موفقیت

وابستگی چیست | تست: چقدر به دیگران وابسته‌اید؟

روابط فردی و وابستگی شدید به دیگران ، راه های کنترل وابستگی در خدمت شما هستیم. با ما همراه باشید.

 

نوشته های مشابه

 

چگونه وابستگی به همسر را کم کنیم؟

درمان وابستگی شدید , وابستگی چیست

 

 

درد بیماری «وابستگی» را چگونه تحمل کنیم؟

تحفه ای که پیش رو دارید ویژه نامه ای است حول بحث وابستگی. اما چرا وابستگی؟ می دانم و می دانید که سر به زیر برف، چون کبک، نمی خواهیم بدانیم که چرا عاشقم و او می راندم و چرا هنوز عاشقم؟ چرا هرکس به خواستگاری دخترم می آید بهانه تراشی می کنم؟ چرا هر روز باید چندبار فرزندم، همسرم، مادرم یا… را چک کنم و فکر نبودشان آزارم می دهد؟ چرا بعد از گذشت ۴۰ سال هنوز آویزانم.

 

همین آویزان بودن به دنیا و روزگار ما را بر آن داشت تا دست به تحقیقی گسترده زده و از خود شما کمک گرفته و حرف دل شما را با شما و از زبان شما بگوییم و بس. شاید همه به وابستگی های غلط خود آگاه شویم و بخواهیم قبل از فاجعه جلویش را بگیریم. در پیغام های بسیار شما دوستان و همراهان عزیز مسایل و مشکلاتی عنوان شد که بیشتر خبر از معضل وابستگی و رنج اسارت داشت و فریاد آزادی از میان این پیام ها به گوش می رسید.

 

کارل یونگ، روان شناس بزرگ، می گوید تا چیزی را نپذیریم، نمی توانیم تغییرش دهیم. برای آشنایی با مفهوم وابستگی، اول باید تعارفی از آن داشته باشیم و بعد مدل های مختلف آن را بشناسیم تا بتوانیم طریقه مبارزه با نوع غلطش را هم یاد بگیریم. در این مقاله و طی چند سوال و جواب، جنبه های مختلف وابستگی را روشن کرده ایم.

 

وابستگی چیست؟

زیگموند فروید می گوید ریشه تمام مشکلات انسان را باید در ضمیر ناخودآگاه جست و جو کرد و شروع این مشکلات از دوران کودکی است. نیازهای برآورده نشده دوران کودکی در قسمت ناخودآگاه بایگانی می شوند. وابستگی تنها درگیری ذهنی نیست بلکه احساسی از اعماق وجود ماست برای به دست آوردن، حفظ کردن و نگه داشتن و مکانیزیمی طبیعی است تا زمانی که برای رسیدن به استقلال فردی و روانی نیاز باشد.

 

وابستگی به تنهایی بد نیست اما وابستگی بدون حد و مرز به شدت مضر و مخرب است. مزاحم ترین و بدترین افکار ما وابستگی هایمان هستند که معمولا به ندرت متوجه آنها می شویم زیرا باورهای ساده ای هستند که به اشتباه آنها را حقیقت می پنداریم.

 

ریشه وابستگی در چیست؟

اکثر ناراحتی های ما از امیدهای واهی و وابستگی های خود ما سرچشمه می گیرند. واقعیت این است که پس از ترک وابستگی ها بدون شک آزادی و شادی های فراوان به سوی ما سرازیر می شوند. می توانیم به چیزی نیاز داشته باشیم اما وابسته آن نباشیم.

 

زمانی که احساس دلتنگی می کنیم سراغ فرد مورد علاقه مان می رویم تا به آرامش رسیده و مجددا به شرایط روحی مناسبی برسیم. اما اگر در آن زمان او گرفتار بود یا خسته یا به هر دلیل دیگر نمی توانست ما را ببیند چه می شود؟ از رفتار او چه برداشتی می کنیم؟ آیا ما می خواهیم او را ببینیم صرفا برای خود او و برای دیدنش یا می خواهیم او را ببینیم تا به این وسیله خلایی که در وجودمان ایجاد شده را پر کنیم؟

 

شکست های ما یکی از مهم ترین علل وابستگی هستند. بزرگی معتقد است «همه ما در ناخودآگاه مان از این که به تنهایی کافی و کامل نیستیم در عذابیم.» تمام درد و رنج های ما از درون خودمان نشات می گیرند. مساله ای که باید با آن کنار بیاییم وابستگی های درونی خود ماست، رها شدن از آنها یعنی آزادی، یعنی زندگی شاد و سالم.

 

وابستگی چند نوع است؟

وابستگی سالم: در وابستگی سالم، فرد در زمان مناسب و در صورتی نیاز، مستقیما درخواست کمک می کند. در روابط با دیگران احساس امنیت، اعتماد و علاقه به میزان کافی وجود دارد. روابط سالم و در حد اعتدال بوده و هریک از طرفین در رابطه برای دیگری ارزش و اهمیت قایل هستند. طرفین در عین حال که به نیازهای خود توجه دارند، حس محبت و همدلی را نیز از طرف مقابل خود دریغ نمی کنند.

 

وابستگی ناسالم: در وابستگی ناسالم فرد سعی دارد طرف مقابل را تحت کنترل و نفوذ خود قرار دهد و به دلیل ترس از طردشدن مانند یک قربانی چنین روابطی را تحمل می کند.

 

چرا وابسته می شویم؟

هستند افرادی که از زمان کودکی می آموزند کسی موظف به انجام امور مربوط به ما نیست اما گاهی شرایطی پیش می آید که به کمک فرد دیگری نیاز پیدا می کنیم. در چنین شرایطی در عین باور توانایی های شخصی خود و حفظ اعتماد به نفس می توانیم از فرد مناسبی درخواست کمک کنیم.

 

گروهی دیگر از زمان کودکی می آموزند به تنهایی امور مربوط به خود را به انجام برسانند و تنها بر توانایی های خود تکیه کنند. این افراد در بزرگسالی نیز معمولا در برقراری روابط با دیگران دچار مشکل هستند، کمتر روابط صمیمانه برقرار می کنند و ترجیح می دهند همواره با دیگران فاصله داشته باشند. درواقع این افراد با دوری گزیدن از دیگران احساس آرامش و امنیت می کنند.

 

اما گاهی فرد در دروان کودکی به این نتیجه می رسد که به تنهایی قادر به انجام کاری نیست و همواره به دیگران نیازمند است. چنین فردی در بزرگسالی نیز به این باور می رسد که برای بقا و ادامه زندگی وابسته به دیگران است و همواره به کمک دیگران نیازمند است. چنین باوری معمولا در نتیجه حمایت های بیش از حد والدین در دوران کودکی ایجاد می شود و سرچشمه شکل گیری شخصیت وابسته است. این افراد خود را بسیار آسیب پذیر می دانند که مانند یک کودک همواره محتاج کمک و توجه دیگران هستند، اکثر این افراد بسیار حساس و زودرنج اند.

 

اختلال وابستگی در کودکان چیست؟

کودکانی که به اختلال وابستگی گرفتارند در خلوت خود بسیار به مساله بقا و زندگی خود می اندیشند. این دسته از کودکان تنها روزها را سپری می کنند و هرگز به احساساتشان توجهی ندارند. اکثر کودکان مبتلا به اختلالات وابستگی، با احساسات خود بیگانه اند و معمولا رفتارهای برآمده از احساسات به خصوص خشم در آنها به ندرت دیده می شود.

 

کودکی که با احساسات خود آشنا نباشد، حتی متوجه بیماری هایش نمی شود، اگر در هوای سرد زمستان بیرون از منزل نگه داشته شود عکس العملی از خود نشان نمی دهد طوری که گویی اصلا متوجه سرما نشده، به خاطر داشته باشید کودکی که با احساساتش ناآشناست به کمک نیاز دارد. مدت زمان زیادی وقت نیاز است، با چنین کودکی باید بسیار صحبت کرد و بارها و بارها با ید ابراز احساسات را عملا به او نشان داد تا کودک راه ابراز احساسات خودش را بیاموزد.

 

وابستگی بیمارگونه چه علامت هایی دارد؟

-تنهایی برایشان غیرقابل تحمل و ناامیدکننده است.

 

-اغلب این افراد در زندگیشان مسوولیت های اصلی را به دیگران می سپارند.

 

-این افراد به تصمیم ها و اعمال خود اعتماد ندارند و نیازمندند دایما در طول زندگی و کار درستی اعمالشان از سوی دیگران تایید شود

 

-برای حفظ کردن افراد در کنار خود از هیچ کاری دریغ نمی کنند حتی به اعمالی تحقیرآمیز و ناخوشایند دست می زنند

 

-این افراد به محض جدایی از کسی که آنها را حمایت کرده و تکیه گاه آنها بوده است یا دچار افسردگی شده یا فورا خود را وارد رابطه دیگری می کنند تا حمایت های لازم را از طریق او کسب کنند و در چنین شرایطی احتمال ارتکاب اشتباه بسیار بالاست.

 

-هنگام صحبت و بحث با دیگران حتی اگر با نظر طرف مقابل مخالف باشند او را تایید می کنند تا مبادا با ابراز مخالفت موجب ناراحتی و از دست دادن طرف مقابل شوند.

 

-به شدت احساس نیاز به مراقبت دارند و از تحت سلطه قرارگرفتن هراسی ندارند.

 

وابستگی را چطور می توان ترک کرد؟

بعضی از ما چنان به شرایط زندگی و موقعیت فعلی خود وابسته شده ایم که دیگر خود واقعی مان را فراموش کرده ایم، من یک معلم، مهندس، پزشک، … هستم. گویی من یعنی مهندس بودن من، نه انسان بودن من. واقعیت این است ما چنان با این افکار خو گرفته ایم که دیگر جزیی از وجود ما شده اند، این افکار به باور ما مبدل شده اند. حتی اگر از خود بپرسیم من بدون اتومبیلم، کارم، پول، همسرم، خانواده ام، خانه ام، دوستانم چه کسی هستم، پاسخی نداریم. از درون ناخودآگاه به دنبال کسی یا چیزی هستیم تا به ما معنی بدهد و با چنین طرز تفکری وابستگی مساله عجیبی نیست.

 

بزرگی می گفت که شب ها پیش از رفتن به رختخواب در محضر خداوند زانو زده و از خدای خود به خاطر تمام نعماتی که در تمام طول زندگی به من بخشیده است تشکر می کنم و سپس همه را به دست خدا می سپارم. کارخانه، منزل، دانش آموزانم، دوستانم و حتی همسر و فرزندانم را به خداوند بازمی گردانم و در ذهنم آنها را می بینم که از من دور شده و به رختخواب رفته و می خوابم در حالی که یک مرد کاملا فقیر و بی چیز شده ام.

 

هنگامی که صبح از خواب بیدار می شوم به اطرافم نگاه می کنم و به روز جدید خوش آمد می گویم و می بینم هنوز زنده ام و این عین معجزه است. در مقابل خداوند زانو می زنم و سپاسگزاری می کنم. من فقط نگهبان آن چیزی هستم که خدوند به من امانت داده است، هیچ یک از این نعمات از ابتدا برای من نبوده و آنها فقط امانت هستند، در دنیا همه چیز امانت است.

 

 

چگونه از وابستگی عشقی رها شویم

دانلود کتاب راه های رهایی از وابستگی عاطفی

 

 

با چنین نگرشی به زندگی روابط ما تغییر می کنند، متوجه می شویم که ما هرگز برای همیشه مالک چیزی نبوده ایم. هر آن چه در زندگی داریم هدیه و امانتی از جانب خداست که باید قدر آن را بدانیم و از خداوند برای این که آن را در اختیار ما گذاشته است، سپاسگزار باشیم.

 

تست: چقدر به دیگران وابسته‌اید؟

اگر بخواهی یک جوان ایرانی را قانع کنی که رابطه عاطفی با وابستگی فرق دارد، کار سختی در پیش داری. او سال ها ترانه ها و شعرهایی شنیده است که به نام عاشقانه بودن، وابستگی را مشروع کرده اند. او فکر می کند اگر به کسی که با او صمیمی است، وابسته نباشد؛ یعنی حسی به او ندارد. حالا چه مادرش، چه دوستش و چه نامزدش. اگر خودتان بیش از حد از طرد یا از دست دادن یا ناراحت شدن عزیزانتان می ترسید یا طرف مقابلتان این شکلی است، این مطلب را از دست ندهید.

 

از کجا می گوییم؟

موانع درونی که در این مطلب به آن ها می پردازیم، از نظریه علمی طرحواره درمانی گرفته شده است. این نظریه جدید و عمیق را روان درمانگر مشهور «جفری یانگ» طراحی کرده است.

 

همیشه فکر می کند باید هر کاری کند تا دوستش ناراحت نشود. ممکن است حتی توهین طرف مقابلش را تحمل کند اما به خاطر این که از دستش ندهد، هیچ اعتراضی نمی کند. وقتی دوستش دو روز می رود مسافرت چنان مضطرب می شود که گوشی از دستش نمی افتد و مدام می خواهد با او در تماس باشد. زندگی روزمره ای برای دوستش نگذاشته از بس اصرار دارد که همیشه با هم باشند. ممکن است وابستگی خودش را به هرکدام از شکل های زیر نشان دهد:

 

صمیمی نمی شوم، چون وابسته ام

بعضی ها رابطه اجتماعی شان عالی است اما هیچ دوست صمیمی ای ندارند. آن ها رابطه ها را مهندسی می کنند. همیشه رابطه ها را تا مرز عاطفی یا صمیمی شدن نگه می دارند و از آن جلوتر نمی روند. نه این که صمیمیت نخواهند. اتفاقا از نیاز بیش از حد به محبت و صمیمیت است که آن ها پیش تر نمی روند. آن ها می ترسند که از دست بدهند، برای همین اصلا وارد بازی صمیمیت نمی شوند.

 

می چسبم، چون وابسته ام

رایج ترین شکل صمیمیت چسبیدن به عزیزان است. این نوع از وابسته ها همیشه می خواهند با عزیزانشان باشند. آن ها جوری ور دل عزیزانشان هستند که عزیزانشان احساس می کنند دارند خفه می شوند. به این نوع از وابسته ها هیچ تفریح و سفری بدون عزیزانشان نمی چسبد. آن ها هرکاری می کنند که عزیزانشان ناراحت نشوند اما دست آخر هم عزیزانشان دقیقا از همین چسبیدن بیش از حد ناراحت می شوند.

 

به هیچ رابطه ای احتیاج ندارم، چون وابسته ام

دیده اید آدم هایی را که خانواده را رها می کنند و در شهری کیلومترها دورتر زندگی می کنند و می گویند ما هیچ احتیاجی به رابطه عاطفی نداریم؟ این آدم های به ظاهر قوی ممکن است در درون خودشان کاملا وابسته باشند. آن ها نقاب این سوپرمن غیراحساسی را به صورتشان زده اند تا زخم دردناک وابسته بودن به عزیزان را احساس نکنند.

 

وقتی طرف مقابل وابسته است

وابستگی یک دام است. ممکن است اولش خیلی خوشمان بیاید که یک نفر این قدر دوست دارد وقتش را با ما بگذراند. ممکن است از این که کسی این قدر به ما محتاج است، احساس غرور کنیم. ممکن است همه این ها را به پای دوست داشتنش بگذاریم. واقعیت اما این است که به زودی از این فاز می گذریم. به زودی از این که او این قدر به ما چسبیده، خسته می شویم. به زودی دلمان برای رفقای قدیمی تنگ می شود، چون طرف مقابلمان هیچ وقتی برای بودن با آن ها برایمان نگذاشته است.

 

وابستگی از کجا می آید؟

 

از دست دادن والدین

مرگ والدین یا جدایی فیزیکی طولانی مدت به هر شکلی، مخصوصا در سال های اول زندگی می تواند ما را مستعد وابستگی کند. روان کودک نمی تواند این جدایی را هضم کند و این باور در ذهنش شکل می گیرد که دنیا جایی است که ما در آن عزیزانمان را از دست می دهیم و این ترسناک است. در بزرگسالی او هر کاری می کند تا دوباره از دست دادن را تجربه نکند. چه با چسبیدن به عزیزان، چه با صمیمی نشدن چه با بیش از حد مستقل بودن.

 

پدر و مادر سرد

فقط نبودن فیزیکی پدر و مادر نیست که بچه ها را مستعد وابستگی می کند. اگر پدر و مادر محبتشان را از فرزند دریغ کنند، او را نوازش نکنند و در آغوش نکشند، قربان صدقه اش نروند یا به هر شکلی پیام دوستت دارم را به او نرسانند، کودک مستعد وابستگی می شود. او در بزرگسالی به هر دری می زند تا این کمبود دوران کودکی را جبران کند. معمولا اولین پیام صمیمیت از طرف دیگران او را در تله می اندازد و هر کاری می کند تا لذت چشیدن محبت را از دست ندهد.

 

پدر و مادر لوس کننده

همیشه اتفاق های بد در کودکی باعث بی محبتی نمی شود. بعضی وقت ها دلیل وابستگی ما در بزرگسالی این است که والدینمان بیش از حد به ما محبت کرده اند. آن ها هیچ حدی برای محبتشان نداشته اند. آن ها به خطاهای ما بی توجه بوده اند، چون دوستمان داشته اند، بیش از حد سرویس داده اند، چون دوستمان داشته اند و به ما نازک تر از گل نگفته اند، چون دوستمان داشته اند. نتیجه این دوستی خاله خرسه این شده که ما اشل محبت دیدن را گذاشته ایم در همان حدی که والدینمان به ما داده اند.

 

پدر یا مادر وابسته

وقتی پدر یا مادر ما خودشان وابسته باشند، حتی اگر به ما محبت کافی کنند، احتمال وابستگی در ما زیاد می شود. چطور؟ رابطه پدر و مادر ما با هم اولین تصویر رابطه عاطفی است. ما ناخودآگاه می خواهیم خودمان را هم شکل والدینمان کنیم. اگر دختر باشیم و مادر ما بیش از حد به پدرمان وابسته باشد، ناخودآگاه فکر می کنیم رابطه خوب یعنی شکل مادر عمل کردن یعنی وابستگی. اگر هم پسر باشیم و پدری وابسته داشته باشیم، همین طور. الگوهای رابطه تا آخر عمر می توانند روی ما موثر باشند.

 

مهاجرت های مداوم

گاهی هم بیش از حد مهاجرت کردن از این شهر به آن شهر، باعث وابستگی ما می شود. ما در کودکی سعی می کنیم شبکه عاطفی و اجتماعی خودمان را علاوه بر خانواده با همسن و سال هایمان در محله یا مدرسه شکل دهیم. وقتی خانواده به هر دلیلی هر چند سال مهاجرت می کند و ما از دوستانمان دور می شویم، در بزرگسالی به جدایی حساسیت پیدا می کنیم و می خواهیم به هر شکلی جلویش را بگیریم حتی با وابستگی.

 

این پرسشنامه به شما می گوید چقدر از نظر عاطفی وابسته اید

 

پرسشنامه وابستگی

راهنما: هر کدام از ۱۰ جمله زیر را بخوانید و ببینید چقدر درباره شما درست است؟ (منبع پرسشنامه: کتاب «زندگی خود را دوباره بیافرینید» جفری یانگ)

 

شدیدا نگرانم مبادا افرادی را که دوست دارم مرا ترک کنند یا بمیرند.

 

کاملا غلط (۱)    تقریبا غلط (۲)    بیشتر درست است تا غلط (۳)

 

اندکی درست (۴)    تقریبا درست (۵)    کاملا درست (۶)

 

به دیگران خیلی وابسته ام، چون می ترسم مبادا مرا به حال خود بگذارند.

 

کاملا غلط (۱)    تقریبا غلط (۲)    بیشتر درست است تا غلط (۳)

 

اندکی درست (۴)    تقریبا درست (۵)    کاملا درست (۶)

 

احساس می کنم هیچ گاه حمایت مطمئنی ندارم.

 

کاملا غلط (۱)    تقریبا غلط (۲)    بیشتر درست است تا غلط (۳)

 

اندکی درست (۴)    تقریبا درست (۵)    کاملا درست (۶)

 

عاشق کسانی می شوم که تعهدی در رابطه با من ندارند.

 

کاملا غلط (۱)    تقریبا غلط (۲)    بیشتر درست است تا غلط (۳)

 

اندکی درست (۴)    تقریبا درست (۵)    کاملا درست (۶)

 

هیچ کس خواهان رابطه پایدار با من نیست.

 

کاملا غلط (۱)    تقریبا غلط (۲)    بیشتر درست است تا غلط (۳)

 

اندکی درست (۴)    تقریبا درست (۵)    کاملا درست (۶)

 

وقتی احساس می کنم افراد مهم زندگی ام از من دور می شوند، مایوس می شوم.

 

کاملا غلط (۱)    تقریبا غلط (۲)    بیشتر درست است تا غلط (۳)

 

اندکی درست (۴)    تقریبا درست (۵)    کاملا درست (۶)

 

برخی اوقات از این که افراد مورد علاقه ام ترکم کنند، چنان نگران می شوم که آن ها را از خودم دور می کنم.

 

کاملا غلط (۱)    تقریبا غلط (۲)    بیشتر درست است تا غلط (۳)

 

اندکی درست (۴)    تقریبا درست (۵)    کاملا درست (۶)

 

افراد نزدیک به من پیش بینی ناپذیرند. یک آن با من مهربان هستند و لحظه ای بعد مرا به حال خودم رها می کنند.

 

کاملا غلط (۱)    تقریبا غلط (۲)    بیشتر درست است تا غلط (۳)

 

اندکی درست (۴)    تقریبا درست (۵)    کاملا درست (۶)

 

به شدت به افراد وابسته می شوم.

 

کاملا غلط (۱)    تقریبا غلط (۲)    بیشتر درست است تا غلط (۳)

 

اندکی درست (۴)    تقریبا درست (۵)    کاملا درست (۶)

 

در نهایت من تنها و بی کس خواهم ماند.

 

کاملا غلط (۱)    تقریبا غلط (۲)    بیشتر درست است تا غلط (۳)

 

اندکی درست (۴)    تقریبا درست (۵)    کاملا درست (۶)

 

نتیجه پرسشنامه

نمره هایی را که گرفته اید، با هم جمع بزنید و ببینید در کدام دسته هستید:

 

۱۰- ۱۹: درباره وابستگی مشکل خاصی ندارید.

 

۲۰- ۲۹: ممکن است گاهی وابستگی نشان دهید اما روی هم رفته مشکلی نیست.

 

۳۰- ۳۹: رگه هایی از وابستگی در شما وجود دارد.

 

۴۰- ۴۹: وابستگی حتما در شما وجود دارد.

 

۵۰- ۶۰: وابستگی شدید دارید و از یک متخصص کمک بگیرید.

 

چگونه وابستگی را کم کنیم

نکاتی درباره وابستگی به دیگران

 

وابستگی چیست | تست: چقدر به دیگران وابسته‌اید؟

منبع:مجله موفقیت / هفته نامه همشهری جوان / بیتوته

به این مطلب امتیاز دهید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا