can1

طنز نوشته های کوتاه جدید و جالب (۴۰)

 

جدید ترین طنز نوشته ها,طنز نوشته های جالب و خنده دار

مطالب طنز و خنده دار  

تو خونه ما عطسه کنی کسی نمیگه عافیت باشه.

.

.

همه میگن بیا، بفرما

لُخت گشتی سرما خوردی…

طنز نوشته های کوتاه جدید و جالب , طنز نوشته

طنز نوشته های کوتاه جدید و جالب 

طنز نوشته های کوتاه جدید و جالب , طنز نوشته

طنز نوشته های جالب و خنده دار

گزارشگره اومد تو اتوبوس از یه آقایی پرسید : شما چرا با اتوبوس اینور اونور میرین؟؟

گفت : بنام خدا..

اولا” واسه اینکه آلودگی هوا رو بیشتر نکنم!..

ثانیا” زود تر به کارام میرسم ، تو ترافیک نیستم ، دنبال جا پارک نمیگردم

از همه مهمتر ماشین ندارم ! مجبورم ! میفهمی؟!.

طنز نوشته های کوتاه جدید و جالب , طنز نوشته

مطالب طنز و خنده دار

توی بدن انسان دو تا عضو هستن که اگه اونا رو نداشته باشی هیچ کدوم از کارهات پیش نمیره!

.

.

دل و دماغ

طنز نوشته های کوتاه جدید و جالب , طنز نوشته

جدید ترین طنز نوشته ها

اگه برم خواستگاری و بپرسن چه توانایی خاصی داری

میگم جزء معدود افرادی هستم که

میدونم کجا باید ایستاد که

مترو وقتی میاد در رو به روم باز بشه

طنز نوشته های کوتاه جدید و جالب , طنز نوشته

طنز نوشته های کوتاه جدید و جالب 

مورد داشتیم استاد در حال درس دادن، گفته:

کلیهٔ انسانها توانایی عشق ورزیدن به هم را دارند.

بعد دختره پرسیده: پس چرا کلیه های من این توانایی رو ندارن ؟؟

.

.

.

وعدهٔ ما فردا ۹ صبح مراسم تشییع پیکر استاد از جلوی درب دانشگاه …

طنز نوشته های کوتاه جدید و جالب , طنز نوشته

طنز نوشته های کوتاه

اسم کسیو که دوس داری این پائین بنویس !

تا بزنم لهت کنم !

شماها فقط باید منو دوس داشته باشین !

فقط من

من !

من !!!

فهمیدین یا نه ..؟!!!!

با منم بحث نکنین

طنز نوشته های کوتاه جدید و جالب , طنز نوشته

طنز نوشته های کوتاه جدید 

روزی مردی در بیابان راهزن خطرناکی را دید

.

.

.

ولی راهزن خطرناک آن مرد را ندید

خداروشکر که بخیر گذشت

تا حکایت بعدی خدا یار و نگهدارتان ..

طنز نوشته های کوتاه جدید و جالب , طنز نوشته

طنز نوشته های خنده دار

ﺍﯾﻨﺠﺎ ﭼﻪ غلطی میکنی؟؟؟

.

.

.

ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﯽ ﺩﻭ هم وطن ﺍﺯ ﺩﯾﺪﻥ ﻫﻢ ﺩﺭ ﯾﮏ شهر غریب

طنز نوشته های کوتاه جدید و جالب , طنز نوشته

طنز نوشته

بادوست دخترم رفته بودم یه رستوران شیک

نمکدونش از این پیچوندنیا بود

هی تکونش میداد

نمک نمی اومد

اروم توگوشش گفتم :

بپیچونش……

اونم اول یه نگاه به دور و برش کرد و بعد نمکدونو گذاشت تو کیفش!

خنگه اما دوسش دارم

گردآوری:بخش سرگرمی ایران بانو

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا