مدیریت

رسیدن به موفقیت | از مغزتان برای رسیدن به موفقیت استفاده کنید

موفقیت چیست ؟ چگونه از مغز برای کسب موفقیت استفاده کنیم ؟ در اینجا با مقاله ای درباره نقش مغز برای موفقیت ، و همچنین اصول مغز برای موفقیت در خدمت شما هستیم. با ما همراه باشید.

 

 

 موفقیت در زندگی

سایت موفقیت , رسیدن به موفقیت

 

 

چگونه از مغزمان برای رسیدن به موفقیت استفاده کنیم؟

هر مغزی ساختار منحصر به فرد خود را دارد. این عبارت، یعنی اینکه شما باید روش­‌هایی را بیابید که با نحوه‌­ی یادگیری مختص خودتان تناسب داشته باشند. فرایند یادگیری و برقراری ارتباط در افراد مختلف متفاوت است. در هر سبک یادگیری، از بخش­‌های مختلف مغز استفاده می‌شود. به‌عنوان مثال، کسانی که به طور شنیداری چیزی را فرا می­‌گیرند از شنیدن برای پردازش اطلاعات استفاده می­‌کنند در‌حالی که افراد بصری، برای یادگیری متکی بر دیدن هستند. اگر می‌­خواهید از یک تجربه­‌ی یادگیری، حداکثر استفاده را ببرید بهترین راه این است که استراتژی­‌های یادگیری چند بعدی را پیدا کنید.

 

هیچ وقت برای یادگیری دیر نیست

در واقع، دانش جدید بر اساس اطلاعات موجود در مغز ساخته می‌­شود، بنابراین هر چه بیشتر بدانید به‌همان اندازه قادر به یادگیری بهتر در آینده خواهید بود. به یاد داشته باشید که یادگیری، مستلزم کارهای هدف‌دار و قابل­‌تکرار است. اگر هدفی خاص دارید و می‌­توانید کارهای قابل‌­تکرار را ترکیب کنید، حافظه‌تان تقویت می‌شود و عملکردتان بهبود می‌یابد. رهبران برای رشد خود و زیردستان‌شان می­‌توانند این روش را به‌کار گیرند. دیگران را به‌چالش بکشید تا از فرصت­‌های جدید استفاده کنند.

 

فعالیت فیزیکی، برای سلامت روان مفید است

مغز به مواد شیمیایی مثل اندورفین نیاز دارد که از طریق ورزش کردن آزاد می‌­شود. فعالیت فیزیکی باعث آزاد شدن عوامل رشد (مواد شیمیایی موثر بر سلامت سلول­‌های مغز، رشد عروق خونی جدید، سلول­‌های مغزی جدید و بقای آن‌ها) می‌شود و مغز را به گونه­‌ای تغییر می­‌دهد که از حافظه و مهارت­‌های تفکر محافظت کند. مهم‌­ترین نکته­ این است که ورزش و تمرین‌های خود را به‌طور مستمر و باثبات انجام دهید. فعالیتی را که دوست دارید بیابید تا در طول زندگی‌تان بتوانید از آن لذت ببرید.

 

مغز، اولین شبکه‌­ی اجتماعی است

نورون­‌های آینه‌­ای، سلول­‌هایی از مغز هستند که وقتی شخص کاری را انجام می‌­دهد و همان عمل را در دیگری هم می‌بیند، فعال می‌­شوند.

سیستم اقدام، اجرا و مشاهده، به توانایی­‌های میزان‌­سازی دقیق مثل همدلی کمک می­‌کند. اگر نمی‌­توانید خودتان را جای کس دیگری بگذارید، هرگز رهبر موثری نخواهید بود. سعی کنید مهارت­‌های همدلی و خودآگاهی‌تان را از طریق گوش دادن فعال، خواندن، یا توجه به دیدگاه دیگران، پرورش دهید. اگر به تنهایی نمی‌­توانید این مهارت­‌ها را در خود تقویت کنید از یک مربی کمک بگیرید.

 

هر مغزی، دارای محرک‌های احساسی است.

در‌حالی‌که مغز هر انسانی قادر به‌ استدلال است، هیچ مغزی را پیدا نمی­‌کنید که تمام تصمیماتش عاقلانه و منطقی باشد. تاثیر احساسات به‌گونه‌ای‌ست که حتی می­‌توانند تفکر منطقی را از بین ببرند.

در سیستم­‌های تنبیه و پاداش هم از احساسات استفاده می­‌شود. بازخورد مثبت، محرک بهتری نسبت به ترس یا خجالت است. بازخورد منفی می‌­تواند موجب مخالفت و ناسازگاری یا کناره‌­گیری شود که بر عملکرد شما یا کارمندان‌تان تاثیر می­‌گذارد. در موقعیتی جدید، دشوار یا پر از استرس، یاد بگیرید ابتدا گوش بدهید و سوالات را درک کنید. فوری پاسخ ندهید، بلکه به‌خاطر داشته باشید، ابتدا خودتان احساسات‌تان را تنظیم کنید. در این صورت در موقعیت بهتری برای تصمیم­‌گیری منطقی قرار خواهید گرفت. اگر بیاموزید که چگونه احساسات دیگران تفکرات‌شان را تحت تاثیر قرار می‌دهد، بهتر خواهید توانست آنها را متقاعد نموده یا به آنها انگیزه بدهید.

 

دوازده اصل مغزی برای موفقیت

ورزش

قانون اول: ورزش کردن قدرت مغز را افزایش می دهد

مغز شما برای راه رفتن ساخته شده است: ۱۵ کیلومتر پیاده روی در روز! اگر می خواهید توانایی پردازش مغزتان را بالا ببرید، حرکت کنید. ورزش کردن باعث می شود خون بیشتری به مغز برسد و به همین دلیل گلوکز که منبع انرژی است، بیشتر در اختیار آن قرار می گیرد. اکسیژن اضافی در دسترس هم صرف جمع آوری الکترون های مضر باقی مانده در اثر مصرف گلوکز می شود. درضمن ورزش کردن باعث تحرک پروتئین هایی می شود که اتصال نورون ها به یکدیگر را تضمین می کند. انجام ورزش های هوازی حتی دوبار در هفته ریسک ابتلا به زوال عقل را تا نصف کاهش می دهد.

 

توجه

قانون دوم: انسان ها به اموری حوصله بر توجه نمی کنند.

توجه مغز مثل نورافکنی است که در یک لحظه می تواند فقط روی یک نقطه انداخته شود. مغز چندکاره نیست. توجه به جزئیات یک رویداد باعث می شود درک معنای انتزاعی نهفته در آن بهتر انجام شود و هیجان یادگیری را تسهیل کند. مخاطب شما ممکن است بعد از ده دقیقه علاقه اش را به موضوع از دست بدهد، اما چنانچه در بحث خود رویدادهای جالبی را مطرح کنید یا به هر شکلی هیجان ایجاد کنید، می توانید او را درگیر نگه دارید.

 

 

 

موفقیت درسی

موفقیت مالی

 

 

 

سیم کشی مغزی

قانون سوم: مغزهای مختلف سیم کشی های مختلف دارند.

آنچه در طول زندگی انجام می دهیم و یا می آموزیم، مغز را از نظر فیزیکی تغییر می دهد و به اصطلاح آن را دوباره سیم کشی می کند. میزان رشدیافتگی بخش های مختلف مغز در افراد متفاوت است. هیچ دو مغز انسانی را پیدا نمی کنید که اطلاعات را به شیوه ای مشابه دریافت کنند یا آنها را در مکان مشابهی قرار دهند. ما می توانیم به شکل های مختلف باهوش باشیم. بسیاری از این انواع هوش با آزمون های استاندارد ضریب هوشی یا IQ قابل اندازه گیری نیستند.

 

حافظه کوتاه مدت

قانون چهارم: تکرار کن تا به یاد بسپاری

مغز سامانه های حافظه مختلفی دارد. یکی از آنها طی چهار مرحله داده ها را انبار می کند: رمزگذاری، ذخیره سازی، بازپس گیری و فراموشی! هنگام دریافت اطلاعات مغز بلافاصله آنها را دو تکه می کند و هرکدام را برای ذخیره به مناطق مختلف قشر مغز می رساند. تمام اتفاقاتی که پیش بینی  کننده آموختن چیزی هستند، در همان چند لحظه اول به خاطر سپرده می شوند. هرچقدر شیوه رمزگذاری داده های جدید استادانه تر باشد، حافظه تشکیل شده از آنها نیرومندتر خواهدبود.

اگر هنگام تلاش برای یادآوری یک موضوع، محیطی را که برای بار اول در آن با این اطلاعات مواجه شدید در ذهن خود بازسازی کنید، شانس شما برای موفقیت بیشتر می شود.

