مشکلات روحی پس از طلاق به مراتب بیش از صدمات جسمانی آن است. زن مطلقه به علت نداشتن استقلال اجتماعی از پایگاه اجتماعی معینی برخوردار نیست و به خانواده پدر یا برادر وابسته است.

 

این مشاور خانواده در ادامه مشکل دوگانگی نقش را آسیب دیگری می داند که بر اثر طلاق به سراغ زنان می آید و می گوید: زنان در ارتباط با فرزندان خود با دوگانگی نقش مواجه می شوند و حضور نداشتن پدر، فرزندان را دچار مشکل می کند. زن مطلقه برای فرزندانش هم باید پدر باشد هم مادر. مرد نیز در صورتی که کودک با او زندگی کند، باید هم نقش مادر و هم نقش پدر را بر عهده بگیرد.

 

وی پنجمین آسیب را مشکلات اقتصادی عنوان می کند و می گوید: یکی از مهم ترین مشکلات زنان پس از طلاق مسئله اقتصادی است. این موضوع برای زنان کم سواد و فاقد مهارت به صورت حادتری جلوه می کند. واکنش اعضای خانواده نسبت به طلاق و جدایی مختلف است. در برخی موارد آنان نگرانند عضو متارکه کرده خانواده شان ، از نظر اقتصادی و مالی به آن ها وابسته شود. طلاق می تواند وضعیت اقتصادی اجتماعی فرد مانند شغل او را نیز تحت تأثیر قرار دهد. از دیگر مسائل و مشکلات زنان مطلقه، تهیه مسکن و مکانی برای زندگی است.

 

دایره آسیب های فردی طلاق برای زنان بسیار گسترده است، بنی اسدی به انزوا و اختلال در هویت اجتماعی به عنوان آسیب دیگر زوج های طلاق گرفته اشاره می کند و می گوید: طلاق شرایطی ایجاد می کند که به کاهش نفوذ اجتماعی و حتی تضعیف برخی موقعیت ها و فرصت های اجتماعی فرد منجر می شود.

 

در برخی مواقع رفتار جامعه با زنان مطلقه به گونه ای است که آن ها احساس می کنند دیگر جایی در جامعه ندارند. فرد مطلقه نه در مقام یک مجرد است و نه در مقام یک متأهل. جامعه ما تعریف و جایگاه مناسبی را برای وی در نظر نمی گیرد و نگرش منفی نسبت به فرد مطلقه وجود دارد.

 

مشاور خانواده کاهش فرصت های ازدواج برای زنان مطلقه را هم به فهرست این آسیب ها اضافه می کند و می گوید: زنان مطلقه نسبت به مردانی که متارکه کرده اند، کمتر ازدواج مجدد می کنند. از جمله علل اجتماعی این وضعیت، وجود فرزندان، سن زن و تمایل نداشتن مردان برای ازدواج با زن مطلقه است.

 

در فرهنگ ایرانی زنان مطلقه برای ازدواج، از اعتبار کمتری برخوردارند و مردی که ازدواج نکرده است کمتر به سراغ آن ها می رود و در اغلب موارد مردانی که زنان خود را از دست داده یا همسر خود را طلاق داده اند، به خواستگاری آن ها می روند، در این شرایط زن مطلقه دیگر نمی تواند آزادانه حق انتخاب داشته باشد و سطح توقعات او از طرف مقابل، بسیار تنزل می کند و بسیاری از شرایط ناگوار را به اجبار پذیرا می شود؛ زیرا در غیر این صورت برای همیشه تنها خواهد ماند.

 

آسیب های اختصاصی مردان چیست ؟

دکتر پرویز مظاهری عضو انجمن روانپزشکان ایران درباره تاثیرات زیانبار طلاق بر مردان می گوید: از آنجا که بسیاری از مردان توانایی کمتری در کنار آمدن با مشکلات دارند و توانایی روانی زنان در این گونه مسائل بیشتر و علت آن نیز ترشحات هورمون استروژن است، هنگام متارکه، مردان به دلیل وابستگی به همسر از نظر مسائل تربیتی و مسائل حاکم بر زندگی ضربه بیشتری می بینند.

 

دوگانگی عاطفی و تغییرات خلقی شدید و افسوس احساسی است که بیشتر مردان با آن درگیر می شوند .
دکتر فربد فدایی، روان پزشک هم در این رابطه می گوید: بلافاصله بعد از جدایی، برای بیشتر مردان دوگانگی عاطفی و تغییرات خلقی شدید به وجود می آید. تضاد از این نظر که مردمتارکه کرده همیشه این تردید را دارد آیا تصمیم اش درست بوده یا نه وهمیشه با این سوال که آیا می توانسته کار بهتری انجام دهد یا نه مواجه است.

 

بین طلاق و دیگر آسیب ها تفاوت قائل شویم

آسیب های اجتماعی بعد از طلاق موضوعی نگران کننده است که هنوز تحقیقاتی برای شناسایی دقیق این مشکل آغاز نشده است .
محمود گلزاری معاون وزیر ورزش و جوانان در این رابطه به مهر می گوید: خانمی که در جامعه طلاق می‌گیرد از لحاظ شخصیتی با فرد دزد و حتی معتاد متفاوت است و شخصیت او، شخصیت پرآسیبی نیست، چرا که این فرد قربانی یک انتخاب و یا یک ناسازگاری شده است.

 

وی ادامه می دهد : باید بین طلاق و بقیه آسیب‌ها تفاوت قائل شد و ازدواج با زنان مطلقه‌ نباید در میان جامعه یک فعل مذموم باشد. نگاه منفی به بعد از جدایی باید از بین برود.متاسفانه افراد پس از طلاق رها می شوند و مدیریت پس از طلاق در کشور وجود ندارد. حتی در بسیاری موارد شاهد هستیم که زوج ها پس از طلاق پشیمان شده و با چند جلسه روانشناسی می توان دوباره آنها را به زندگی مشترک با همسرشان برگرداند. به همین دلیل درصدد هستیم کارگروه ویژه طلاق را در وزارتخانه ایجاد و جوانان را پس از طلاق مدیریت کنیم. البته در این کارگروه، تلاش هایی برای کاهش آمار طلاق در سطح جامعه انجام می شود.

 

گلزاری در مورد راه‌اندازی کارگروه طلاق می گوید: لازم است همراه با شناسایی راهکارهای پیشگیری از طلاق در زمینه اصلاح موارد قانونی طلاق تلاش کنیم، بنابراین با همکاری معاونت پیشگیری از وقوع جرم و معاونت فرهنگی قوه قضاییه و سازمان بهزیستی این موضوع را پیگیری می‌کنیم و در این زمینه کارشناسان معاونت امور زنان و خانواده نهاد ریاست جمهوری و وزارت کشور نیز به ما کمک می‌کنند.

 

گروه های مردم نهاد وارد میدان شوند

اما برای آن که این آسیبها کم تر متوجه جوانان طلاق گرفته شود چه باید کرد ؟ اصغر مهاجری آسیب شناس در این رابطه به مهر می گوید :به جای آنکه حمایت های بعد طلاق را از زوج ها جوان داشته باشیم باید برنامه هایی برای پیش از ازدواج و در نحوه انتخاب همسر پیش بینی کنیم تا عوامل افزایش طلاق را در میان خانواده ها کاهش دهیم. به اعتقاد این آسیب شناس آموزش جامعه پذیری زناشویی در سه سطح روابط زناشویی، روانی و اجتماعی می تواند کمکی برای کاهش آمارهای طلاق داشته باشد. بسیاری وقت ها با یک آگاهی بخشی می شود از رسیدن یک زندگی به نقطه جدایی جلوگیری کرد.

 

مهاجری ادامه می دهد: اما اگر طلاق اتفاق افتاد تنها کاری که می توانیم انجام دهیم کمک های درمانگرایانه است. باید کاری کنیم که ترکش های عاطفی بعد از طلاق کمتر بر روح و روان زوج ها اثر بگذارد و تلاش کنیم انرژی منفی این حادثه که ممکن است به پرخاشگری و افراط و تفریط های رفتاری بدل شود از روح زوجین بیرون برود. بنابراین یکی از راه کارها روان درمانی است. همچنین باید نگاه های سنگین و قبحی که در خصوص زنان و مردان طلاق گرفته در جامعه وجود دارد از بین برود تا کمتر در این رابطه قضاوت شود.

 

امان الله قرایی مقدم آسیب شناس نیز در این رابطه به مهر می گوید: اگر زنان و مردان طلاق گرفته را بدون توجه رها کنیم ممکن است به انواع آسیب های اجتماعی دچار شوند .
وی ادامه می دهد: نهادهایی مانند بهزیستی باید برای زنانی که طلاق می گیرند برنامه ریزی داشته باشد و برای آنها که حرفه ای ندارند ، با حرفه آموزی شغل ایجاد کنند.
وی می افزاید: برای کاهش آسیب های روانی باید به دلیل فراگیری طلاق در سنین زیر ۳۰ سال مراکز مشاوره و روان درمانی ایجاد شود و این زوج ها زیر نظر مشاوران و مددکاران اجتماعی تلاش کنند از نظر روحی کمتر دچار آسیب شوند اما صدمه روحی که طلاق به زنان و مردان می زند در تمام عمر فراموش نمی شود و شاید گروه درمانی نیز دردرمان زوج های طلاق گرفته موثر باشد .

 

این جامعه شناس تاکید می کند: بیش از نهادهای دولتی ، سازمان های مردم نهاد هستند که می توانند مراکز حمایتی از جوانان طلاق گرفته را ایجاد کند.

 

 

درمان افسردگی بعد از طلاق

بعد از طلاق چه میشود

 

مشکلات بعد از طلاق | بعد از جدایی چه میشود؟

 

 

منبع : دکتر سلام / هفته نامه سلامت / برترین ها

به این مطلب امتیاز دهید

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا