ترس از پیشرفت | ترس هایی که مانع از موفقیت و پیشرفت میشود
مجله موفقیت ، ترس هایی که شما را از رسیدن به موفقیت بازمیدارد ، در خدمت شما هستیم. با ما همراه باشید.
ترس از موفقیت چیست ، ترس از پیشرفت
رابطه تنبلی و ترس با موفقیت!
اگر به طول زندگی خود تا به امروز نگاه کنید، متوجه می شوید خیلی وقت ها بوده است که آرزو داشته اید شجاع تر باشید، بیشتر به خود اعتماد و کمتر احتیاط و دو دو تا چهار کنید تا بتوانید تغییرات مورد نظر را در زندگی خود به وجود بیاورید.
خیلی از مردم این حسرت ها، ترس و آرزوها را دارند. بیشتر آنها معتقدند اگر زمان به عقب بر می گشت حتما با خطرپذیری بیشتری کار و زندگی می کردند.
اغلب اوقات می دانیم چه می خواهیم اما هنوز آن را انجام نداده ایم. چرا؟ زیرا به طور ذاتی محافظه کار هستیم و می ترسیم نقطه ضعف هایمان رو شوند. وضع موجود با اینکه خیلی رضایت بخش نیست اما راحت تر، کم خطرتر و بی دردسرتر به نظرمان می رسد. تحیقات ثابت کرده اند برای انسان بسیار راحت است در همین وضعیت موجود بماند، دهانش را ببندد و به همان روش همیشگی پیش برود تا اینکه تغییراتی در زندگی ایجاد یا حرف هایش را بازگو کند. وقتی با خود حساب می کنیم تغییرات در زندگی تا چه اندازه می تواند ما را آسیب پذیر کنند یا موجب شکست شوند، به طور داتی گرایش داریم در همین وضعیت باقی بمانیم.
۱٫ همیشه احتمال می دهیم همه چیز بد پیش می رود
همان طور که «دانیل خانمان» در کتاب «فکر کردن، سریع و آرام» نوشته است، وقتی به ریسکی در زندگی خود فکر می کنیم، همیشه شکست ها بیشتر از موفقیت ها در ذهنمان نقش می بندند. ما همیشه به تمرکز روی مسایلی گرایش داریم که بد پیش می روند – مسایلی که باعث شکست یا قربانی شدن ما می شوند – نه مواردی که موفقیت در بر دارند. همین تمرکز غلط است که منجر به کژ داوری می شود. واقعیت این است که خطرات کاری که هنوز انجام نشده است به آن اندازه ای نیست که انسان برای خود متصور می شود.
۲٫ ما در تصور عواقب کارهای اشتباه زیاده روی می کنیم
این چیزی است که کارشناسان به آن «فاجعه هراسی» می گویند. به واسطه این طرزفکر، انسان بدترین سناریو را برای کارهای در دست انجام در ذهن خود متصور می شود و فکر می کند که ای وای اگر کاری اشتباه پیش برود دیگر او قادر به کنترل شرایط نیست و همه چیز در بدترین حالت ممکن پیش خواهد رفت. خیر! این گونه نیست. ما انسان هستیم و روی کارها و شرایط می توانیم تا حدی کنترل داشته باشیم. اگر کاری بد پیش رفت، کنترل آن را به دست بگیرید و دوباره به مسیر درست بازگردانید.
نیازی به اغراق و هیجان های منفی نیست. همیشه انسان ها تصور می کنند بی پول یا از خانواده و دوستان طرد می شوند. حالا شاید به این بدی هم تصویرسازی نکنید اما انسان عادت دارد در خطرات احتمالی بالفعل کردن تصمیمات خود بدترین تصورات را داشته باشد. به همین دلیل نمی تواند توانایی های خود را بشناسد و آنها را در مسیر موفقیت پرورش دهد.
۳٫ ما خودمان را در کنترل عواقب خطرهایمان دست کم می گیریم
این فاکتور با مواردی که در بالا ذکر کردیم مرتبط است اما بیش از آن به توانایی های کلی انسان مربوط می شود. با اینکه دوست نداریم این حرف را بزنیم، اما مجرمان اصلی خانم ها هستند که کمتر خودشان را قبول و توانایی هایشان را باور دارند. بیشتر مواقع با بدگمانی به آینده کار خود نگاه می کنیم و تصور می کنیم نمی توانیم از عهده مشکلات آن بر بیاییم. به همین دلیل، در همین شرایط باقی می مانیم و باور نداریم که می توانیم با مشکلات مسیر خود رودررو شویم.
شاید شما هم با خانم هایی روبه رو شده باشید که حاضر نیستند مسوولیت مدیریتی به عهده بگیرند زیرا از عواقب آن می هراسند. این گونه افراد همیشه توانایی های خود را نادیده می گیرند و به استعدادهای ذاتی خود هیچ توجهی ندارند.
۴٫ ما هزینه های تنبلی و عدم فعالیت خود را نادیده می گیریم و به همین وضعیت موجود می چسبیم
همیشه خودمان را با این جمله گول می زنیم که «این خیلی هم بد نیست» و امید داریم با گذشت زمان همه چیز بهتر شود. این مساله را نیز اینگونه برای خود حل می کنیم که وضعیت موجود بسیار هم خوب است. باید بدانید اگر شرایط در حال حاضر بد باشد با گذشت زمان بدتر می شود نه بهتر! باید کمی به خود تکان دهیم و سعی کنیم با تصمیمات درست در مسیر بهتر قدم بگذاریم.
این چهار تمایل انسان ها دست در دست یگدیگر باعث می شوند تا انسان هایی که تصور می کنیم باهوش هستند، در همین چرخه محدود زندگی خود باقی بمانند و برای تغییر آن هیچ تلاشی نکنند.
بنابراین برای دانستن اینکه چه خطرهایی ارزش انجام دارند سوالات زیر را از خود بپرسید:
۱٫ اگر شجاعت بیشتری داشته باشم چه کارهایی انجام می دهم؟
۲٫ منفعل بودن و تنبلی های من از اکنون تا یک سال آینده چه هزینه هایی برای من خواهد داشت؟
۳٫ کجا ترس های من از شکست باعث شده است تا ریسک انجام آن را برای خود بزرگ کنم و به واسطه آن هیچ اقدامی برای ایجاد تغییر در زندگی انجام ندهم؟
به هر پاسخی که به ذهنتان خطور می کند توجه کنید. این پاسخ ها تصویر روشنی از آینده در خود دارند. همچنین می توانید به واسطه آنها برای انجام اصلاحات شجاعت بیشتری پیدا کنید. باید باور کنید انسان بیشتر از آنچه تصور می کند قدرت و توانایی دارد.
ترسهایی که مانع پیشرفت میشوند
همه ما دلمان میخواهد پیشرفت کنیم و اهدافی را که در سر داریم تحقق ببخشیم، اما چرا فقط تعداد اندکی از ما به آرزوهایمان میرسیم؟ در ادامه، از ترسهایی خواهیم گفت که قدرت تصمیمگیری را از ما میگیرند، اما اگر یاد بگیریم بر ترسهایی که نمیگذارند تواناییهایمان را به چالش بکشیم غلبه کنیم، خواهیم توانست اهدافی را که دستنیافتنی مینمایند به واقعیت تبدیل کنیم
از شکست میترسید
هرچه در زندگی اهداف دورتری داشته باشید، سختتر خواهید توانست به انتظاراتی که از خودتان دارید جامه عمل بپوشانید. در نتیجه، چون از شکست میترسید و فکر میکنید به اهداف مورد نظرتان دست نخواهید یافت، ترجیح میدهید دست روی دست بگذارید و هیچ قدمی در جهت تحقق اهدافتان برندارید. اما با این طرز فکر فقط خودتان را عقب میاندازید و هرگز نخواهید توانست به قابلیتهایی که در وجودتان نهفته است پی ببرید.اجازه ندهید ترس از شکست بر شما غلبه کند.
میپرسید چرا؟ خوب معلوم است، چون بیعملی و دست روی دست گذاشتن به ضررتان تمام خواهد شد. همه ما در مقاطع مختلفی از زندگی به لحظات سرنوشتسازی برمیخوریم که اگر دست بجنبانیم، زندگیمان را از این رو به آن رو خواهند کرد و این فقط به تصمیم خودمان بستگی دارد که به این فرصتها پشت پا بزنیم یا از آنها در جهت تحقق اهدافمان سود ببریم.یادتان نرود هیچ موفقیت بزرگی بدون زحمت به دست نمیآید.