 

حافظه بلندمدت

قانون پنجم: به یاد بسپار تکرار کنی

بیشتر خاطرات در همان دقیقه های اولیه پاک می شوند؛ اما آن دسته از آنها که این دوره حساس را تاب می آورند، می توانند با گذشت زمان نیرومندتر شوند. حافظه بلندمدت در ارتباطی دوسویه میان هیپوکامپ قطع شود، حافظه در قشر مغز تثبیت می شود که سال ها باقی می ماند. مغز تنها دیدی تقریبی از واقعیت به دست می دهد؛ چرا که دانش تازه را با اطلاعات از قبل اندوخته شده مخلوط کرده و هردو را با هم در یک محل نگهداری می کند. تنها شیوه ای که امکان استناد به حافظه بلندمدت را افزایش می دهد، مواجهه تدریجی با داده های جدید و سپس تکرار آنها در طول زمان است.

 

بقا

قانون ششم: مغز انسان در روندی طولانی به شکل امروزی آن رسیده است.

مغز انسان و بقیه جانوران برای بقا سازگار شده است. هرگونه ای مغزی متناسب با نیازهای خود دارد. خزنده ای که تمام زندگی خود را در سوراخ یک سنگ سپری می کند، تنها به مغزی برای رفع احتیاجات ساده از قبیل رفتن به گرمی آفتاب یا خنکای سایه و پیدا کردن یک جفت احتیاج دارد. چنین موجودی هیچ نیازی به مغزی که توانایی تحلیل ساختارهای سه بعدی داشته باشد، ندارد.

مغز پرنده ها برای درک سه بعدی جهان فرگشت یافته و بهتر از هر خلبانی می توانند با دیدن حشره ها و پرنده هایی دیگر و شاخه های درختان، مسیر حرکت و سرعت خود را برای شکار یا اجتناب از شکارچی و برخورد با مانع تنظیم کنند اما مغز انسان بیشترین کارایی خود را مدیون نظام اجتماعی انسانی است. بسیار از توانایی های منحصر به فرد انسانی برای زیستن در اجتماعی بزرگ با آشنایان، دوستان، دشمنان فراوان و درک رفتار و حرکات ایشان فرگشت یافته است.

 

خواب

قانون هفتم: اگر خوب بخوابی خوب هم فکر می کنی

مغز به طور دائم در وضعیت تنش بین سلول ها و مواد شیمیایی که می خواهند ما را بخوابانند و سلول ها و مواد شیمیایی که می خواهند ما را بیدار نگه دارند، قرار دارد. هنگام خواب نورون ها فعالیت ریتمیک نیرومندی نشان می دهند که می تواند ناشی از فعالیت مغز برای مرور آنچه باشد که در طول آن روز با آن مواجه شده ایم. میزان نیاز به خواب و ساعت های ترجیحی خوابیدن در افراد مختلف متفاوت است. اما کشش بیولوژیکی برای خواب بعدازظهر، واقعیتی جهان گیر است. کمبود خواب به توجه، کارکردهای اجرایی، حافظه فعال، خلق، قدرت استدلال و حتی چابکی حرکتی لطمه می زند.

 

استرس

قانون هشتم: مغز تحت فشار عصبی، مثل مغز آسوده نمی آموزد

سیستم دفاعی بدن شامل آدرنالین و کورتیزول به منظور پاسخگویی به خطرات جدی ناگهانی مثل مواجهه با یک ببر ساخته شده است. فشار عصبی یا استرس همیشگی مثل زندگی در خانه ای همواره متشنج سبب می شود این سیستم به طور دائم در فعالیت باشد، آن را از تنظیم خارج کرده و وضعیت خطرناکی ایجاد می کند. در شرایط فشار عصبی مزمن، آدرنالین دیواره رگ های خونی را تخریب می کند؛ وضعیتی که ممکن است به حمله یا ایست قلبی منجر شود.

کورتیزول هم سلول های هیپوکامپ مغز را نابود می کند و در نتیجه توانایی یادگیری مغز فلج می شود. بدترین نوع فشار عصبی هنگامی است که با مشکی که هیچ کنترلی بر آن نداریم، مواجه می شویم و احساس درماندگی می کنیم. فشار عصبی هیجانی و احساسی اثرات منفی عمده ای بر اجتماع می گذارد و آموزش پذیری کودکان در مدرسه و بهره وری کارمندان در محیط شغلی را کاهش می دهد.

 

یکپارچی احساس

قانون نهم: چند حس را همزمان درگیر کنید

حواس ما اطلاعات را در دسترس مان قرار می دهند. پیام های حسی تبدیل به پیام های الکتریکی می شوند، به مناطق مربوط به خود در مغز می روند، آنچه در بیرون اتفاق افتاده را در آنجا بازسازی می کنند و سرانجام در ترکیب با همدیگر یک ادراک کلی از محیط خارجی به دست ما می دهند. به نظر می رسد مغز برای تصمیم گیری در مورد شیوه ترکیب پیام های مختلف، از تجربه های گذشته استفاده می کند؛ بنابراین ادراک دو فرد از یک رویداد می تواند بنا بر تجربیات شان متفاوت باشد.

حس های انسان برای همکاری با هم تکامل پیدا کرده اند، درنتیجه تحریک همزمان چند حس یادگیری را تسهیل می کند.

بوها قدرت عجیبی در زنده کردن خاطرات گذشته دارند؛ شاید به این دلیل که پیام های بویایی برخلاف دیگر پیام های حسی، به جای رفتن به تالاموس از آن عبور کرده و مستقیم به مقصدهای شان می روند که از جمله آنها، بادامه مغزی است که مدیر بخش هیجانات در مغز به شمار می رود.

 

بینایی

قانون دهم: بینایی مهم ترین حس است

تقریبا نیمی از ذخایر انرژی مغز صرف مهم ترین حس ما، بینایی می شود. آنچه می بینیم درواقع تنها چیزی است که مغزمان می گوید باید ببینیم و صددرصد مطابق با واقعیت نیست.

تجزیه و تحلیل داده های بصری مراحل زیادی دارد. ابتدا شبکیه چشم فوتون های نور را مرتب می کند و آنها را به صورت جریان پیوسته ای از اطلاعات، درست مانند یک فیلم سینمایی، به قشر بینایی مغز می فرستد. در گورتکس بینایی، نواحی مختلف مغز اطلاعات مربوط به رنگ، حرکت و… را پردازش می کنند. در نهایت تمام این اطلاعات با هم ترکیب می شوند و ما می بینیم.

یادگیری که با استفاده از تصاویر صورت بگیرد، به مراتب موثرتر از یادگیری هایی است که از طریق خواندن یا شنیدن کسب می شود.

 

جنسیت

قانون یازدهم: مغز زنان و مردان با هم فرق می کند

سهم مردان از کروموزم X یک عدد و سهم زنان از آن دو عدد است. دومین کروموزوم X در زنان نقش پشتیبان دیگری را دارد و وجود آن در توانایی های ذهنی شان اثر بارزی میگذارد؛ چرا که درصد بالایی از ژن های مسوول شکل گیری مغز با آن حمل می شوند.

زنان به دلیل اینکه دو نوع کروموزم X فعال در سلول های خود دارند از نظر ژنتیکی پیچیده تر هستند.

تمام کروموزم های  X مردان از مادر به آنها رسیده است. کروموزوم Y تنها کمتر از صد ژن با خود حمل می کند؛ صد ژن در برابر حدود ۱۵۰۰ ژنی که روی کروموزم های X قرار دارند. مغز مردان و زنان هم از نظر ساختاری و هم از نظر بیوشیمیایی با هم متفاوت هستند. به عنوان مثال مردان بادامه بزرگ تری دارند و در مغزشان سریع تر سروتونین تولید می کند. شیوه پاسخگویی به استرس هم در دو جنس متفاوت است. زنان در مواجهه با استرس بادامه نیمکره چپ را فعال کرده و در نتیجه محتوای هیجانی بیشتری را به یاد می آورند، در صورتی که مردان به دلیل فعال کردن بادامه نیمکره راست به اصل موضوع توجه می کنند.

 

کاوش

قانون دوازدهم: انسان کاوشگری طبیعی و نیرومند است

کودکان مدل زنده ای از سبک یادگیری اسنان هستند. آنها دریافت کننده منفعل اطلاعات نیستند؛ بلکه فعالانه به محیط واکنش نشان می دهند. آنها مشاهده می کنند، براساس آن فرضیه می سازند، فرضیه شان را امتحان می کنند و پس به نتیجه گیری می رسند. این شیوه برخورد علمی درنتیجه فعالیت بخش های خاصی از مغز است.

قشر پیش پیشانی نیمکره راست در فرضیه ها به دنبال خطا می گردد (آن ببر با دندان های تیزش خطرناک است) و ناحیه ای در مجاورت آن دستور تغییر رفتار را صادر می کند (فرار کن) در مغز انسان «نورون های آینه ای» وجود دارند که توانایی تقلید کردن را ایجاد می کنند و در سراسر مغز پراکنده اند. قسمتی از مغز ما همانند مغز کودکان انعطاف پذیر باقی می ماند تا بتوانیم نورون های جدید بسازیم و در تمام طول زندگی چیزهای جدید بیاموزیم.

 

 

 

تاثیر مغز بر موفقیت

مغز فعال و باهوش

 

رسیدن به موفقیت | از مغزتان برای رسیدن به موفقیت استفاده کنید

منبع: مدیر اینفو/برترین ها / بیتوته

به این مطلب امتیاز دهید

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا