هنر

ستاره کور شعری زیبا از فریدون مشیری

اشعار فریدون مشیری, شاعران ایرانی

اشعار زیبا و عاشقانه فریدون مشیری

 

فریدون مشیری، سال ۱۳۰۵ ه.ش در تهران متولد و در سال ۱۳۷۹ در تهران درگذشت . مشیری از کودکی به شعر ، دلبستگی تمام پیدا کرد و با بزرگان ادب فارسی ، انس گرفت . آشنایی مشیری با شعر نو و قالب های آزاد ، او را از ادامه شیوه کهن بازداشت ، اما مشیری ، راهی میانه را برگزید.راهی که او انتخاب کرد ، همان اسلوب برگزیده بنیانگذاران شعر نو بود ، یعنی ، شکستن قالب های عروضی و کوتاه و بلند کردن مصراع ها و استفاده بجا از قافیه. او با نگاهی تازه به طبیعت و انسان به شعرش ، رنگ و بوی خاصی داد .

ناتوان گذشته ام ز کوچه ها
نیمه جان رسیده ام به نیمه راه

چون کلاغ خسته ای در این غروب
می برم به آِیان خود پناه

در گریز ازین زمان بی گذشت
در فغان از این ملال بی زوال

رانده از بهشت عشق و آرزو
مانده ام همه غم و همه خیال

سر نهاده چون اسیر خسته جان
در کمند روزگار بدسرشت

رو نهفته چون ستارگان کور
در غبار کهکشان سرنوشت

می روم ز دیده ها نهان شوم
می روم که گریه در نهان کنم

 یا مرا جدایی تو می کشد
یا ترا دوباره مهربان کنم

این زمان نشسته بی تو با خدا
آنکه با تو بود و با خدا نبود

می کند هوای گریه های تلخ
آن که خنده از لبش جدا نبود

بی تو من کجا روم کجا روم
هستی من از تو مانده یادگار

من به پای خود به دامت آمدم
من مگر ز دست خود کنم فرار

تا لبم دگر نفس نمی رسد
ناله ام به گوش کس نمی رسد

می رسی به کام دل که بشنوی
ناله ای از ین قفس نمی رسد

 

گردآوری:بخش فرهنگ و هنر بیتوته

 گرد آوری مطالب : iranbanou.com

به این مطلب امتیاز دهید

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا