ازدواج و همسرداری

شک به عشق | شک هایی که روابط عاشقانه را خراب میکند

عشق در خدمت شما هستیم. با ما همراه باشید.

 

 

چگونه شک را از بین ببریم

بی اعتمادی در عشق ، شک به عشق

 

 

شک‌هایی که عشق را نابود می‌کند

آدم‌هایی که راحت‌تر اعتماد می‌کنند شادتر، دوست داشتنی‌تر، صادق‌تر و با اخلاق‌تر از دیگران هستند.

 

یکی از اصول مهم در شکل‌گیری روابط، اعتماد است. اعتماد به این معناست که فرد به حرف‌هایی که طرف مقابل‌اش می‌زند، کارهایی که می‌کند، اطمینان داشته باشد و قبول کند او مطابق آنچه می‌گوید، هست و قصد فریب و پنهان‌کاری ندارد. وقتی با این دیدگاه به قضیه اعتماد نگاه کنیم، درمی‌یابیم که اعتماد حسی دو طرفه است که از عهده‌ یک نفر برنمی‌آید و هر دو نفر نقش فاعل و مفعول را بازی می‌کنند.

 

از آنجا که اعتماد باعث اتحاد زوجین می‌شود، صداقت و روراستی در افکار و گفتار و اعمال فردی که درصدد اعتمادسازی است، باید نمایان باشد. اما سوال اینجاست که مهم‌ترین عامل در ایجاد اعتماد چیست و چرا برخی افراد به سختی به اطرافیان اعتماد می‌کنند؟ پاسخ به این سوالات ر از زبان متخصصان بخوانید.

 

دکتر محمدی‌کنگرانی روان‌پزشک، عضو کمیته روان درمانی (دبیر بخش خانواده‌درمانی) و کمیته رسانه انجمن روان‌پزشکان ایران

 

مهمترین عامل در ایجاد اعتماد چیست؟

از نظر علمی، یکی از پایه‌های عشق، تعهد است. تعهد در عشق یعنی تا زمانی که با تو هستم، کاری نمی‌کنم و حرفی نمی‌زنم که به تو ضربه و آسیب بزنم. قدیمی‌ترها بر این باور بوند که از نوک سر تا پا صداقت باید باشد الا در نوک زبان که باید حکمت باشد. شاید هم به پشتوانه همین جمله است که گاهی اوقات بیان نکردن برخی مسائل به صلاح است. اگرچه نمی‌توان نقش خانواده را در اعتماد بین طرفین نادیده گرفت ولی ویژگی‌های شخصیتی افراد بیشترین تاثیر را در ایجاد اعتماد دارند.

 

چگونگی شروع رابطه، میزان شناخت افراد از یکدیگر و علاقه‌مندی آنها به هم و همچنین میزان تحصیلات در ایجاد اعتماد تاثیرگذارند. البته از نظر تحصیلات این مسئله از دو بعد قابل بررسی است؛ معمولا کسانی که تحصیلات پایینی دارند و جزء طبقات پایین‌تر اجتماع هستند، به دلیل پایبندی به اصول اخلاقی و مذهبی، اعتماد بیشتری به هم دارند. افراد تحصیل‌کرده نیز با توجه به شناختی که نسبت به مقوله ازدواج دارند و به کیفیت رابطه اهمیت می‌دهند، ممکن است تلاش بیشتری برای جلب اعتماد بکنند.

 

چگونه زنجیر اعتماد پاره می‌شود؟!

دلایل بسیار زیادی برای بدگمانی در رابطه نظیر اعتیاد و مشکلات مالی، پنهان‌کاری درخصوص مسائل شغلی، خانوادگی و نگفتن برخی قضایا وجود دارد و تنها به خیانت محدود نمی‌شود. ممکن است اعتماد یکی از طرفین به دیگری به خاطر پنهان‌کاری‌های همسر درباره کمک مالی‌ای به خانواده‌اش کرده کم شود.

 

در واقع فرم‌های متفاوتی از عدم اعتماد و سوءظن وجود دارد که می‌تواند زندگی زوج‌ها را از هم بپاشد. اگر در یک رابطه بدقولی، عدم وفا به عهد و دروغ دیده شود، بدگمانی و سوءظن بین طرفین اتفاق می‌افتد. وقتی هم شک و تردید باشد، به صورت مستقیم یا غیر‌مستقیم، در رفتار و گفتار فرد نمایان می‌شود و اثرات مخربی در روابط به جا می‌گذارد.

 

شک و تردید چه تاثیری بر روابط عاطفی دارد؟

شک و تردید در روابط عاطفی، بدترین نوع بی‌اعتمادی است و متاسفانه این روزها به‌صورت وارسی گوشی تلفن همراه، ایمیل، کنکاش طرف مقابل و… زیاد دیده می‌شود. گاهی این شک و بی‌اعتمادی به خاطر اشتباهی است که قبلا یکی از طرفین مرتکب آن شده. در این شرایط اگر فرد به دنبال جلب دوباره اعتماد باشد، باید این فرصت به او داده شود تا به‌تدریج زیربنای اعتماد از بین رفته را محکم‌تر بنا کند. البته باید در این راه صبور بود.

 

اما در برخی موارد بدون اینکه زن یا مرد مرتکب خطایی شده باشند، فقط کافی است که همسری جواب تلفن را ندهد و او تمایل به تصور بدترین سناریو در آن موقعیت کند که در حال خیانت به اوست. تصوری که مثل خوره به جان رابطه عاطفی زوجین می‌افتد. در چنین شرایطی نباید از این مساله غافل بود که ممکن یکی از طرفین، دارای ویژگی‌های شخصیتی باشد که نتواند اعتماد طرف مقابل را جلب یا حفظ اعتماد کند. در این موارد وجود اختلالات شخصیتی به خصوص شخصیت وسواسی و نمایشی یا ضعف‌های فردی بیشتر می‌تواند مطرح باشد

 

کدام شخصیت‌ها بی‌اعتمادند!

* شخصیت پارانوئید (بدبین): شخصیت پارانوئید نسبت به همه بی‌اعتماد و دچار شکاکیت است. این اختلال شخصیتی بیشتر در آقایان شایع است. به همین دلیل برخی از مردان نمی‌توانند به همسرشان اعتماد کنند. در مراجعه‌کنندگان به مطب یا درمانگاه به‌رغم تلاشی که برای درمان این افراد صورت می‌گیرد، وقتی مشخص می‌شود دچار شخصیت پارانویید است، تنها به واسطه درمان مشکل برطرف نمی‌شود چون در هر موضوعی که اعتماد را به دست بیاوری، به موضوع دیگری می‌رسد.

 

شخصیت ضداجتماعی: وضعیتی روانی است که در آن فرد هیچ اهمیتی به درست و غلط نمی‌دهد و احساسات و حقوق دیگران را نادیده می‌گیرد. دروغ جزء ویژگی‌های شخصیتی‌ آنهاست. هیچ احساس گناه یا ندامتی در برابر خیانتی که می‌کنند یا منجر به سلب اعتماد طرف مقابلشان می‌شوند، ندارند. اینگونه بیماران تقریبا هیچ‌وقت خودشان به دنبال درمان نیستند.

 

شخصیت مرزی: مبتلایان به این اختلالات شخصیتی برای جلب توجه، جبران اعتمادبه‌نفس پایین خود، دیده شدن و از تنهایی درآمدن، ممکن است دست به کارهایی بزنند که منجر به خدشه‌دار شدن اعتماد شود. با این حال برخلاف افراد مبتلا به شخصیت ضداجتماعی، خواهان درمان هستند و می‌خواهند اعتماد طرف مقابل را به دست بیاورند و قبول دارند که مشکلی در نوع رفتارهایشان است.

 

شخصیت نمایشی (هیستریک): به دنبال جلب توجه دیگران و خودنمایی هستند و در موقعیت‌هایی که کانون توجه نیست، احساس ناراحتی می‌کنند. این افراد نیز همانند شخصیت مرزی، با رفتارهایشان به حس اعتماد طرف مقابل لطمه می‌زنند. با این حال به دنبال درمان هستند و اغلب عنوان می‌کنند با آنکه طرف مقابل تلاش زیادی برای جلب اعتماد می‌کند ولی آنها نمی‌توانند آن را بپذیرند.

 

شخصیت وسواسی: این افراد همه چیز را تمام و کمال می‌خواهد و هیچ چیز ناقصی را نمی‌پذیرند. تمایل به کمال‌گرایی باعث می‌شود که مثلا آنها توقع داشته باشند اعتماد به بهترین نحو ممکن و آنطور که آنها می‌خواهند شکل بگیرد. در واقع سطح توقع آنها فراتر از واقعیت است.

 

شخصیت وابسته: شخصیت‌های وابسته در حد افراطی به دیگران وابسته‌اند. با آنکه بارها در زندگی زناشویی، به حس اعتمادشان لطمه خورده و زیر سوال رفته اما باز هم به علت ویژگی شخصیتی وابسته‌ای که دارند، دلشان نمی‌خواهد واقعیت را بپذیرند. آنها از ترس از دست دادن شریک زندگی همه توهین و تحقیرها را پذیرفته و درنهایت در یک رابطه بدون اعتماد باقی می‌مانند.

 

باید صحبت کنیم

یکی از مهم‌ترین فاکتورهای ساخت اعتماد بین طرفین اختصاص زمان بیشتری به صحبت در مورد شک‌ها و تردیدهاست. موضوعی که متاسفانه اصلا به آن اهمیت داده نمی‌شود و تلاشی در جهت اعتمادسازی صورت نمی‌گیرد. دختران و پسران در دوره آشنایی، خود واقعی‌شان نیستند. همین شناخت آنها از یکدیگر را دچار اشکال می‌کند. درحالی که از همان ابتدا باید درباره مسائلی که به آنها حساس هستند، با هم حرف بزنند و اگر حساسیت‌ها در حد اختلال است، قبل از ازدواج درصدد درمان باشند.

 

 

درمان شک به شوهر

درمان بی اعتمادی

 

 

اگر به رابطه تان شک دارید، این ۳۰ سوال را از خودتان بپرسید

«اگر یاد بگیرید آرامش خود را حفظ کنید و منتظر پاسخ باشید، ذهنتان می‌تواند به هر سوالی جواب دهد.» — ویلیام اس. باروز
یکی از بهترین‌ درس‌هایی که در زندگی گرفتم از مادربزرگم بود. او به من یاد داد هیچوقت از سوال کردن نترسم. اغلب با چشمان گرم و بادامی رنگش به من نگاه می‌کرد و می‌گفت، «بهترین راه یاد گرفتن سوال کردن است. هرگز درمورد چیزی ظاهری تصمیمگیری نکن.»

 

امروز که بزرگ شده‌ام، حقیقت چیزی که یادم داد برایم اثبات شده است. زیبایی سوال کردن مداوم در این است که این معمولاً سریع‌ترین راه برای روشن شدن موضوع است. باعث می‌شود به دنبال پاسخ بروید. تشویقتان می‌کند در زندگی‌تان فعال‌تر باشید. وقتی دانشجو بودم فقط می‌توانستم در تابستان و تعطیلات عید پیش خانواده‌ام بروم. وقتی در خانه بودم در همسایگی مان فقط یک دوست بود که از بودن با او واقعاً لذت می‌بردم. ما از دوران راهنمایی همدیگر را می‌شناختیم و من او را واقعاً مثل خواهر کوچکتر خودم می‌دانستم.

 

سال دوم دانشگاه که بودم، با من تماس گرفت و گفت به من علاقه دارد و گفت که دوست دارد با هم وارد رابطه شویم. حسابی گیج شده بودم. واقعاً نمی‌دانستم چطور ممکن است چنین حسی پیدا کرده باشد. او که تعجب من را حس کرده بود از من خواست درموردش فکر کنم و تابستان که به خانه برگشتم درمورد آن صحبت کنیم. باقیمانده آن ترم مدام به این فکر می‌کردم که واقعاً باید چکار کنم. یک شب، جمله مادربزرگم در ذهنم طنین انداخت. من چه می خواستم؟

 

تنها در اتاقم در خوابگاه نشسته بودم. یک نفس عمیق کشیدم و از خودم سوالات خیلی مهمی پرسیدم که باید به آنها جواب می‌دادم ولی همیشه از آن طفره می‌رفتم. آیا من هم همان حس را نسبت به او داشتم؟ آیا واقعاً دوست داشتم با او رابطه شروع کنم؟با سوال کردن از خودم کم‌کم صدای درونی‌ام را شنیدم. برایم مشخص شد بااینکه دوستش داشتم ولی عاشقش نبودم.

 

شروع کردن یک رابطه بخاطر ترس از از دست دادن او برای هر دوی ما ناعادلانه بود و باعث می‌شد با دروغ زندگی‌مان را ادامه دهیم. آن تابستان برایم خیلی سخت بود. وقتی احساس واقعی‌ام را به او گفتم، به طور قابل‌درکی ناراحت شد، اما دوستی‌مان برجا ماند چون هر دوی ما متوجه شدیم که خیلی خوب با هم صادق هستیم و این چیز متداولی نیست.

 

امروز خیلی وقت‌ها فکر می‌کنم اگر آن جمله مادربزرگ به ذهنم نیفتاده بود و از روی ترس واکنش می‌دادم و درمورد احساسات واقعی‌ام سوال نمی‌کردم، چه اتفاقی می‌افتاد. اگر درمورد رابطه‌ای که در آن هستید تردید دارید، مطمئن باشید پاسخی که می‌خواهید درون خودتان است. فقط ممکن است اجازه داده باشید که ترس صدای درونی‌تان را خفه کند.

 

در زیر ۳۰ سوالی را برایتان آورده‌ام که پرسیدن آنها از خودتان کمکتان می‌کند وضعیت رابطه‌تان را برای خودتان روشن کنید. یادتان باشد هیچکدام از این سوال‌ها جواب درست یا غلط ندارد. همه چیز به خودتان بستگی دارد.

 

۱. آیا کاملاً به هم اعتماد دارید؟

۲. آیا به نیمه گمشده داشتن اعتقاد دارید و اگر اینطور است آیا فکر می‌کنید نیمه‌گمشده هم هستید؟

 

۳. آخرین باری که گفتید «دوستت دارم» کی بوده؟ اگر خیلی وقت است این را نگفته‌اید دلیلش چیست؟

۴. آیا از صمیمیتی که با هم دارید راضی هستید؟

 

۵. چندوقت‌یکبار با هم می‌خندید؟

۶. آیا فکر می‌کنید برای رابطه‌تان فداکاری‌های شخصی کرده‌اید و این فداکاری‌ها جوابی از طرف او نداشته است؟

 

۷. آیا وقتی به او فکر می‌کنید، لبخند می‌زنید؟

۸. آیا وقتی طرفتان به نظر دیگران جذاب می‌آید احساس خطر می‌کنید و چرا؟

 

۹. آیا تصور می‌کنید او بزرگترین مدافع و حامی شماست؟

۱۰. درمورد نگرش او نسبت به مسائل مادی چه فکر می‌کنید؟

 

۱۱. آیا از وقت گذراندن با دوستان و خانواده او لذت می‌برید؟

۱۲. آیا یکی از شما مدام خشم خودش را می‌خورد؟

 

۱۳. وقتی بعد از مدتی که از شما دور بوده است به خانه برمی‌گردد چه حسی دارید؟

۱۴. آیا او بهترین دوستتان است؟

 

۱۵. آیا رازی دارید که اگر او بفهمد احساس می‌کنید او را از دست خواهید داد؟

۱۶. آیا فکر می‌کنید قبولتان دارد؟

 

۱۷. کی فهمیدید که عاشق شده‌اید و وقتی به آن فکر می‌کنید چه حسی دارید؟

۱۸. آیا بهترین و بدترین وضعیت‌های همدیگر را دیده‌اید؟

 

۱۹. آیا تابحال به خیانت کردن فکر کرده‌اید؟ چرا؟ چرا نکرده‌اید؟

۲۰. آیا به آینده‌ای که ممکن است با هم داشته باشید خوش‌بینید؟

 

۲۱. آیا فکر می‌کنید رابطه‌تان براساس برابری است؟

۲۲. آخرین برنامه خوشگذرانی عاشقانه‌ای که داشته‌اید کی بوده است؟

 

۲۳. اگر طرفتان دوستانی از جنس مخالف خود داشته باشد اذیت می‌شوید؟ چرا؟

۲۴. آیا سیستم اعتقادی همدیگر را می‌پذیرید؟

 

۲۵. آخرین باری که درمورد آینده‌ای که می‌توانید با هم داشته باشید حرف زدید کی بوده؟ آیا نظراتتان یکسان بوده یا خیر؟

۲۶. آیا احساس می‌کنید بدون به زبان آوردن کلمه‌ای می‌توانید با هم ارتباط برقرار کنید؟

 

۲۷. شادترین خاطره‌ای که با هم داشته‌اید کی بوده؟ بدترین آن چطور؟ آیا خاطرات خوبتان بیشتر از خاطرات بدتان بوده یا برعکس؟

۲۸. فکر می‌کنید چه چیز ممکن است رابطه‌تان را بر هم بزند؟ آیا فکر می‌کنید چنین اتفاقی بینتان بیفتد؟

 

۲۹. درمورد آخرین گفتگوی عمیقی که با هم داشتید چه فکر می کنید؟

۳۰. آیا عشقتان را به همدیگر نشان می‌دهید، اگر نه چرا؟

 

اگر می‌خواهید وضعیت رابطه‌تان برایتان روشن شود، بهترین منبع درون خودتان است. فقط کافی است نترسید و این سوالات را از خودتان بپرسید. بعد به پاسخ آن سوالات اعتماد کنی

 

 

راه های درمان شک و بدبینی

شک به همسر و عشق در زندگی

 

شک به عشق | شک هایی که روابط عاشقانه را خراب میکند

 

منبع خبر: مجله سلامانه / مردمان / بیتوته / برترین ها

به این مطلب امتیاز دهید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا