عکس پروفایل سرماخوردگی
عکس پروفایل سرماخوردگی ,اس ام اس سرماخوردگی,پروفایل مریضی
پروفایل مریضی
اعتراف میکنم خیلی پیش بود خودمو به سرماخوردگی زدم که مدرسه نرم…
اما من هنوز موندم اون دکتری که منو معاینه می کرد و می گفت :
مریضی و چند جور قرص و دوا می نوشت تا خوب بشم
مدرکشو از کجا گرفته بود!
سخت است وقتی از بغض گلو درد می گیری و همه می گویند لباس گرم بپوش
پروفایل مریضی
سرماخوردگی عاشقانه,سرما خوردگی خر است
عکس پروفایل سرماخوردگی و عکس پروفایل عکس پروفایل سرماخوردم را برایتان قرار داده ایم
شعر سرماخوردگی
اعتراف میکنم خیلی پیش بود خودمو به سرماخوردگی زدم که مدرسه نرم…
اما من هنوز موندم اون دکتری که منو معاینه می کرد و می گفت :
مریضی و چند جور قرص و دوا می نوشت تا خوب بشم
مدرکشو از کجا گرفته بود!
جک سرماخوردگی
خوبیه سرما خوردگی اینه که هر وقت دست میکنی تو بینیت دست پر برمیگردی
عکس سرما خوردگی فانتزی
یه عطسه کردم،سریع رفتم قرص خوردم، سوپ درست کردم، آب نمک قرقره کردم، وقتی داشتم آبجوش میخوردم یهو ویروس اومد بیرون گفت:
.
.
.
.
.
.
باشه داداش نَگا،خودم میرم..
پروفایل سرماخوردم
پروفایل سرماخوردگی فانتزی
عکس سرماخوردم
عکس پروفایل سرماخوردگی خر است
عکس پروفایل سرما خوردگی خر است
پروفایل سرماخوردگی فانتزی
متن طنز درباره سرماخوردگی:
باز سرما خوردم و وامانده در کنجِ اتاق
تب مرا در بر گرفته ، همچو هیزم را اجاق
مادرم “فرنی” برایم میپزد، دکتر ولی
با سرنگ آید به سمتِ باسنم با اشتیاق
بینی ام جوی روانی باز کرده از دو سو
دستمال و فین و بینی طاقتم را کرده طاق
کوووفته، از نوعِ تبریزی ست گویا بینی ام
چشم هایم با “نخودچی” مینماید انطباق
سرفه خنجر گشته و بر سینه ام آید فرو
یا فرود آید به مغزم عطسه ها چونان چماق
من ز فرنی ها دلم خون است و از جوشانده هم
دوست میدارم کباب و ترشی و دوغ و سماق
دل! ” بُرُم هِگزین ” بنوش و از هلاهل یاد کن
زهر باشدزندگانی، چون بدین سبک و سیاق
کاش ویران گردد امشب منزلِ ویروس ها
کاش این دردِ بد از اندامِ من گیرد طلاق
ای سلامت! ای صحت! ای مایه ی سرزندگی!
باز آی و بین که چونان میگدازم در فراق
قوه ی دستانِ من، تحلیل رفت و نفله شد
” پا ” که از روز ازل میبود انگاری چلاق
ای مرض! ای باوفا! ای دردِ سرماخوردگی
کاش چون یارم نگیری از منِ مسکین سراغ
از محبت های چرخِ روزگردان میشود
فی المثل، ما تحتِ اینجانب دچارِ احتراق
ایزدا! من پول را بهرِ خودم میخواستم
درد را هم بهرِ جاری و هوو و باجناق
مرهمی، یارب! الهی! ربنا! my god! خدا!
مرحمت فرموده هم بر این دَماغ و این دِماغ