داستان كوتاه

حکایت صیاد ضعیف و ماهی قوی

حکایت گلستان سعدی,داستان و حکایت

حکایت صیاد ضعیف و ماهی قوی

 

صیادی ضعیف را ماهی قوی به دام اندر افتاد.

 

طاقت حفظ آن نداشت ماهی بر او غالب آمد و دام از دستش در ربود و برفت.

 

دیگر صیادان دریغ خوردند و ملامتش کردند که چنین صیدی در دامت افتاد و ندانستی نگاه داشتن.

 

گفت ای برادران چه توان کردن؟

 

مرا روزی نبود و ماهی را همچنان روزی مانده بود. صیاد بی روزی در دجله نگیرد و ماهی بی اجل بر خشک نمیرد.

 

منبع:aftabir.com

 گرد آوری مطالب : iranbanou.com

۴/۵ - (۱ امتیاز)

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا