هنر

بانگی از دور مرا می خواند (سهراب سپهری)

شعرهای عاشقانه سهراب سپهری, اشعار عاشقانه سهراب سپهری

اشعار زیبای سهراب سپهری

 

سهراب سپهری (۱۵ مهر ۱۳۰۷ کاشان – ۱ اردیبهشت ۱۳۵۹ تهران) شاعر، نویسنده و نقاش اهل ایران بود. او از مهم‌ترین شاعران معاصر ایران است و شعرهایش به زبان‌های بسیاری از جمله انگلیسی، فرانسوی، اسپانیایی و ایتالیایی ترجمه شده‌اند

دیرگاهی است در این تنهایی

رنگ خاموشی در طرح لب است

بانگی از دور مرا می خواند،

لیک پاهایم در قیر شب است.

رخنه ای نیست در این تاریکی

در و دیوار به هم پیوسته

سایه ای لغزد اگر روی زمین

نقش وهمی است ز بندی رسته.

نفس آدمها

سر به سر افسرده است

روزگاری است در این گوشه پژمرده هوا،

هر نشاطی مرده است

دست جادویی شب

در به روی من و غم می بندد.

می کنم هر چه تلاش،

او به من می خندد.

نقش هایی که کشیدم در روز،

شب ز راه آمد و با دود اندود.

طرح هایی که فکندم در شب،

روز آمد و با پنبه زدود.

 دیرگاهی است که چون من همه را

رنگ خاموشی در طرح لب است.

 جنبشی نیست در این خاموشی،

دستها، پاها در قیر شب است.

 

گردآوری:بخش سرگرمی ایران بانو



به این مطلب امتیاز دهید

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا