چرا دروغ میگوییم | جالب و خواندنی درباره دروغ گفتن!!
خودشناسی ، علت دروغ گفتن ، نکات جالبی درباره عادت دروغ گفتن و ترک آن در خدمت شما هستیم. با ما همراه باشید.
شعر در مورد دروغ , چرا دروغ میگوییم
چرا دست از دروغ گفتن بر نمیداریم؟
همهی ما از سنین سه یا چهار سالگی دروغ گفتن را شروع کردهایم. اما دیر یا زود یاد گرفتیم که دروغ گفتن، بد است و ما نباید آن را انجام دهیم. اما همهی ما گهگاه دروغ میگوییم. اما بعضی از افراد انگار به طور بیمارگونهای دروغگو هستند! یعنی نمیتوانند در مورد خودشان یا دیگران اطلاعات نادرست ندهند.
. خود شیفتهها معمولا مرض دروغ گفتن دارند، زیرا اهمیتی به واقعیت نمیدهند
. کسانی که عادت دارند دروغ بگویند ترجیح میدهند دروغ بگویند و بر دیگران تسلط داشته باشند تا اینکه با آنها روراست باشند.
. گاهی، دروغگوها آدمهای بسیار بی فکری هستند که برای فکر کردن به واقعیتها و گفتن آنها با خود در جدالند.
. دروغ گفتن لزوما از شما آدم بدی نمیسازد، بلکه میتواند علامتی از یک مسئلهی بدتری باشد.
همهی ما از سنین سه یا چهار سالگی دروغ گفتن را شروع کردهایم. در این مرحله از رشد مغز، یاد میگیریم که ابزار بسیار چند جانبه و قدرتمندی در اختیار داریم که میتوانیم از آن برای بازی با واقعیت و تاثیر بر نتیجهای که قرار است روی بدهد استفاده کنیم. دیر یا زود یاد میگیریم که دروغ گفتن، بد است و ما نباید آن را انجام دهیم. اما همهی ما گهگاه دروغ میگوییم.
اما بعضی از افراد انگار به طور بیمارگونهای دروغگو هستند! یعنی نمیتوانند در مورد خودشان یا دیگران اطلاعات نادرست ندهند. دلایل روانشناسی رفتار این افراد یک جورهایی رمزآلود است اما دروغگویی بیمارگونه (pathological lying)، اختلالی است که ویژگیهای خاص خودش را دارد، درست مانند علائمی از اختلال شخصیت مانند سایکوپث یا خود شیفتگی.
جودیت اورلف ِ روانشناس و نویسندهی کتاب The Empath’s Survival Guide میگوید: من فکر میکنم چیزی که باعث نبودن حس همدلی و همدردی میشود، وجود یک نقص در تنظیمات عصبی است. خود شیفتهها، سایکوپثها و اجتماع ستیزها دچار مشکلی به نام اختلال نقص همدلی هستند، یعنی مثل بقیه حس همدلی ندارند.
برای خود شیفتهها واقعیت اهمیتی ندارد
وقتی اهمیتی به دیگران ندهید و به آنها توجهی نداشته باشید، دروغ گفتن هم مسئلهی خاصی به نظرتان نخواهد رسید. نقص همدلی به معنی کمبود یا نقص وجدان یا احساس درونی است که قبول و درک مفهوم آن برای خیلیها سخت است.
اورلف میگوید: دروغگوها از گفتن دروغ مانند ما ناراحت یا دچار عذاب وجدان نمیشوند. بسیاری از افراد وارد رابطه با دروغگوهای مرضی میشوند و نمیتوانند درک کنند چرا آنها دروغ میگویند، زیرا سعی میکنند این افراد را با استانداردهای معمولی بسنجند و طبق معیارهای پذیرفته شدهی معمول در مورد همدل بودن آنها را ارزیابی میکنند.
اما دروغگوهای مرضی در این قالبها نمیگنجند، آنها حتی این را قبول ندارند که نصف عمر خود را در حال دروغ گفتن هستند، زیرا نسبت به آن درک و وجدان ندارند. اورلف میگوید، این افراد عقیده دارند بیشتر اوقات واقعیت را میگویند، و معمولا خود ِ حقیقت، موضوع اصلی نیست، بلکه آنها میخواهند روی کسی قدرت و تسلط داشته باشند.
این حالت برای آدمهای بسیار حساس واقعا خطرناک است، زیرا خود شیفتهها را جذب خود میکنند. آدمهای حساس وقتی میبینند کسی دروغ میگوید، سعی میکنند علت را پیدا کنند یا خودشان را سرزنش میکنند.
یک رابطه زمانی سالم و قدرتمند است که شما بتوانید حقیقت را به همدیگر بگویید و به یکدیگر اعتماد کنید و خودتان باشید، در حالیکه دروغگوهای مرضی اصلا قابل اعتماد نیستند. شما نمیتوانید زندگی خود را با آنها جور کنید و مسئولیت و تعهدی بر دوششان بگذارید. کسی که درغگویی بیمارگونه دارد نمیگوید: بابت کاری که کردم معذرت میخواهم، بلکه میگوید: تقصی خودت است!
تنها راه فرار از نفوذ یک دروغگوی مرضی این است که اعتماد بنفس داشته باشید و بگویید: نه این تقصیر من نیست، به نظر من چیزی که میگویی واقعیت ندارد، بنابراین نمیتوانم به تو اعتماد کنم.
متاسفانه خیلی از افراد معمولا به خودشان شک میکنند، زیرا دروغ میتواند گنگ و مبهم باشد؛ شاید با یک دورغ سفید کوچک شروع شود (دروغی که برای آسیب به دیگران گفته نمیشود) و چند ماه بعد با تلنباری از ابهام و آشفتگی روبرو شوید زیرا دروغها بهم گره خورده و کلافی سردرگم و پر از تناقض به وجود آمده است.
اگر کسی دروغ میگوید سعی نکنید توجیهی برایش پیدا کنید. دروغ، دروغ است! اگر دروغ کسی را با او مطرح کردید و به شما گفت که تقصیر خودتان است یا اشتباه میکنید و این اتفاق نیفتاده، فقط بدانید که ماجرای بسیار نادرستی در جریان است.
دروغگوهای مرضی لزوما آدمهای بدی نیستند
اگر آدمی هستید که وسوسهی دروغ گفتن دارید، ترک این عادت واقعا کار سختی است زیرا این حس وحشتناک را در درون خود دارید و مجبورید همین الان به دغدغهتان برسید. برای همین هر وقت وسوسه میشوید، آن را به زبان میآورید. معنیاش این نیست که شما لزوما دروغگویید، بلکه توقف دروغگویی برایتان کمی سختتر است، سختتر از کسی که بیشتر فکر میکند.
دروغگویی مرضی و خود شیفتگی، یکسان نیستند بلکه فقط گاهی با هم همراه میشوند. در سایر موارد، دروغگوهای مرضی فقط ممکن است توانایی ترک دروغ گفتن را نداشته باشند. این افراد نیاز دارند یاد بگیرند وسوسه و تمایل خود را کنترل کنند. دروغ این افراد لزوما ریشهی بدی ندارد.
به گفتهی دانشمندان دروغگویی مرضی بیشتر به عملکرد مغز این افراد برمیگردد که باعث میشود سختتر بتوانند تاثیر دروغ بر دیگران را بفهمند.
جالب و خواندنی درباره دروغ گفتن!!
دروغ گفتن خوب است یا بد ؟ ما دروغ گفتن را از دوران کودکی یاد میگیریم و گاهی تا آخرین روزیکه زنده هستیم به این کار ادامه میدهیم .
چرا دروغ میگوییم ؟ تحلیل دروغ در سنین مختلف !
دروغ از دیدگاه روان شناسان و روانکاوان :
گاهی حتی بدون اینکه فکر کنیم دروغ میگوییم و خودمان نیز نمیدانیم که چرا الان و در رابطه با این موضوع دروغ گفتیم . چرا دروغ یکی از عادت های روزمره ی همهی ما شده است .؟؟ آیا برای رسیدن به هدف خاصی دروغ میگوییم یا نه ؟ آیا بدون دروغ هم میتوان زندگی کرد ؟؟ دروغ چه فرقی با دروغ بافی دارد ؟ ؟ دروغ چیست ؟ آیا تا کنون فکر کرده اید که دروغ چیست و چه معنای میتواند داشته باشد ! در توصیف و تعریف شخصی که دروغ میگوید میتوانیم بگوییم فردی است که برای اینکه دیگری را در رابطه با موضوعی فریب دهد متوسل به دروغ می شود و یا میخواهد کسی را به وسیله دروغی که میگوید شیفته و جذب خود کند .
