رفتار صحیح با همسر رفیق باز | وقتی رفیق مهمتر از همسر میشود
روانشناسی زناشویی در مورد رفیق بازی همسر ، نکات مهم در مورد رفیق بازی آقایان در خدمت شما هستیم. با ما همراه باشید.
زن رفیق باز
۱۰ کلید طلایی در رفتار صحیح با همسر رفیق باز
با همسرتان صحبت کنید، ذکاوت بیشتری به خرج دهید و لذتهایی را که با دوستانش تجربه میکند شناسایی کنید. چه بسا شما بتوانید آن شرایط را فراهم کنید. آنچه تفریح را لذت بخش میکند، احساس رهایی از مشکلات روزمره و افکار نگران کننده است. در صورتی که تفریح شما و همسرتان این گونه نیست، هوشیار باشید.زندگی کردن با همسر رفیق باز کار بسیار دشواری است چرا که برای یک فرد رفیق باز دوستانش در اولویت هستند . رفیق بازی یکی از معضلاتی است که امروزه دامن گیر زندگی مشترک زوج ها شده است. اگر در گذشته این سنت و رویه غلط مختص مردان بود، اما حالا بعضی از زنان به پیروی از مردان درگیر دوست بازی شده و تفریح و خوشگذرانی با دوستان شان را به بودن در کنار همسر و خانواده خود ترجیح می دهند.
رفیق بازی گاهی اوقات تا جایی شدت پیدا می کند که روابط زن و شوهر به تیرگی گراییده و در بدترین حالت زمانی که مرد یا زن می بیند طرف مقابلش به نیازهای روحی و جسمی اش بی توجه است، حتی با داشتن فرزند یا فرزندانی به جدایی فکر می کند.مزیت های داشتن دوست خوب بر هیچ کسی پوشیده نیست اما جایگاه همین دوستی و رفاقت باید در زندگی مشترک زوجین تعریف شود به گونه ای که مسلط بر زندگی نشده و زندگی را تحت الشعاع خویش قرار ندهد، برخی از مرد ها به جهت آزادی که دارند، رفیق باز هستند. هر کسی را به منزل می آورند و براساس غفلتی که دارند یک زمان به خودشان می آیند که در دام فساد گرفتار شده اند.
به قماربازی یا استعمال مواد مخدر یا می گساری عادت کرده و به شب نشین های خانمان برانداز قدم می گذارند و همین امر باعث سردی در زندگی شده و مقدمات پاشیده شدن آن را فراهم می آورد.باید بر این نکته تاکید کرد در خانواده ای که مرد آن رفیق باز باشد همه چیز زندگی را فدای رفیقش می کند و همسرش را آزار می دهد و فرزندان از پدر بیزار می شوند و در نهایت کانون گرم خانواده از هم می پاشد.اگر نامزد رفیق باز دارید ، شاید بد نباشد برای اصلاح او تلاش کنید. «نامزدم وقت کمی برای من می گذارد»، «فکر می کردم معاشرتی است، نمی دانستم رفیق باز است»، «همه وقتش را با دوستانش می گذراند، می ترسم بعد از عروسی هم همین طور باشد» و…
با همسرتان صحبت کنید، ذکاوت بیشتری به خرج دهید و لذت هایی را که با دوستانش تجربه می کند شناسایی کنید. چه بسا شما بتوانید آن شرایط را فراهم کنید. آنچه تفریح را لذت بخش می کند، احساس رهایی از مشکلات روزمره و افکار نگران کننده است. در صورتی که تفریح شما و همسرتان این گونه نیست، هوشیار باشید.در صورتی که دوستان همسرتان افراد مطمئنی از نظر اخلاقی نیستند و شما نگران سلامت همسرتان در ارتباط با اموری همچون اعتیاد هستید از اطرافیانتان کمک بخواهید. زندگی پیش از ازدواج همسرتان را، بررسی کنید اگر او پیش از این نیز ارتباط زیادی با دوستان خود داشته است؛ بنابراین همسرتان باید مهارت های زندگی مشترک را دوباره آموزش ببیند و از مهارت ارتباط با دوستان و مدیریت آن آگاهی یابد. پس از یافتن پاسخ این سوالات می توانید متوجه شوید چطور می توانید برای حل این موضوع اقدام کنید.
بهتر بود مثالی از دروغ های گاه و بیگاه همسرتان را عنوان می کردید. با این حال ابتدا شرایطی را که در آن همسرتان دروغ می گوید شناسایی کنید. گاهی خود ما باعث می شویم طرف مقابلمان حقیقت را از ما مخفی نگاه دارد. نحوه برخورد شما با گفتن حقیقت از جانب همسرتان، بسیار حائز اهمیت است. چنانچه در هر صورت شما بدون منطق و با عصبانیت برخورد کنید، او را مجبور خواهید کرد جمله ای توجیه کننده، را در قبال حقیقت به شما تحویل دهد!
مهارت ایجاد تعادل بین تمامی امور زندگی موضوعی است که همه افراد به آن نیاز دارند و شما و همسرتان نیز از این امر مستثنا نخواهید بود. البته حضور شما نیز در کنار همسرتان و همراهی وی در این امور، دارای اهمیت ویژه ای است؛ چرا که زمانی که شما و همسرتان زندگی مشترکی را شروع کردید این تعهد را دادید در هر مرحله، در کنار یکدیگر باشید؛ بنابراین مشکلات زمانی حل خواهد شد که شما همراه همسرتان باشید و نه در مقابل وی.برای ایجاد تعادل در امور مختلف زندگی، ابتدا باید موانع آن را بشناسید. عواملی نظیر نداشتن اهداف مشخص و از این شاخه به آن شاخه پریدن، نداشتن اطلاعات کافی در زمینه های مرتبط، نداشتن برنامه ریزی برای زندگی و مسئولیت پذیری پایین در بهم زدن تعادل زندگی دخیل هستند.
برای اینکه تعادل را در زندگی خود برقرار کنید چه باید بکنید؟
۱ – ابتدا وضعیت فعلی خود را بررسی کنید
آنچه را که تا کنون انجام داده اید بررسی کنید و جاهایی را که به قول معروف از خط تعادل خارج شده اید شناسایی کنید.
۲ – اهدافتان را مشخص کنید
برای این منظور فهرستی از اهدافتان را بنویسید و بر اساس اولویت دستیابی، آن ها را مرتب کنید. به طور دقیق و واضح هر هدف را توضیح دهید.
۳ – دوباره برنامه ریزی کنید
حال وقت آن رسیده، با توجه به اولویت ها و با توجه به آنچه تا کنون انجام داده اید، برنامه ای مناسب را تهیه کنید. کمی وسواس به خرج دهید و جزء به جزء امور را مشخص کنید.
۴ – جنبه های مختلف زندگی تان را بشناسید
علایق، مسئولیت ها، توانمندی ها و نیازمندی های خود را بشناسید و نگذارید آنها کنترل شما را در دست بگیرند. با شناسایی آن ها می توانید در مواقع لزوم به آن ها، بپردازید.
۱. ابتدا وضعیت فعلی خود را بررسی کنید: آنچه را که تا کنون انجام دادهاید بررسی کنید و جاهایی را که به قول معروف از خط تعادل خارج شدهاید شناسایی کنید.
۲. اهدافتان را مشخص کنید: برای این منظور فهرستی از اهدافتان را بنویسید و بر اساس اولویت دستیابی، آنها را مرتب کنید. به طور دقیق و واضح هر هدف را توضیح دهید.
۳. دوباره برنامه ریزی کنید: حال وقت آن رسیده، با توجه به اولویتها و با توجه به آنچه تا کنون انجام دادهاید، برنامهای مناسب را تهیه کنید. کمی وسواس به خرج دهید و جزء به جزء امور را مشخص کنید.
۴. جنبههای مختلف زندگیتان را بشناسید: علایق، مسئولیتها، توانمندیها و نیازمندیهای خود را بشناسید و نگذارید آنها کنترل شما را در دست بگیرند. با شناسایی آنها میتوانید در مواقع لزوم به آنها، بپردازید.
وقتی رفیق مهمتر از همسر میشود
رفیقبازی یکی از معضلاتی است که امروزه دامنگیر زندگی مشترک زوجها شده است. اگر در گذشته این سنت و رویه غلط مختص مردان بود، اما حالا بعضی از زنان به پیروی از مردان درگیر دوستبازی شده و تفریح و خوشگذرانی با دوستانشان را به بودن در کنار همسر و خانواده خود ترجیح میدهند.
رفیقبازی گاهی اوقات تا جایی شدت پیدا میکند که روابط زن و شوهر به تیرگی گراییده و در بدترین حالت زمانیکه مرد یا زن میبیند طرف مقابلش به نیازهای روحی و جسمیاش بیتوجه است، حتی با داشتن فرزند یا فرزندانی به جدایی فکر میکند.
سارا و مهرداد هفته گذشته به خاطر رفیقبازیهای همسران خود به اتاق مشاوره آمدند که در ادامه صحبتهای آنها و تحلیل دکتر پرویز رزاقی روانشناس را در این باره میخوانید.
دعا برای ترک رفیق بازی
شوهرم دوستانش را به من ترجیح میدهد
سارا: دیگر از دست رفیقبازیهای بیاندازه شوهرم خسته شدهام. البته اغلب دوستان شوهرم متاهل بوده و اهل هیچ خلافی نیستند چون با آنها رابطه خانوادگی داریم. اما شوهرم و دوستانش دیگر شور هر چیزی را درآوردهاند. همسرم همیشه با دوستانش خوش است و با آنها به تفریح و گردش میرود. در این پنج سالی که با هم ازدواج کردهایم، شوهرم تنها یک بار من را به مسافرت برده است، تازه آن هم همراه با خانوادهاش. در این مدت، دو بار به مسافرت مجردی رفته و اولینبار وقتی رفت تنها هفت روز از زایمانم گذشته بود و به جای اینکه کنارم باشد، مرا تنها گذاشت.
بار دوم هم گفت از طرف اداره به ماموریت میروم. اما چند روز بعد از همسر دوستش شنیدم همراه شوهر او به مسافرت رفته است. یک بار که به خانه یکی از دوستانش رفته بود به من گفت که تا یکی دو ساعت دیگر به خانه برمیگردد. دو ساعت که گذشت، زنگ زدم به گوشیاش. اما دیدم تلفنش را خاموشکرده است. نگران شده بودم. به هر کدام از دوستانش که زنگ میزدم، همگی گوشیهایشان را از دسترس خارج کرده بودند.
از طرف دیگر برق هم رفته بود و من بیش از هر زمان دیگری از تاریکی میترسیدم. آن شب هر چقدر صبر کردم نیامد و هر طور بود با بدبختی با تاریکی ساختم. ساعت ۷ صبح بود که شوهرم به خانه آمد. در را برایش باز نکردم و گفتم برو همانجایی که بودی. کلی بهانه آورد که در را باز کن برایت توضیح میدهم. وقتی از او توضیح خواستم خیلی غیرمنطقیگفت که پول کرایه تاکسی برای برگشت به خانه نداشتم و برای همین منتظر ماندم تا یکی از دوستانم من را به خانه بیاورد. دست آخر هم با کلی ببخشید و گفتن اشتباه کردم و دیگر تکرار نمیشود، موضوع پایان یافت.
هر دفعه قول میدهد که دیگر دنبال رفیقبازی نمیرود. اما باز روز از نو روزی از نو. یا میگوید میروم بستنی بخرم و بعد به هوای بستنی خریدن با دوستانش بیرون میرود و دم صبح به خانه برمیگردد. وقتی به او اعتراض میکنم که این چه کاری است با من میکنی؟ با پررویی تمام میگوید ببین چه کردیکه از خانه فراری هستم؟ همسرم با یکی از دوستان دانشگاهیاش بیش از بقیه رابطه دارد. سالهای اول ازدواجمان هر دو هفته یکبار او را میدید.
اوایل میگفتم اشکالی ندارد و میگذاشتم دو سه ساعتی بروند و با هم خوش بگذرانند. اما از دو سال پیش به اینطرف که شوهرم یک واحد برای شرکتش اجاره کرده و با این دوستش شریک شده، به او نزدیکتر هم شده است.
طوریکه هر روز عصر فقط بهخاطر دوستش به دفتر میرود. آن هم فقط برای بگو و بخند. یک روز در حالی که خیلی عصبانی بودم، از یکی از دوستانش پرسیدم که این چه زندگی است که شماها برای ما درست کردهاید؟ خیلی خونسرد گفت ما ۱۲ سال اینجوری بودیم، همیشه و همهجا با هم خوش گذراندیم. حالا هم نمیتوانیم یکدفعه تغییر رویه بدهیم. بریدهام. هر کاری که فکرش را کنید انجام دادهام تا بلکه دست از این کارهایش بردارد، اما درست نشد.
دعوا کردم، محبت کردم، قهر کردم، تهدید کردم، تشویق کردم، تنبیه کردم، اما نشد. از این شرایط دیگر خسته شدهام و نمیدانم چه کار کنم. فقط این را میدانم که تحملم تمام شده و ممکن است حتی به جدایی هم فکر کنم. با اینکه طلاق در فامیل ما راهحل خوبی نیست.
زنم دیگر شاد نیست
مهرداد: همه چیز از زمانی شروع شد که همسرم گفت بیکاری در خانه اذیتش میکند و دوست دارد به کلاسهای آموزشی برود. سبک سنگین که کردم دیدم خیلی هم بد نمیگوید و سرش هم گرم میشود. قبول کردم و در کلاس زبان ثبتنام کرد. اوایل همه چیز خوب بود و مشکلی وجود نداشت و همسرم هم اشتیاق زیادی برای یادگیری زبان داشت. به کار خانه و همه چیز هم میرسید. اما چند ماه بعد ورق برگشت و همسرم بیش از آنکه به من و زندگیاش توجه کند، تمام وقت و توجهاش را به دوستانش اختصاص داده بود و مرتب با آنها پیامکبازی میکرد. هر وقت از سر کار به خانه برمیگشتم دیگر از آرامش سابق خبری نبود. همهجا به هم ریخته و ظرفهای شام از شب گذشته نشسته باقی مانده بود.
دیدن این منظره قابل تحمل نبود. این رفتارها هنوز هم ادامه دارد. وقتی به مهمانی میرویم، به جای اینکه جمع را همراهیکند گوشهای مینشیند و پیامکبازی میکند. جالب اینکه وقتی با هم به گردش یا مسافرت میرویم دیگر شور و نشاط سابق را ندارد و بیشتر با دوستانش تلفنی حرف میزند. دوستانش همه زندگیاش شدهاند و من نگران هستم و نمیدانم باید چه کنم؟
با رفیقبازی همسر چه باید کرد؟
دکتر پرویز رزاقی/ روانشناس و مدرس دانشگاه: رفیقبازی در گذشته در مردان بیش از زنان رسم بود و هنوز هم هست. اما اکنون به دلیل نقش و حضور اجتماعیکه زنان در جامعه دارند، باعث شده تا آنها هم به رفیقبازی روی آورند.
یک علت رفیقبازی برمیگردد به نوع و روش زندگی که افراد از دوران مجردی خود به دنیای تاهل وارد میکنند. اینها در دوران مجردی وابسته به دوستان و گروههایی بودند که در آنها عضو بودند و نیازهای عاطفی، روانشناختی و تعاملات اجتماعیشان را از راه ارتباط با آنها تامین میکردند. چنین افرادی پس از ازدواج هم این روال را وارد دنیای تاهل میکنند و همچنان با دوستان سابق خود در ارتباط هستند و تعاملاتشان را حفظ میکنند.
علت بعدی ناشی از عقدههای سرکوب شده دوران مجردی است. یعنی تعاملات اجتماعی فرد رفیقباز در مجردی با دیگران کم یا ضعیف بود و زمانیکه وارد زندگی مشترک میشود و عرصه را برای خودنمایی آزاد میبیند، آرام آرام با دیگران ارتباط برقرار کرده و دوست میشوند. نکته سوم، داشتن پدر و مادرهای سختگیر و کنترلکننده است. افرادی که در گذشته والدینشان روی آنها نظارت و کنترل بیمارگونهای داشتند،
وقتی پس از ازدواج وارد زندگی مشترک میشوند، تصمیم میگیرند نیازهای روانشناختی را که در گذشته به آنها پاسخی ندادهاند، با دوستییابی و رفیقبازی تامین کنند. گاهی وقتها افراد میبینند که همسرشان در زندگی مشترک نمیتواند نیازهای روانی و عاطفی او را تامین کند؛ غر میشنود، کنترل میشود، تهدید میشود، آرامش در زندگیاش ندارد، برای هر کاری که انجام میدهد بازخواست میشود، این مشکلات برای هر یک از زوجین که رخ دهد باعث میشود او با عضو شدن در گروههای ورزشی، کوهنوردی، سازمانهای مختلف و.. آرامشی را که در محیط خانه پیدا نکرده بیابد. افراد رفیقباز کسانی هستند که نیازها و احساسات دوست یا دوستان خود را مقدم بر همسر خود میدانند و با اینکه میدانند همسرشان به کمک و حمایت آنها نیاز دارند، اما این توجه را معطوف دوست خود میکنند. نگاه اینها به دنیای رفیقبازی ناشی از رسم، طرز تفکر و نگرشی است که آنها به دوست خود دارند و احساس میکنند رفیقبازی یعنی بامرام بودن، یعنی اینکه هوای دوستم را داشته باشم.
نوع دیگری از رفیقبازی هم وجود دارد که فرد در آن نیازها را اولویتبندی میکند. یعنی در عین اینکه برای دوستش احترام زیادی قائل است و نیازهای روانشناختیاش را تامین میکند، اما نیازهای روانشناختی خانواده را مقدم بر او میداند و خود را فدای دوست نمیکند. رفیقبازی چون با بیتوجهی به فرد یا خانواده و تامین نیازهای آنان همراه است، سبب بروز اختلاف در زندگی مشترک شده و حتی ممکن است منجر به خیانت و جدایی میان زوجین شود.
برای جلوگیری از بروز این مشکل چند توصیه داریم؛ اول اینکه افراد تا جاییکه میتوانند نیازهای روانی و عاطفی و احساسی همسر خود را تامین کنند. اگر با این راهکار مرد یا زن به زندگی مشترک برنگشت، بهتر است به سمت عضویت در گروههایی بروند که کمترین میزان آسیب را به همراه دارد و سبب زیرسوالرفتن اصالت خانواده یا بروز خیانت نشود. اگر فرد تمام این قدمها را برداشت و باز هم جواب نداد، بهتر است به روانشناس مراجعه و با حضور زن و شوهر در جلسات مشاوره، نسبت به حل مشکل اقدام کنند.
رفیق بازی همسر
رفتار صحیح با همسر رفیق باز | وقتی رفیق مهمتر از همسر میشود
منبع : دلگرم / جام جم انلاین