آدمهای موفقی که در برنامههای تلویزیونی حضور مییابند، یک شبه به مدارج عالی نرسیدهاند. شما فقط نتیجه زحمتشان را میبینید، حال آن که برای رسیدن به این موفقیت چه فراز و فرودهایی که تجربه نکردهاند. پس اگر دست به کاری زدید که نتیجهاش به دلخواهتان تمام نشد، فکر نکنید شکست خوردهاید، بلکه از این تجربه درس بگیرید. این تجربه کمکتان خواهد کرد که اشتباهات گذشتهتان را در تلاشهای بعدی تکرار نکنید.
مقاله ترس از موفقیت
از موفقیت میترسید
به احتمال زیاد ترس از موفقیت کمتر به گوشتان خورده است. بله، همان طور که خیلیها از شکست واهمه دارند، آدمهایی هم هستند که از موفقیتهای آنچنانی میترسند. بهبود روابط اجتماعی، رشد و توسعه فردی و ارتقای شغلی نمونههایی از موفقیت هستند که بسیاری از ما به آنها فکر میکنیم.
به دنبال هر نوع موفقیتی که هستید، ابتدا باید این واقعیت را بپذیرید که هیچ موفقیتی بدون تغییر حاصل نمیشود، یعنی همین طور که قدم به قدم به موفقیت نهایی نزدیکتر میشوید، روند بعضی امور تغییر خواهد کرد. چون به این تغییرات عادت ندارید، شاید در ابتدا احساس خوشایندی نداشته باشید.
توصیه میشود از این احساس ناخوشایند که چیزی شبیه ترس و اضطراب است به وحشت نیفتید، چرا که این دلهره صرفاً یک بخش طبیعی از فرآیند موفقیت است و چیز عجیب و غریبی نیست.وقتی دست به کار جدیدی میزنید، اولش هیجانزده، پرانرژی و در عین حال مضطرب هستید.
همیشه بخشی از دلهرهتان به این دلیل است که میترسید شکست بخورید و بخش دیگر آن بابت ترس از موفقیت است. آدمهایی که از موفقیت میترسند از خودشان میپرسند: «اگه موفق بشم بعدش چی میشه؟ نکنه یه عالمه کار خالی شه روی سرم، طوری که نتونم از پس همهشون بربیام؟»پیشنهاد میکنیم برای اتفاقاتی که هنوز نیفتادهاند، از پیش برنامهریزی نکنید.
برای کسی که از بیرون به قضیه نگاه میکند، چنین پرسشهایی احمقانه به نظر میرسند، در حالی که برای شما همین دغدغههای بیمورد آنقدر جدی و واقعی هستند که حتی فکرشان مضطربتان میکند. بجای این که بیهوده غصه بخورید، به خودتان بگویید: «درسته سؤالاتی که الان توی ذهنمه چیزایی هستند که ممکنه در آینده مجبور بشم بهشون فکر بکنم، اما واقعیت اینه که در حال حاضر دونستن راهحل این سؤالها به دردم نمیخوره و بعدا میتونم هر موقع وقتش شد براشون یه چارهای پیدا کنم.»نیازی نیست برای اتفاقاتی که هنوز نیفتادهاند از پیش تصمیم بگیرید. این کار فقط باعث میشود بیدلیل بترسید و نتوانید در قدمهای بعدی درست عمل کنید.
بیشتر به اموری بپردازید که در حال حاضر میتوانید انجامشان دهید و غصه چیزهایی را نخورید که کنترلشان از دستتان خارج است. بجای این که مدام به فکر اتفاقات آینده باشید، همه قدرتتان را به کار بگیرید تا موانعی را که امروز پیش پایتان قرار دارند از بین ببرید. مقصود این نیست که به کل از آینده چشم بردارید، بلکه لازم است موانعی را که شاید در آینده سر راهتان سبز شوند از همین الان تشخیص دهید، ولی نیازی نیست برای رفعشان پیشاپیش اقدام کنید.
از قضاوت دیگران میترسید
خیلی از ما با این باور بزرگ شدهایم که اگر در زندگی به هر موفقیتی برسیم، دیگران حمایتمان خواهند کرد و از موفقیتمان خشنود خواهند شد. اما واقعیت میتواند چیز دیگری باشد. در زندگی واقعی، آدمهای زیادی هستند که ممکن است از موفقیتهای اطرافیانشان دلگیر شوند. این قبیل آدمها به پیشرفت دیگران حسادت میکنند.
آنها برایشان اهمیتی ندارد که به چه دستاوردی رسیدهایم و حتی اگر کاری که انجام دادهایم به نفع بشریت باشد، باز هم قضاوتمان خواهند کرد. چنانچه بیش از حد به نظرات اطرافیانتان اعتنا کنید، بعد از مدتی به آدمی تبدیل میشوید که دیگران برایش تصمیم میگیرند و از خودش هیچ ارادهای ندارد. بگذارید دیگران هر چه دلشان خواست درباره تصمیماتتان بگویند.
به خودتان بقبولانید که نمیتوانید جلوی افکار مردم را بگیرید، چون آنها هر کاری هم که بکنید، در نهایت آنطور که خودشان دوست دارند قضاوتتان خواهند کرد. به تدریج در ادامه مسیر یاد خواهید گرفت که قضاوتهای نابجای دیگران بیش از آن که به شخص شما مربوط باشد، در واقع آینه تمامنمای چیزی است که خودشان هستند.
میترسید از گذشته دل بکنید
به ده سال پیش فکر کنید که جوانتر بودید. آن وقتها زندگی آسانتر نبود؟ واقعیت این است که آن روزها وظایف کمتری برای انجام دادن داشتید و به همین دلیل زندگی برایتان آسانتر سپری میشد.
اگر از ترس واقعیتهای امروز مدام به گذشته بچسبید، از پیشرفت باز خواهید ماند. وابستگی به گذشته ممکن است وادارمان کند تصمیماتی بگیریم که به هیچ وجه با شرایط فعلیمان همخوانی ندارند.
میترسید تنها بمانید
همه ما دلمان میخواهد دوستمان بدارند و حمایتمان کنند. بدون شک از این که احترام ببینیم و به خاطر کارهایی که انجام میدهیم تحسین شویم، لذت خواهیم برد. اما گاهی آنچه ما از زندگی میخواهیم با اهداف دیگران در تضاد است. بدانید موفقیت زمانی حاصل میشود که تصمیم بگیرید کاری انجام دهید که اکثریت تمایلی به انجامش ندارند.
قبول کنید شاید مجبور شوید مسیر موفقیت را تنهایی طی کنید، چون بیشتر افراد این روحیه را ندارند که مثل شما برای رسیدن به اهدافشان سخت تلاش کنند. باید با موانع زیادی دست و پنجه نرم کنید، حال آن که فقط گروه اندکی درکتان خواهند کرد. از این رو، شاید فکر کنید تا به حال هیچ کس در مسیری که شما به آن وارد شدهاید قدم نگذاشته است، اما اصلا این طور نیست؛ کسانی هم هستند که با مشکلات مشابه شما پیشتر روبرو شده اند.
شاید جزییات مسیر متفاوت باشد، اما در نمای کلی بیشتر آدمهای موفق تقریبا مشکلات یکسانی را تجربه کردهاند.آن قدرها هم که فکر میکنید تنها نیستید. در هر مرحلهای از زندگی با سختیهایی مواجه خواهید شد که پیش از شما کسانی بودهاند که بر این سختیها غلبه کنند. پس اگر کس دیگری توانسته این سختیها را پشت سر بگذارد، چرا شما چرا نتوانید؟
میترسید وقتتان تلف شود
«متأسفم که زمان داره میگذره و من هنوز هیچ کار خاصی انجام ندادم.» اینها کلماتی است که خیلی از ما در پسِ ذهنمان داریم، به ویژه کسانی که در زندگی دنبال یک مسیر جدید میگردند. هر چه سنمان بالاتر میرود، بیشتر متوجه گذر زمان میشویم و سعی میکنیم از وقتمان نهایت استفاده را ببریم.
اگر برای یادگیری یا انجام کاری وقت گذاشتهاید، مطمئن باشید که ارزشش را دارد، چون در آینده همین چیزی که یاد گرفتهاید یا کاری که انجام دادهاید، زمینهساز مسیرهای جدید دیگری در زندگیتان خواهد شد.به جای این که به انجام دادن یا ندادن کاری شک کنید، به پیامدهای انجام ندادن آن کار فکر کنید و از خودتان بپرسید اگر تصمیم بگیرم که این کار را نکنم چه خواهد شد.
ترس از پیشرفت در زندگی
ترس از پیشرفت | ترس هایی که مانع از موفقیت و پیشرفت میشود
منبع:برترین ها / روزنامه آرمان امروز / بیتوته