آیه در مورد دروغ
و یا گاهی بدون اینکه هیچ گونه قصد و نیتی داشته باشیم این کار را انجام میدهیم . فرد دروغ گو حقیقت و درستی موضوعی را میداند و میتواند بین گفتن حقیقت و یا نگفتن آن یکی را انتخاب کند .
در دروغ و دروغ گفتن دو رفتار متفاوت را میتوان تشخیص داد :
فردی که از روی حسادت و برای بالا بردن مقام خود دروغ میگوید و فردی که بدون هیچ گونه غرضی دروغ میکوید و به قول ما ایرانی ها از نوع مصلحتی است .
حالا هر یک از این دو دروغ و علت آنها را جداگانه توضیح میدهیم :
اول دروغی که از روی خود خواهی و غیض است این دروغ را در موارد زیر به کار میبریم :
*زمانی که میخواهیم یک تصویر خوب و عالی و دروغین از خود در برابر مخاطبمان بسازیم . اما چگونه این کار را انجام میدهیم ؟ در گفتن استعدادها ، توانایی های مالی حقیقت را نمیگوییم ویا عیبهای خود را به خوبی ها تبدیل میکنیم و راجع به آنها با افتخار صحبت میکنیم .
*برای به دست آوردن یک پست یا شغل ادعای کذب میکنیم و یا برای فروختن مالی که به ما تعلق دارد توضیحاتی را ذکر میکنیم که حقیقت ندارد . فقط برای اینکه جنس خود را به قیمت بالاتری بفروشیم این کار را انجام میدهیم .
*بخاطر کاری که انجام داده ایم و برای اینکه مجازات نشویم دروغ میگویم . این دروغ بیشتر بین بچههای کوچک و نوجوانان باب است .
نوع دوم ، دروغی است که به نیت و قصد بدی نیست و میتوان گفت بیشتر از روی نوع دوستانه است ، و در موارد زیر به کار میرود :
*این دروغ را زمانی میگوییم که میخواهیم کسی را ناراحت نکنیم مثلا ، وقتی کسی نظر ما را درباره ی لباس جدیدش یا مدل کوتاهی مو هایش میپرسد شاید این مدل و این لباس به او نیاید اما برای اینکه او را ناراحت نکنیم از دروغ استفده میکنیم چون مسلما هر کسی سلیقه خود را دارد و نباید سلیقه خود را به کسی تحمیل کنیم . و یا اینکه در شرایط خاص خبر بدی را تبدیل به خبر خوب کنیم و کسی را الکی و به خاطر شنیدن این دروغ خوشحال کنیم .
روان شناسان در علم روان شناسی این دروغ را ” دروغ دفاعی ” مینامند . اما چرا دفاعی ؟ چون در نهایت ، هدف ما از این دوغ این است که رابطه خود را با دیگران حفظ کنیم و این رابطه از بین نرود. این دروغ را میگوییم چون میترسیم از طرف دیگران مورد بی مهری قرار بگیریم و آنها دیگر ما را دوست نداشته باشند و برای ادامه داشتن ارتباطا طمان با دیگران نظرات خود را پنهان میکنیم تا هم چنان مثل همیشه باشیم .
اما چرا اغلب دروغ میگوییم ؟؟ بر اساس تحقیقی که در آمریکا انجام شده است ، متوجه شدهاند که همه آدمها در روز بیش از دو بار دروغ میگویند … و البته با توجه به شغل و مسئولیتی که هر کسی دارد تعداد این دروغ ها کم و یا زیاد میشود و بیشتر این دروغ ها بخاطر طفره رفتن از جواب دادن به سوالات است .
به خاطر چه هدفی دروغ میگوییم ؟ با این هدف که یک تصویر خوب از خود ارائه دهیم .و دیگران ما را بهتر از شخصیتی که داریم ببینند . که این بحث را در علم روان شناسی ” خواستگاه و جایگاه دلخواه اجتماعی مینامند ” .
آیا واقعا دروغ لازم است ؟ به راحتی و بدون هیچ گونه تفکری میتوان پاسخ داد : بله ، چون بدون دروغ هیچ کس نمیتواند زندگی کند . دروغ برای زندگی در اجتماع کنونی لازم است مثلا برای رابطه داشتن با دیگران ، شما مجبورید که دروغ بگویید ، یا در زندگی های زناشویی ، زن و شوهر دروغ هایی زیادی را به یکدیگر میگویند .و در این میان دروغ های خطرناک زیادی نیز گفته میشود که اهدافی شیطانی را در بردارند .
چگونه تشخیص دهیم که کسی دارد به ما دروغ میگوید ؟؟ در این جا مهم این است که اگر به کسی و به حرف ها ی او اعتماد ندارید و در درستی صحبت های او شک دارید ، باید در ابتدا کاملا به صحبت های او دقت کنید و با هوشیاری کامل صحبت های او را تعقیب کنید تا متوجه شوید زیرا به قول ما ایرانیها دروغگو کم حافظه است و صحبت های خود را فراموش میکند و دفعه ی بعد که در مورد همان موضوع صحبت میشود صحبت های قبلی خود را فراموش میکند ، و دوباره از نو شروع به دروغ گفتن میکند و در همین جاست که میتوانید مچ او را بگیرید و مطمئن شوید که او فردی دروغ گوست و قابل اعتماد نیست .
زیرا افراد دروغ گو حافظه ضعیفی دارند و از بس که در همه جا و در همه ی موارد دروغ میگویند یادشان میرود و حافظه شان یاری نمیکند که کدام دروغ را در کجا گفته اند . و معمولا هنگامی که با دروغ آنها روبرو میشوید دیگر به آنها اعتماد سابق ندارید. اغلب ما به افراد دروغ گو و حرف ها ی که میزنند همیشه شک داریم و هیچ گاه به راحتی نمیتوانیم حرف های آنها را باور کنیم . حتی اگر روزی حقیقتی را به بگویند اما به خاطر سابقه ی بدی که دارند ، باور کردن صحبتهایشان غیرقابل قبول است .
آیا برای اینکه رابطه بهتری با دیگران داشته باشیم دروغ میگوییم ؟؟ اکثر دروغ های که میگوییم بازتاب و انعکاس غریزی اعمال روزانه ماست. دروغ بخشی از ارتباط اجتماعی ما با دیگران است . برای مثال ، در احتراماتی که به یکدیگر میگذاریم ، ممکن است ما از شخصی متنفر باشیم و اصلا مایل به ارتباط داشتن با او نباشیم ، اما بخاطر حفظ ظاهر اجتماعی خود ویا بخاطر مقام و منصب شخص مقابل مجبور به اظهار احترامات دروغین در برابر او هستیم . مثال جالبی در اینجا وجود دارد ، ” به همکارتان سلام میکنید و از او میپرسید، حالش چطور است ؟ در ۹۰% موارد پاسخ همکارتان به این ترتیب خواهد بود ، او تشکر میکند و بعد او هم جویای حال شما میشود .
حتی اگر او با شما نیز مشکل داشته باشد ، حقیقت را نمیگوید اما این موضوع مانعی نمیشود تا او بدجنسی خود را به شما ثابت کند ، او از روی ملاحظه کاری و سیاست خود از دروغ استفاده میکند . زیرا مسلما احساسی که او نسبت به شما دارد را میدانید اما او جانب داری میکند . به نظر برخی از روان شناسان این موضوع یعنی سیاست و جانب داری شما در روابطتان کلیدی طلایی برای حفظ و ادامه ارتباطات است .با این وجود برخی از روان درمانگرها مثل برد بلانتون روان درمانگر امریکایی ،مخالف این عمل هستند.
او معتقد است که اگر از کسی خوشتان نمیآید و مایل به ارتباط داشتن با او نیستید،این چرئت را به خود بدهید وفکری که در سر در مورد او دارید بدون هیچ گونه سانسور و کاستی به او بگویید .. به نظر این روان کاو هدف از زندگی، داشتن روابط زیبا با دیگران است برای اینکه در این روابط است که خود و دیگران را بهتر میشناسیم پس باید صحبت های که در نهان داریم آشکار سازیم . نه اینکه مدام راجع به آنها فکر کنیم و هیچ عملی انجام ندهیم
دروغ در زندگی زناشویی و در روابطی که با جنس مخالف داریم :اکثر انسان ها در ابتدا و شروع روابط عاشقانه به طرز افراطی دروغ میگویند . در این مرحله از زندگی نیز بازبرای ساختن تصویری مناسب از خود دروغ میگوییم ، مخصوصا زمانی که پای جنس مخالف به این بحث باز شود ، دروغ نیز خود به خود وارد میشود . اما هنگامی که افراد ازدواج می کنند این دروغ ها به نسبت دوران نامزدی و یا دوستی کمتر میشود .
دروغ از چه سنی شروع میشود ؟؟ در این جا میخواهیم دروغ را بین سنین مختلف بررسی کنیم، دروغ از دوران کودکی شروع میشود و به نوعی مرحله ای از شکل گیری شخصیت کودک است .
دروغ بین سنین ۳ تا ۴ سال چگونه است ؟ در این سن است که کودک دروغ گفتن را شروع میکند . این موضوع بیان گر این نکته است که شخصیت انسان از همان ابتدا حتی نزد پدر و مادرش نیز شفاف نیست و هیچ کس قادر به شناخت کلی طرف مقابلش نیست . دروغ گفتن بچه ها در این سن ، فقط به عنوان یک سرگرمی و امتحان کردن پدرو مادر است ، زیرا هنگامی که بچه های این سن دروغی را میگویند و والدین متوجه دروغ شان میشوند برای آنها بمانند یک تفریح است .
دروغ در سنین ۷ سالگی به بعد چگونه است ؟ در این سن بچه ها در دروغ گفتن پیشرفت زیادی میکنند و یاد میگیرند همه فکر هایی را که دارند و یا تمام کارهایی را که انجام میدهند را نباید به پدرو مادر خود بگویند و برای آنها توضیح بدهند . اما آنها هنوز در دروغ گفتن نوپا هستند و از تغییر صدای و رنگ صورتشان میتوان فهمید که دروغ میگویند . و مهم تر از همه تربیت خانوادهها و رفتاری که والدین در برابر بچه ها با یکدیگر دارند نقشی بسزا در این امر دارد .
گاهی والدین خودشان به فرزندانشان دروغ گفتن را یاد میدهند برای مثال : ” مادریا پدر به فرزندش میگوید این مطلب را به کسی نگویی یا اگر کسی ازت چیزی پرسید یک دروغی بگو ” ما خودمان فرزندانمان را به دروغ تشویق میکنیم و بعد که آنها در این کا ر خبره میشوند و به راحتی دروغ میگویند از آنها گله میکنیم …از دروغ گویی تا افسانه بافی راه زیادی نیست !!
اجازه ندهیم فرزندانمان به اینجا برسند !؟ وقتی که از دروغ و دروغ گفتن صحبت میکنیم به جایی میرسیم که دیگر کار از دروغ گذشته و به حد افراطی آن یعنی افسانه بافی رسیده است ، دیگر جلوی این افراد را نمیتوان گرفت .. علت و دلیل افسانه بافی افراد یک شوک شدید روحی ،شکست در زندگی شخصی یا اجتماعی یا هر واقعه و رخدادی که به شخص دیدی منفی نسبت به دنیای بیرون میدهد و برای دور شدن و دفاع از خود به دنیای خیالی و افسانه ای پناهنده میشوند .
این شخص از دنیای واقعی فرار میکند، دنیای که به او سختی های بسیاری را تحمیل کرده است و ساکن دنیای خیالی میشود ، زیرا در آنجا آرامش بیشتری را احساس میکند . افسانه بافی در افراد یک مشکل روانی نیست .این مشکل بستگی به اطرافیان فرد دارد ، و برای فائق امدن بر مشکل این افراد باید آنها را نزد یک مشاور و متخصص برد.
چرا دروغ میگوییم ؟
چرا دروغ میگوییم | جالب و خواندنی درباره دروغ گفتن!!
منبع: برترین ها / ایران ناز / بیتوته